دوباره شروع شده است و دوستان از استاتوسِ واتس اپ تا استوريِ اينستاگرام، حرف از «كارون» و جسم نيمه جانش مي زنند؛ يكي روي تصوير نيمه خشكي از زير پل پنجم، نوشته است: «ما كارون را نجات مي دهيم» يكي ديگر، عكس زنجيره انساني به اشتراك گذاشته و روي كاغذ مچاله شده توي دستش نوشته: « نحن ننقذوا كارون»...بقيه هم هر كدام به شكلي به اين ظلم عيان اعتراض مي كنند.
يكي از دوستان خبرنگار، فيلمي هوايي از كار بولدوزها در تونل كوهرنگ را با صداي محسن چاووشي استوري كرده است: «ای مردم ای مردم ای مردم/ کارون کو کارون کو کارون کو»...با همه اینها اما، دلم پر از نااميدي مي شود وقتي به سال هاي گذشته و همه جور اعتراض خوزستاني ها به انتقال آب كارون، از برگزاري همایشهای علمی تا تجمع و زنجيره انساني، فكر مي كنم. در اين ميان مسئولين استان هم البته، كم «شوآف» نكرده اند و خيلي وقت ها رگ گردن كشيده اند و طرح استيضاح نوشته اند و حتي تهديد به استعفاي دسته جمعي كرده اند، اما مهم چيز ديگري است...
مهم تيغه آن بولدوزر است كه بي خيال از همه اين خبرها، به جان خاك مي افتد و چند متر پروژه انتقال آب را به جلو مي برد. جالب اين كه همان وقتي كه همه نگاه ها معطوف به اخبار كروناست و بسياري از كارشناسان، حرف از كسري بودجه در سال جاري مي زنند، خبر از تجهيز کارگاه تونلِ ۶۵ کیلومتری پروژه بهشت آباد از سمت اصفهان (چرمهین) مي رسد؛ پروژه ای كه بدون مجوز محيط زيستي باعث مرگ كارون در خوزستان و خشكاندن قناتها و چاهها در چهارمحال و بختياري و عملا تعطيلي كشاورزي و دامپروري مي شود، تا مثلا صنایع و مجمتعهای فولادِ اصفهان توسعه يابند، كشاورزان اصفهاني سه نوبت برنج کشت كنند و کارخانه هاي سرامیک و سفال، صنایع فولاد، صنایع شیمیایی، لاستیک سازی و...كه همگي وابسته به آب هستند در یزد فعاليت و توليد ثروت كنند...حالا من و شما با ماسك بياييم و زنجيره انساني تشكيل بدهيم و نمايندگان خوزستان و چهارمحال بختياري هم براي خالي نبودن عريضه به رئیس مجلس نامه اعتراض آميز بنويسند...اما مهم اين است كه تيغه آن بولدوزرِ كذايي همچنان مشغول به كار است.