تمام این افزایش قیمتها در حالی است که حداقل حقوق کارگران با تمام مزایای مزدی و با احتسابِ حق یک اولاد، ۱۵ میلیون تومان در ماه است. یعنی یک کارگر برای تأمین حداقلیترین نیازهای خانواده خود مجبور است چند شیفت کار کند تا فقط بتواند سفرهی حداقلیِ خانوادهی خود را از کالاهای خوراکی اساسی پُر کند و هزینهی اجاره مسکن، هزینهی آموزش حداقلی فرزندان و هزینههای درمان و... را بدهد.
در چنین شرایطی وزیر اقتصاد از تک نرخی شدنِ قیمت ارز صحبت کرده و گفته: «ما تلاش میکنیم تغییراتی به وجود بیاوریم که به سمت تک نرخی شدن ارز حرکت کنیم که واقعاً بازار ارز یک نرخ داشته باشد و بانک مرکزی بتواند آن نرخ را در قانون خودش که سیاستهای شناور مدیریت شده است، مدیریت و کنترل کند تا افزایش نرخ ارز به صورت جهشی نداشته باشیم و اقتصاد بتواند ثبات داشته باشد. تا وقتی که این انواع و اقسام نرخ ارز وجود دارد مستمرا این نوسانات و جهشها و بیثباتی در بازار وجود دارد.»
میزان جدیت او در اجرای چنین سیاستی مشخص نیست اما باید بگوییم که همین دست نگاهها اوضاع را بر طبقهی کارگر و اقشار ضعیف جامعه تنگتر کرده است؛ نگاهی که بهبود اوضاع را در اجرای سیاستهای بازار آزاد میبیند و برای جراحی اقتصادی، دست به حذف ارز ترجیحی از کالاهای اساسی میزند تا به زعم خود، مشکل فساد را حل کند!
مرتضی افقه، استاد اقتصاد دانشگاه چمران اهواز در گفتوگو با «ایلنا» در رابطه با تبعات اجرای این دست سیاستها گفت: ببینید، اول باید بگویم که من مطمئن نیستم واقعاً در فکر تکنرخی کردن ارز باشند. اگر منظورشان این باشد که نرخ ارز حمایتی دولت به نرخ بازار آزاد برسد، این موضوع میتواند به یک فاجعه تبدیل شود، نه فقط یک مشکل کوچک. چنین تصمیمی باعث طوفان افزایش قیمتها خواهد شد و بخش بزرگی از جمعیت کشور را به زیر خط فقر میکشاند، البته من خیلی بعید میدانم چنین اتفاقی بیفتد. میدانم وزیر اقتصاد چنین دیدگاهی دارد و من از ابتدا با این تفکر مخالف بودم؛ اما واقعیت این است که نه وزیر اقتصاد، نه بانک مرکزی و نه هیچ سیاستگذار دیگری در شرایط فعلی نمیتوانند چنین تصمیمی بگیرند. چون خودشان هم میدانند چه پیامدهای سنگینی خواهد داشت.
با این حال اگر چنین اتفاقی بیفتد، چه خواهد شد؟ افقه در پاسخ به این سئوال افزود: اگر تکنرخی شدن ارز به معنای رساندن نرخهای حمایتی به سطح بازار آزاد باشد، تورم به شدت افزایش پیدا میکند. دلیلش این است که اقتصاد ما وابستگی زیادی به تجارت خارجی دارد. حدود ۸۰ درصد واردات کشور شامل کالاهای واسطهای و سرمایهای است؛ یعنی کالاهایی که در تولید داخلی استفاده میشوند، بنابراین با افزایش نرخ ارز، نهتنها قیمت کالاهای وارداتی بالا میرود، بلکه هزینه تولید داخل هم جهش پیدا میکند. در نتیجه قیمت تمام کالاها افزایش خواهد یافت و فشار مضاعفی بر اقشار ضعیف جامعه وارد میشود. به عبارت دیگر، چنین اقدامی موج تازهای از سقوط به زیر خط فقر ایجاد میکند. یعنی علاوه بر آنها که به زیر خط فقر سقوط کردند، موج تازهای از افراد به زیر خط فقر سقوط خواهند کرد. من بسیار بعید میدانم که دولت چنین تصمیمی بگیرد، چون هزینههای اجتماعی و اقتصادی آن غیرقابل تحمل خواهد بود. وی در رابطه با افزایش آمار نرخ تورم میگوید: این موضوع کاملاً قابل پیشبینی بود. من حتی پیش از مطرح شدن مسئله جنگ و یا «مکانیزم ماشه» هم هشدار داده بودم که با همان روندِ قبلی و در صورت تداوم فشارهای حداکثری، از نیمه دوم سال با مشکلات جدی روبهرو میشویم. هم نرخ ارز و هم نرخ تورم افزایش پیدا میکند و دولت حتی در تأمین هزینههای جاری خود هم دچار مشکل میشود. اگر شرایط فعلی ادامه یابد، حتی بدون آزاد کردن نرخ ارز، بازهم شاهد افزایش قیمتها و تشدید تورم خواهیم بود. یعنی ما با افزایشی شدنِ قیمتها مواجه هستیم، حالا تصور کنید عدهای بخواهند در این شرایط ارز را هم تک نرخی کنند. موضوع دیگری که این روزها مطرح است، حذف بخشی از یارانههاست.
بسیاری از اقشار ضعیف و حتی کارگران میگویند یارانهشان حذف شده. با توجه به اینکه قیمت کالاهای اساسی هم بالا رفته و بعضی از مردم مجبورند گوشت و برنج را قسطی بخرند، این اقدام چه پیامدی خواهد داشت؟وی در پاسخ به این سئوال اظهارکرد: در اصل، برنامه این بود که دولت یارانه دهکهای بالای درآمدی را حذف کند. من بارها گفتهام این کار اگر درست انجام شود نه تنها خوب بلکه ضروری است. یعنی یارانه دهکهای پردرآمد حذف شود و معادل آن به دهکهای پایینتر داده شود، نه اینکه صرف هزینههای دیگر دولت شود. هدفمندی یارانهها دقیقاً یعنی همین؛ اما اگر همانطور که شما میگویید یارانه کارگران و اقشار ضعیف حذف شده باشد، این یک تصمیم غیرعقلی و غیرمنطقی است. در شرایط فعلی چنین اقدامی تنها فشار مضاعفی بر مردم وارد میکند. کاهش درآمد دولت به خاطر تحریمها روشن است؛ اما دولت همچنان ردیفهای هزینهای غیرضروری و بلااستفاده زیادی دارد. اگر میخواهد مشکلاتش را حل کند باید به سراغ کاهش هزینههای جاری برود؛ هزینههایی که هیچ کمکی به تولید ملی، رفاه عمومی یا خدمات نمیکنند. حذف یارانه اقشار کمدرآمد، در این شرایط هم اشتباه است و هم خطرناک، چون میتواند منجر به تنشهای بسیار شود.
این استاد دانشگاه چمران در پایان تاکید کرد: تنها میتوانم بگویم شرایط اقتصادی کشور خوب نیست. امیدوارم مشکلات روابط خارجی و تحریمها برطرف شود، چون در غیر این صورت دولت واقعاً دست بسته است و نمیتواند کاری از پیش ببرد.