بهبود اشتغال و افت نرخ بیکاری مورد ادعای مرکز آمار در حالی است که رشد اقتصادی کشور در سال جاری بنابر ارزیابی صندوق بینالمللی پول منفی شش درصد خواهد بود. طی ماههای گذشته گزارشهای متعددی از تعطیلی یا نیمهفعال شدن کارخانجات و موسسات صنعتی و تجاری منتشر شده است و انتظار نمیرود حداقل، وضعیت اشتغال بهتر از بهار پارسال باشد. بر اساس آمارهای صندوق بینالمللی پول، نرخ بیکاری ایران در سال جاری ۱۵. ۴ درصد خواهد بود و تا سال ۲۰۲۴ به صورت متمادی افزایش خواهد یافت و به حدود ۱۹. ۴ درصد خواهد رسید. این شاخص در سال ۲۰۱۵ که برجام توافق شد، حدود ۱۱ درصد بود.
با این حال مرکز آمار ایران میگوید در آمارگیری بر اساس فاصله اطمینان ۹۵ درصد جمعیت شاغلین ١٠ ساله و بیشتر در فصل بهار سال جاری ٢٤ میلیون و ٣٨٢ هزار نفر ارزیابی شده که نسبت به بهار پارسال ٣٢١ هزار نفر افزایش داشته است. این گزارش همچنین مدعی است که ۶۵ درصد شاغلان، هفتهای ۴۴ ساعت یا بیشتر کار کردهاند. گزارش مرکز آمار نشان میدهد: جمعیت شاغلان ١٥ ساله و بیشتر در این فصل ٢٤ میلیون و ٧٥١ هزار نفر بوده که نسبت به فصل مشابه سال قبل ٨٤٤ هزار نفر افزایش داشته است. بررسی اشتغال در بخشهای عمده اقتصادی نشان میدهد که در تابستان ١٣٩٨، بخش خدمات با ۴۹.۱درصد بیشترین سهم اشتغال را به خود اختصاص داده است. در مراتب بعدی بخشهای صنعت با ۳۲ درصد و کشاورزی با ۱۹درصد قرار دارند.
آنچه باعث تعجب کارشناسان شده این است که در شرایطی که رشد اقتصادی منفی است و فشارهای حاصل از تحریم، اقتصاد ایران را با مشکلاتی مواجه کرده، چطور ممکن است شاهد کاهش نرخ بیکاری آن هم به این میزان باشیم؟
یک کارشناس مسائل اقتصادی با اشاره به اینکه برای تحلیل درست آمار باید مبانی آماری را بشناسیم به ایلنا میگوید: مرکز آمار وقتی درباره کار کردن صحبت میکند دو ساعت کار در هفته را مبنا قرار میدهد و به این صورت کسی که دو ساعت در هفته کار کند شاغل به حساب میآید.
مسعود دانشمند ادامه میدهد: این مبنا همان مبنایی است که سازمان بینالمللی کار در نظر گرفته است، اما در کاربرد آن در ایران مشکلات عدیدهای وجود دارد، آنقدر که باید گفت استفاده از چنین مبنایی درست نیست و نباید کسی را که در ایران دو ساعت در هفته کار میکند شاغل به حساب آید.
وی میگوید: شاغل کسی است که درآمدی بهاندازه تامین نیازهای خود داشته باشد. ما حتی سبد معاش را که نزدیک به هشت میلیون تومان است در نظر نداریم، بلکه میگوییم حداقل حقوق تعیین شده را داشته باشد، اما با دو ساعت کار در هفته در ایران چنین حقوقی به دست نمیآید.
وی با بیان اینکه باید پرسید آن دو ساعت کاری که انجام میشود چه کاری است و چقدر درآمد برای فرد به همراه دارد، میگوید: ممکن است کسی ماشین دوستی را بگیرد و دو ساعت توی هفته مسافرکشی کند. با مبنای مرکز آمار این فرد شاغل محسوب میشود، اما او واقعا چقدر درآمد داشته است؟
او ادامه میدهد: شاغل کسی است که درآمدی بهاندازه تامین نیازهای خود داشته باشد. ما حتی سبد معاش را که نزدیک به هشت میلیون تومان است در نظر نداریم، بلکه میگوییم حداقل حقوق تعیین شده را داشته باشد، اما با دو ساعت کار در هفته در ایران چنین حقوقی به دست نمیآید.
به گفته دانشمند اینکه مبنای سازمان بینالمللی کار دو ساعت کار در هفته است به دلیل این است که ضوابط کار ساعتی کاملا مشخص است و فردی با این میزان کار از حقوق خود محروم نمیشود. سازمان بینالمللی کار بر مبنای کار در کشورهای پیشرفته دو ساعت کار در هفته را اصل قرار داده است و چنین چیزی در کشور ما درست نیست.
بهرهوری کشاورزی بالا رفته است، نه تعداد مشاغل
او درباره اینکه عنوان میشود نرخ بیکاری در تابستان امسال به دلیل بارشهای خوب ابتدای امسال کاهشی شده است، چراکه کشاورزی رونق یافته، عنوان میکند: زمانی ما میتوانیم عنوان کنیم رونق کشاورزی در کاهش اشتغال تاثیر داشته که سطح زیر کشت افزایش چشمگیری داشته باشد. آبسالی منجر به افزایش چشمگیر سطح زیر کشت نشده، بلکه بهرهوری کشاورزی را افزایش داده است. بر این اساس درآمد کشاورزان ممکن است بیشتر شده باشد، اما رونق کشاورزی لزوما به معنای افزایش تعداد شاغلان در بخش کشاورزی نیست. او با تاکید بر اینکه اگر میخواهیم ارزیابی درستی از وضعیت اشتغال در ایران داشته باشیم باید معیار و مبنای درست و واقعی در نظر بگیریم، میگوید: شواهد و قرائن و اخباری که درباره واحدهای تولیدی به گوش میرسد نشان دهنده رشد اشتغال نیست. بر اساس آمار اعلام شده بیش از آنکه در تحلیلهای اقتصادی به کارآید جنبه تبلیغاتی دارد، حال آنکه بهبود در وضعیت کار و اقتصاد نیازمند داشتن اطلاعات درست است.
آیا نرخ ارز واقعی است؟
اصغر سمیعی زفرقندی*
گفتهاند: بنده خدایی، جوالدوزی در دست گرفته بود و گاهی آن را به بدن خود فرومیکرد، خوب دردش میآمد و جیغش بلند میشد؛ ولی همینکه درد آرام میشد بار دیگر ازسرنو جوالدوز را به خود میزد و باز جیغ میکشید، کسی به او رسید و گفت: آخر این چهکاری است؟ چرا به خودت جوالدوز میزنی؟ تو که میبینی چه دردی دارد، چرا بازهم این کار را تکرار میکنی؟ گفت: آخر تو نمیدانی، وقتی دیگر جوالدوز نمیزنم و درد آرام میشود چقدر لذت میبرم!
اینکه هدف از کنترل نرخ ارز در ذهن مسئولین چه باشد نیاز به دستگاه ذهن خوان دارد که حقیر فاقد آنم، ولی قدر مسلم آقایان سرنا را از سر گشاد آن باد میکنند. کنترل نرخ ارز امری مبارک است به شرطی که به طریق صحیح، علمی و اصولی انجام شود که البته راه مستقیم و سر راست و مشخصی هم دارد و آنهم پایین آوردن و نزدیک به صفر رساندن نرخ تورم و پیرو آن نرخ بهره است. پس این مُهم هم از دست هیچکس برنمیآید بهجز بانکهای مرکزی. ولی کنترل نرخ ارز بهجز با روش طبیعی، مسلماً نمیتواند پایدار باشد و همانطور که بارها تجربهشده باعث جمع شدن فنر و ذخیره شدن انرژی خواهد شد و بالاخره روزی طاقت سدی که بهطور مصنوعی ایجادشده شکسته خواهد شد و مانند یازده بار گذشته که هر بار قیمت ارز ضربدر دو شده و قیمت پول ملی در مقابل آن نصف شده، بازهم این اتفاق خواهد افتاد.
در حال حاضر با توجه به نرخ تورم فعلی که بالاتر از ۳۰درصد است، روزانه تقریباً یک در هزار میباید بهطور مرتب به نرخ ارز افزوده شود و این یعنی تقریباً ماهانه ۳۵۰ تومان؛ یعنی اگر عدد ۱۱۵۰۰تومان در اول سال ۹۸ صحیح بوده باشد با توجه به کنترل نرخ در ۶ماه گذشته قیمت ارز الآن میباید حدود ۲۰۰۰ تومان رشد کرده باشد، مگر اینکه بگوییم عدد ۱۱۵۰۰ تومان برای اول سال صحیح نبوده و تا آخر سال هم همینطور و یا اینکه بگوییم، از فردا قرار است نرخها را واقعی کنیم، یارانه بنزین و حاملهای انرژی و همچنین یارانههای غیرضروری دیگر را قطع کنیم و برای جبران کسری بودجه، دیگر از بانک مرکزی استقراضی صورت نمیگیرد و کسر بودجه هم با واقعی شدن نرخها و گرفتن عوارض و مالیاتهای صحیح جبران خواهد شد. بدی کار آنجاست که معمولاً تا وقتی زورمان برسد نرخ ارز را تحتفشار نگه میداریم و زمانی که نتوانستیم ناگهان رهایش میکنیم و البته در همه زمانها کسانی هستند که از بازار آشفته و آب گلآلود، به فکر سوءاستفاده و گرفتن ماهیهای چاق خود باشند.
*رئیس هیات موسس کانون صرافان