عبدالعلی علیعسکری، رئيس سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی در پاسخ به انتقادات برخی نمایندگان مجلس نسبت به رویکرد انتقادی صداوسیما در مواجهه با دولت و به طوری کلی جناح میانهرو میگوید: «تولید سریالها و فیلمهای انتقادی در نقد عملکرد دولتها در دنیا، امری متداول است. باید تحمل دستگاهها را در کشور برای شنیدن نقد مشفقانه بالا برد»
آنچه آقای علیعسکری میگوید نادرست نیست و با نگاهی گذرا به شبکههای رادیویی و تلویزیونی سایر کشورها میتوان به این نتیجه رسید که به واقع تولید فیلم و سریال علیه دولتها کاری متداول در دنیا است. اما آنچه تفاوت اینجا و آنجا را رقم میزند تعریف «دولت» در اینجا و آنجاست! بعید است که رییس سازمان صداوسیما در این حد بی خبر باشد که نداند نقد دولتها در سریالها و فیلمهای شبکههای خارج از کشور صرفاً به معنای قوه مجریه آن هم تنها در مقاطع زمانی که دستگاه اجرایی در اختیار یک جریان خاص باشد نیست و دولت به معنای تمام اجزای حاکمیت، فارغ از آن که به کدام سمت و سوی سیاسی گرایش داشته باشد را شامل میشود اما در سازمان تحت امر علیعسکری و رؤسای پیش از او و احتمالا پس از او(!) آنچه مجاز است نقد و اعتراض به دولتی است که غیر اصولگرا باشد؛ آنچه غیر متداول است همین جاست! از سویی دیگر سرمایه درصد بسیار بالایی از فیلمها وسریالها تولید شده در خارج از کشور که به نوعی نقد اجزای ساختار سیاسی کشورها است با سرمایههای خصوصی تولید شده و اساساً ارتباطی به بودجه عمومی کشورها ندارد. میتوان گفت این حالت استثنایی مضحک تنها در کشور عزیز ما است که دولتها بودجه را به رسانهای تقدیم میکنند که علیه آنان مشغول جریانسازی رسانهای است.
کوتاه سخن آن که اگر رییس سازمان صداوسیما تمایل به کاری دارد که در دنیا «متداول» است گستره انتقاد را به دولت به معنای قوه مجریه محدود نکند و از آن مهمتر برای جریانسازی رسانهای علیه منتخبان مردم و جریانات سیاسی و اجتماعی که جامعه به آن تمایل دارد دست در جیب مردم نکند!