کد خبر: ۱۳۷۲۶۶
نیروی هوایی آمریکا پروژه جنگنده نسل ششم F-۴۷ را به بوئینگ سپرد؛

چگونگی حفظ برتری هوایی آمریکا در دهه‌های پیش رو

گروه علم و فناوری:زمانی که نیروی هوایی ایالات متحده در مارس ۲۰۲۵ اعلام کرد که شرکت بوئینگ سازنده جنگنده نسل ششم، برتری هوایی و پنهانکار جدید این سرویس با نام F-۴۷ خواهد بود، این خبر مانند موجی شوک‌آور در جامعه‌ی دفاعی و هوافضا پیچید.

برای چندین دهه، لاکهید مارتین پیمانکار بی‌رقیب و سازنده‌ی جنگنده‌های پنهانکار آمریکا بوده است؛ از F-۲۲ Raptor گرفته تا F-۳۵ Lightning II. اما پیروزی بوئینگ در این رقابت نقطه‌ی عطفی بزرگ به‌ شمار می‌رود، نه فقط برای آینده‌ی این شرکت، بلکه برای چگونگی حفظ برتری هوایی آمریکا در دهه‌های پیش رو.این قرارداد، یک سفارش معمولی نظامی نبود؛ بلکه برنامه‌ی F-۴۷ هسته‌ی اصلی پروژه‌ی عظیم برتری هوایی نسل جدید (Next Generation Air Dominance – NGAD) است بلندپروازانه‌ترین طرح ساخت هواپیمای جنگی از دهه‌ی ۱۹۸۰ تاکنون. هدف این برنامه تضمین برتری هوایی ایالات متحده تا دهه‌ی ۲۰۳۰ و پس از آن است؛ با ترکیب یک جنگنده‌ی سرنشین‌دار و شبکه‌ای از پهپادهای مستقل، حسگرها و سامانه‌های فرماندهی دیجیتال. تصمیم نیروی هوایی برای انتخاب بوئینگ به‌جای لاکهید مارتین برای این پروژه، حاصل یک منطق راهبردی عمیق بود: تنوع‌بخشی به پایگاه صنعتی دفاعی، تسریع در زمان تحویل، و پذیرش مدل جدید همکاری با سرنشین-بدون سرنشین.
رقابت بر سر NGAD و پیروزی بوئینگ
وقتی پروژه NGAD معرفی شد، نیروی هوایی آن را نه به‌عنوان یک هواپیمای واحد بلکه یک «سامانه‌ی ترکیبی» توصیف کرد: یک جنگنده‌ی سرنشین‌دار که در کنار پهپادهای خودران موسوم به Collaborative Combat Aircraft (CCA) فعالیت می‌کند. هدف روی کاغذ ساده اما در عمل عظیم بود: خلق یک «مدافع میانی» سرنشین‌دار که بتواند چندین پهپاد بال وفادار بدون سرنشین را کنترل کند؛ پهپادهایی که هرکدام مجهز به حسگرها، تسلیحات یا سیستم‌های اختلال راداری بوده و همه با هم چون یک گروه هوایی هماهنگ عمل کنند.تا اوایل ۲۰۲۵، هر دو شرکت بوئینگ و لاکهید مارتین طرح‌های خود را برای پروژه NGAD ارائه دادند. هر دو وعده داده بودند که جنگنده‌هایشان از نظر پنهانکاری، بُرد و هوش مصنوعی فراتر از هر چیزی است که امروز در آسمان پرواز می‌کند.در ۲۱ ماس ۲۰۲۵، نیروی هوایی رسماً اعلام کرد که طرح بوئینگ، با نام F-۴۷، برنده این رقابت شده است.پشت این تصمیم، ماه‌ها ارزیابی دقیق قرار داشت. یکی از نقاط قوت اصلی نسخه پیشنهادی بوئینگ، بلوغ دیجیتالی بالای پروژه بود. مهندسان بوئینگ پیش از ساخت نمونه‌ی واقعی، یک «دوقلوی دیجیتال» در مقیاس کامل طراحی کرده بودند که به نیروی هوایی اجازه می‌داد ویژگی‌هایی مانند سطح مقطع راداری، تعمیرپذیری و نگهداری را پیشاپیش تحلیل کند؛ عاملی که ریسک پروژه را به‌طور چشمگیری کاهش داد؛ چیزی که طراحی آزمایشی‌تر لاکهید نتوانست به سطح آن برسد.واکنش لاکهید سریع و عملگرایانه بود. تنها چند روز بعد، این شرکت اعلام کرد قصد دارد روی ارتقای ناوگان F-۳۵ تمرکز کند و وعده داد که این ارتقاها می‌توانند «۸۰ درصد از قابلیت‌های F-۴۷ را با نیمی از هزینه» آن فراهم کنند. این موضع‌گیری نوعی چرخش راهبردی و در عین حال اعتراف ضمنی بود که این بار بوئینگ از رقیب قدیمی خود جلو زده است.برای بوئینگ، این لحظه رنگی از رستگاری داشت. پس از سال‌ها حضور منفی در سرتیتر رسانه‌ها، از بحران هواپیمای ۷۳۷ MAX تا تأخیرهای پروژه‌ی KC-۴۶ Pegasus، این پیروزی، پرچمدار جدیدی برای بخش دفاعی بوئینگ به ارمغان آورد و روحیه‌ی از دست‌رفته مهندسان آن را احیا کرد. برای نیروی هوایی آمریکا، این تصمیم نوعی بازتعادل‌سازی بود: پایان دادن به ۲۵ سال سلطه‌ی لاکهید مارتین بر صنعت دفاع هوایی این کشور و دادن فرصت دوباره به بوئینگ برای رهبری در عرصه‌ی فناوری پنهانکار.
چرا بوئینگ بله و لاکهید نه؟ فاکتورهای صنعتی و استراتژیک
انتخاب نیروی هوایی آمریکا فقط درباره طراحی یک هواپیما نبود؛ بلکه بخشی از یک راهبرد صنعتی گسترده‌تر به شمار می‌رفت.سال‌هاست که مقام‌های پنتاگون هشدار داده‌اند تمرکز بیش از حد ظرفیت تولید جنگنده‌های آمریکا در دست یک پیمانکار واحد، خطرناک است. با توجه به اینکه شرکت لاکهید مارتین همزمان سازنده‌ی جنگنده‌های F-۲۲ و F-۳۵ است، وزارت دفاع با خطر وابستگی بیش از اندازه به یک تأمین‌کننده مواجه شده بود.اعطای پروژه‌ی F-۴۷ به بوئینگ حرکتی حساب‌شده برای تنوع‌بخشی به پایگاه صنعتی دفاعی بود؛ اصلی که بارها در گزارش‌های نظارتی کنگره بر آن تأکید شده است. روزنامه‌ی واشنگتن پست در این باره نوشت: «این تصمیم، تولید جت‌های نظامی آمریکا را میان شرکت‌های بیشتری تقسیم می‌کند.»دومین عامل کلیدی، بلوغ فنی و کاهش ریسک پروژه بود. طراحی بوئینگ بر پایه‌ی سال‌ها آزمایش هواپیماهای تجربی موسوم به X-plane بنا شده بود؛ پروژه‌هایی که با حمایت دارپا (DARPA) اجرا شده و شامل فناوری‌هایی چون موتورهای تطبیقی، مواد پنهانکار پیشرفته، و سامانه‌های پرواز مبتنی بر هوش مصنوعی بودند. این تجربیات، مسیر توسعه‌ی پلتفرم NGAD را هموار کردند و به بوئینگ برتری قابل اندازه‌گیری از نظر آمادگی و اطمینان عملیاتی بخشیدند.سومین عامل، فوریت راهبردی بود. در حالی‌ که چین و روسیه به‌سرعت مشغول توسعه‌ی جنگنده‌های نسل بعد خود (مانند J-۲۰B و J-۳۵ چین و همچنین Su-۵۷M و طرح مفهومی Su-۷۵ روسیه) هستند، نیروی هوایی آمریکا به همان اندازه که به پنهانکاری نیاز داشت، به سرعت در اجرا نیز محتاج بود.در بودجه مالی سال ۲۰۲۶، حدود ۳.۵ میلیارد دلار برای ادامه‌ی توسعه‌ی F-۴۷ اختصاص یافته است؛ رقمی که نشان می‌دهد این پروژه در صدر اولویت‌های دفاعی آمریکا قرار دارد.در مقابل، پروژه‌ی موازی نیروی دریایی آمریکا برای جنگنده‌ی نسل ششم، با نام F/A-XX، مقیاس کوچک‌تری یافته تا منابع مالی و انسانی بیشتر بر برنامه‌ی نیروی هوایی متمرکز شود.در نهایت، بُعد شرکتی و اقتصادی ماجرا نیز نقش مهمی داشت.بوئینگ به‌شدت نیازمند یک پروژه‌ی دفاعی بلندمدت بود تا بتواند بحران‌های ناشی از مشکلات بخش هوانوردی غیرنظامی خود را جبران کند. قرارداد F-۴۷ دقیقاً همین فرصت را برای این شرکت فراهم کرد: فرصتی برای بازسازی اعتبار، تثبیت کارخانه تولید جنگنده در سنت‌لوئیس، و جذب نسل جدیدی از مهندسان جوان و متخصص.در مقابل، لاکهید مارتین تصمیم گرفت تمرکز خود را بر ارتقا و صادرات مدل‌های موجود بگذارد.به بیان ساده، پیروزی بوئینگ فقط به خاطر طراحی برتر نبود، بلکه به این دلیل بود که مسیر کم‌ریسک‌تر و آماده‌تری برای تولید ارائه داد و در عین حال، واگذاری این قرارداد به بوئینگ با منافع صنعتی و راهبردی آمریکا هم‌راستا بود.
الزامات فنی و عملیاتی جنگنده F-۴۷
اما این جنگنده قرار است چه نیازهایی را برآورده کند و چرا اصلاً به چنین پلتفرمی نیاز است؟طبق اعلام نیروی هوایی ایالات متحده، F-۴۷ طوری طراحی شده که «فناوری‌های مرگبار و پیشرفته نسل بعد را برای حفظ برتری هوایی نیروهای مشترک در هر نوع درگیری» ارائه دهد.در ادامه، مهم‌ترین مشخصات فنی و الزامات عملیاتی جنگنده F-۴۷ آورده شده است:
۱ . پنهانکاری عمیق :
F-۴۷ ترکیبی از پنهانکاری عمیق، برد بلند، سامانه‌های ماژولار، و توان همکاری مستقیم با پهپادها خواهد داشت. پیش‌بینی می‌شود که این جنگنده از مواد کامپوزیتی جاذب رادار پیشرفته‌تر از F-۳۵ استفاده کند، ورودی‌های هوای تطبیقی داشته باشد که موتور را از دید رادار پنهان کند، و همچنین نسل جدیدی از حسگرها که داده‌های میدان نبرد را از زمین، دریا، هوا و فضا به‌صورت یکپارچه ترکیب می‌کنند.
۲ . همکاری با پهپادها :
یکی از مفاهیم کلیدی طراحی این است که F-۴۷ هرگز تنها پرواز نخواهد کرد. این جنگنده به‌عنوان «مغز فرمانده» یا «مدافع میانی» گروهی از پهپادهای جنگی موسوم به Collaborative Combat Aircraft (CCA) عمل می‌کند که توانایی، برد و انعطاف عملیاتی آن را افزایش می‌دهند.
۳ . برد و پایداری بالا :
درگیری‌های آینده در منطقه اقیانوس آرام می‌توانند هزاران کیلومتر از پایگاه‌های امن فاصله داشته باشند. به همین دلیل، نیروی هوایی بر توسعه‌ی موتور چرخه تطبیقی (Adaptive-Cycle Engine) تأکید دارد؛ محصولی مشترک از شرکت‌های GE Aerospace و Pratt & Whitney که قادر است جریان هوا را برای کارآیی یا رانش بیشتر به‌طور خودکار تنظیم کند.
۴ . ساختار ماژولار و قابل ارتقا :
با توجه به سرعت پیشرفت فناوری، این پلتفرم باید بتواند بدون نیاز به طراحی مجدد کامل، پذیرای ارتقاهای جدید در زمینه‌ی حسگرها، پیشرانه یا تسلیحات باشد. اسناد بودجه‌ی نیروی هوایی و سازمان FAA این ویژگی را یکی از عناصر حیاتی پروژه معرفی کرده‌اند.
۵ . سرعت و چابکی بالا :
اگرچه مشخصات عملکردی F-۴۷ طبقه‌بندی شده‌اند، گزارش‌ها حاکی از آن‌ است که اولین پرواز آزمایشی برای سال ۲۰۲۸ برنامه‌ریزی شده و ورود رسمی به خدمت در اوایل دهه‌ی ۲۰۳۰ هدف‌گذاری شده است.تمام این ویژگی‌ها باعث می‌شود که F-۴۷ نه صرفاً یک جنگنده، بلکه یک پلتفرم نسل آینده برای مفاهیم نبرد هوایی آینده باشد؛ پلتفرمی که قابل‌انطباق، قابل‌به‌روزرسانی و به‌طور عمیق متصل به پهپادهای همراه خود است.

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1404/9/11 -  شماره 5937
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۳۷۲۶۶
نیروی هوایی آمریکا پروژه جنگنده نسل ششم F-۴۷ را به بوئینگ سپرد؛

چگونگی حفظ برتری هوایی آمریکا در دهه‌های پیش رو

گروه علم و فناوری:زمانی که نیروی هوایی ایالات متحده در مارس ۲۰۲۵ اعلام کرد که شرکت بوئینگ سازنده جنگنده نسل ششم، برتری هوایی و پنهانکار جدید این سرویس با نام F-۴۷ خواهد بود، این خبر مانند موجی شوک‌آور در جامعه‌ی دفاعی و هوافضا پیچید.

برای چندین دهه، لاکهید مارتین پیمانکار بی‌رقیب و سازنده‌ی جنگنده‌های پنهانکار آمریکا بوده است؛ از F-۲۲ Raptor گرفته تا F-۳۵ Lightning II. اما پیروزی بوئینگ در این رقابت نقطه‌ی عطفی بزرگ به‌ شمار می‌رود، نه فقط برای آینده‌ی این شرکت، بلکه برای چگونگی حفظ برتری هوایی آمریکا در دهه‌های پیش رو.این قرارداد، یک سفارش معمولی نظامی نبود؛ بلکه برنامه‌ی F-۴۷ هسته‌ی اصلی پروژه‌ی عظیم برتری هوایی نسل جدید (Next Generation Air Dominance – NGAD) است بلندپروازانه‌ترین طرح ساخت هواپیمای جنگی از دهه‌ی ۱۹۸۰ تاکنون. هدف این برنامه تضمین برتری هوایی ایالات متحده تا دهه‌ی ۲۰۳۰ و پس از آن است؛ با ترکیب یک جنگنده‌ی سرنشین‌دار و شبکه‌ای از پهپادهای مستقل، حسگرها و سامانه‌های فرماندهی دیجیتال. تصمیم نیروی هوایی برای انتخاب بوئینگ به‌جای لاکهید مارتین برای این پروژه، حاصل یک منطق راهبردی عمیق بود: تنوع‌بخشی به پایگاه صنعتی دفاعی، تسریع در زمان تحویل، و پذیرش مدل جدید همکاری با سرنشین-بدون سرنشین.
رقابت بر سر NGAD و پیروزی بوئینگ
وقتی پروژه NGAD معرفی شد، نیروی هوایی آن را نه به‌عنوان یک هواپیمای واحد بلکه یک «سامانه‌ی ترکیبی» توصیف کرد: یک جنگنده‌ی سرنشین‌دار که در کنار پهپادهای خودران موسوم به Collaborative Combat Aircraft (CCA) فعالیت می‌کند. هدف روی کاغذ ساده اما در عمل عظیم بود: خلق یک «مدافع میانی» سرنشین‌دار که بتواند چندین پهپاد بال وفادار بدون سرنشین را کنترل کند؛ پهپادهایی که هرکدام مجهز به حسگرها، تسلیحات یا سیستم‌های اختلال راداری بوده و همه با هم چون یک گروه هوایی هماهنگ عمل کنند.تا اوایل ۲۰۲۵، هر دو شرکت بوئینگ و لاکهید مارتین طرح‌های خود را برای پروژه NGAD ارائه دادند. هر دو وعده داده بودند که جنگنده‌هایشان از نظر پنهانکاری، بُرد و هوش مصنوعی فراتر از هر چیزی است که امروز در آسمان پرواز می‌کند.در ۲۱ ماس ۲۰۲۵، نیروی هوایی رسماً اعلام کرد که طرح بوئینگ، با نام F-۴۷، برنده این رقابت شده است.پشت این تصمیم، ماه‌ها ارزیابی دقیق قرار داشت. یکی از نقاط قوت اصلی نسخه پیشنهادی بوئینگ، بلوغ دیجیتالی بالای پروژه بود. مهندسان بوئینگ پیش از ساخت نمونه‌ی واقعی، یک «دوقلوی دیجیتال» در مقیاس کامل طراحی کرده بودند که به نیروی هوایی اجازه می‌داد ویژگی‌هایی مانند سطح مقطع راداری، تعمیرپذیری و نگهداری را پیشاپیش تحلیل کند؛ عاملی که ریسک پروژه را به‌طور چشمگیری کاهش داد؛ چیزی که طراحی آزمایشی‌تر لاکهید نتوانست به سطح آن برسد.واکنش لاکهید سریع و عملگرایانه بود. تنها چند روز بعد، این شرکت اعلام کرد قصد دارد روی ارتقای ناوگان F-۳۵ تمرکز کند و وعده داد که این ارتقاها می‌توانند «۸۰ درصد از قابلیت‌های F-۴۷ را با نیمی از هزینه» آن فراهم کنند. این موضع‌گیری نوعی چرخش راهبردی و در عین حال اعتراف ضمنی بود که این بار بوئینگ از رقیب قدیمی خود جلو زده است.برای بوئینگ، این لحظه رنگی از رستگاری داشت. پس از سال‌ها حضور منفی در سرتیتر رسانه‌ها، از بحران هواپیمای ۷۳۷ MAX تا تأخیرهای پروژه‌ی KC-۴۶ Pegasus، این پیروزی، پرچمدار جدیدی برای بخش دفاعی بوئینگ به ارمغان آورد و روحیه‌ی از دست‌رفته مهندسان آن را احیا کرد. برای نیروی هوایی آمریکا، این تصمیم نوعی بازتعادل‌سازی بود: پایان دادن به ۲۵ سال سلطه‌ی لاکهید مارتین بر صنعت دفاع هوایی این کشور و دادن فرصت دوباره به بوئینگ برای رهبری در عرصه‌ی فناوری پنهانکار.
چرا بوئینگ بله و لاکهید نه؟ فاکتورهای صنعتی و استراتژیک
انتخاب نیروی هوایی آمریکا فقط درباره طراحی یک هواپیما نبود؛ بلکه بخشی از یک راهبرد صنعتی گسترده‌تر به شمار می‌رفت.سال‌هاست که مقام‌های پنتاگون هشدار داده‌اند تمرکز بیش از حد ظرفیت تولید جنگنده‌های آمریکا در دست یک پیمانکار واحد، خطرناک است. با توجه به اینکه شرکت لاکهید مارتین همزمان سازنده‌ی جنگنده‌های F-۲۲ و F-۳۵ است، وزارت دفاع با خطر وابستگی بیش از اندازه به یک تأمین‌کننده مواجه شده بود.اعطای پروژه‌ی F-۴۷ به بوئینگ حرکتی حساب‌شده برای تنوع‌بخشی به پایگاه صنعتی دفاعی بود؛ اصلی که بارها در گزارش‌های نظارتی کنگره بر آن تأکید شده است. روزنامه‌ی واشنگتن پست در این باره نوشت: «این تصمیم، تولید جت‌های نظامی آمریکا را میان شرکت‌های بیشتری تقسیم می‌کند.»دومین عامل کلیدی، بلوغ فنی و کاهش ریسک پروژه بود. طراحی بوئینگ بر پایه‌ی سال‌ها آزمایش هواپیماهای تجربی موسوم به X-plane بنا شده بود؛ پروژه‌هایی که با حمایت دارپا (DARPA) اجرا شده و شامل فناوری‌هایی چون موتورهای تطبیقی، مواد پنهانکار پیشرفته، و سامانه‌های پرواز مبتنی بر هوش مصنوعی بودند. این تجربیات، مسیر توسعه‌ی پلتفرم NGAD را هموار کردند و به بوئینگ برتری قابل اندازه‌گیری از نظر آمادگی و اطمینان عملیاتی بخشیدند.سومین عامل، فوریت راهبردی بود. در حالی‌ که چین و روسیه به‌سرعت مشغول توسعه‌ی جنگنده‌های نسل بعد خود (مانند J-۲۰B و J-۳۵ چین و همچنین Su-۵۷M و طرح مفهومی Su-۷۵ روسیه) هستند، نیروی هوایی آمریکا به همان اندازه که به پنهانکاری نیاز داشت، به سرعت در اجرا نیز محتاج بود.در بودجه مالی سال ۲۰۲۶، حدود ۳.۵ میلیارد دلار برای ادامه‌ی توسعه‌ی F-۴۷ اختصاص یافته است؛ رقمی که نشان می‌دهد این پروژه در صدر اولویت‌های دفاعی آمریکا قرار دارد.در مقابل، پروژه‌ی موازی نیروی دریایی آمریکا برای جنگنده‌ی نسل ششم، با نام F/A-XX، مقیاس کوچک‌تری یافته تا منابع مالی و انسانی بیشتر بر برنامه‌ی نیروی هوایی متمرکز شود.در نهایت، بُعد شرکتی و اقتصادی ماجرا نیز نقش مهمی داشت.بوئینگ به‌شدت نیازمند یک پروژه‌ی دفاعی بلندمدت بود تا بتواند بحران‌های ناشی از مشکلات بخش هوانوردی غیرنظامی خود را جبران کند. قرارداد F-۴۷ دقیقاً همین فرصت را برای این شرکت فراهم کرد: فرصتی برای بازسازی اعتبار، تثبیت کارخانه تولید جنگنده در سنت‌لوئیس، و جذب نسل جدیدی از مهندسان جوان و متخصص.در مقابل، لاکهید مارتین تصمیم گرفت تمرکز خود را بر ارتقا و صادرات مدل‌های موجود بگذارد.به بیان ساده، پیروزی بوئینگ فقط به خاطر طراحی برتر نبود، بلکه به این دلیل بود که مسیر کم‌ریسک‌تر و آماده‌تری برای تولید ارائه داد و در عین حال، واگذاری این قرارداد به بوئینگ با منافع صنعتی و راهبردی آمریکا هم‌راستا بود.
الزامات فنی و عملیاتی جنگنده F-۴۷
اما این جنگنده قرار است چه نیازهایی را برآورده کند و چرا اصلاً به چنین پلتفرمی نیاز است؟طبق اعلام نیروی هوایی ایالات متحده، F-۴۷ طوری طراحی شده که «فناوری‌های مرگبار و پیشرفته نسل بعد را برای حفظ برتری هوایی نیروهای مشترک در هر نوع درگیری» ارائه دهد.در ادامه، مهم‌ترین مشخصات فنی و الزامات عملیاتی جنگنده F-۴۷ آورده شده است:
۱ . پنهانکاری عمیق :
F-۴۷ ترکیبی از پنهانکاری عمیق، برد بلند، سامانه‌های ماژولار، و توان همکاری مستقیم با پهپادها خواهد داشت. پیش‌بینی می‌شود که این جنگنده از مواد کامپوزیتی جاذب رادار پیشرفته‌تر از F-۳۵ استفاده کند، ورودی‌های هوای تطبیقی داشته باشد که موتور را از دید رادار پنهان کند، و همچنین نسل جدیدی از حسگرها که داده‌های میدان نبرد را از زمین، دریا، هوا و فضا به‌صورت یکپارچه ترکیب می‌کنند.
۲ . همکاری با پهپادها :
یکی از مفاهیم کلیدی طراحی این است که F-۴۷ هرگز تنها پرواز نخواهد کرد. این جنگنده به‌عنوان «مغز فرمانده» یا «مدافع میانی» گروهی از پهپادهای جنگی موسوم به Collaborative Combat Aircraft (CCA) عمل می‌کند که توانایی، برد و انعطاف عملیاتی آن را افزایش می‌دهند.
۳ . برد و پایداری بالا :
درگیری‌های آینده در منطقه اقیانوس آرام می‌توانند هزاران کیلومتر از پایگاه‌های امن فاصله داشته باشند. به همین دلیل، نیروی هوایی بر توسعه‌ی موتور چرخه تطبیقی (Adaptive-Cycle Engine) تأکید دارد؛ محصولی مشترک از شرکت‌های GE Aerospace و Pratt & Whitney که قادر است جریان هوا را برای کارآیی یا رانش بیشتر به‌طور خودکار تنظیم کند.
۴ . ساختار ماژولار و قابل ارتقا :
با توجه به سرعت پیشرفت فناوری، این پلتفرم باید بتواند بدون نیاز به طراحی مجدد کامل، پذیرای ارتقاهای جدید در زمینه‌ی حسگرها، پیشرانه یا تسلیحات باشد. اسناد بودجه‌ی نیروی هوایی و سازمان FAA این ویژگی را یکی از عناصر حیاتی پروژه معرفی کرده‌اند.
۵ . سرعت و چابکی بالا :
اگرچه مشخصات عملکردی F-۴۷ طبقه‌بندی شده‌اند، گزارش‌ها حاکی از آن‌ است که اولین پرواز آزمایشی برای سال ۲۰۲۸ برنامه‌ریزی شده و ورود رسمی به خدمت در اوایل دهه‌ی ۲۰۳۰ هدف‌گذاری شده است.تمام این ویژگی‌ها باعث می‌شود که F-۴۷ نه صرفاً یک جنگنده، بلکه یک پلتفرم نسل آینده برای مفاهیم نبرد هوایی آینده باشد؛ پلتفرمی که قابل‌انطباق، قابل‌به‌روزرسانی و به‌طور عمیق متصل به پهپادهای همراه خود است.

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد