هر دولتی در ایران برای رای آوردن و ورود به پاستور برچسب های طلایی و تزئینی به نام توسعه در برنامه کلان خود میگنجاند که از مهمترین چشماندازهای تامین مسکن برای دهک های پایین و بی خانمان هاست.
در این سالها تبلیغات و شعارهای سیاسی برای ارزان کردن قیمت مسکن از مهمترین و پرطرفدارترین برنامهها چه برای مردم و چه در ارگانهای دولتی بوده اسا اما نتیجه این همه طرح و تبلیغات چیست؟ هر ساله جابجایی و پیدا کردن خانه برای مستاجران کابوسی است بمدت ۱۲ ماه که در چشم بر هم زدنی نقطه شروع به پایان نزدیک میشود و کابوس سال تازه و افزایش چندبرابری اجارهبها و ودیعه با حقوق کارگری و کارمندی تکرار میشود. دولت رئیسی هم قرار است سالانه حدود یک میلیون مسکن بسازد، برق نیست، آب نیست، گاز نیست و ... مدام میگویند در مصرف حامل های انرژی صرفه جویی کنید؛ نیم بیشتری از سال گذشته بدون آنکه یک درصد از شعار ساخت خانه عملی شود، هیچ زیرساختی آماده نیست؛ این همه پارادوکس را یکجا دیدن، برای پیشبرد یک حرف هم مانع میتراشد چه برسد به عمل. متاسفانه تصوری که از مسکن در ذهن دولتمردان و تصمیمسازان، وجود دارد چهاردیواری است که در هر مکانی میتوان آن را ساخت. به عنوان مثال میتوان وسط کویر خانه ساخت و به مردم تحویل داد! این در حالی است که مسکن با شهریت و زیرساخت شهری معنا و مفهوم پیدا میکند، بدون در نظر گرفتن آماده سازی زیرساخت ها ساخت مسکن پایانی دارد همچون میکن مهر که این روزها مشکل اصلیاش عدم استقبال مردم از واحدهای ان وسط بیابانها در نزدیک کلانشهرهاست!
هنوز واحدهای مسکونی زمان احمدی نژاد بطور کامل درست و آماده نشده اند و تحویل داده نشده اند که طرح مسکن ملی راه افتاده است. کارشناسان حوزه مسکن بر این اعتقادند که راهکار دولت برای کنترل بازار، افزایش عرضه است، آنها میگویند احداث یک میلیون واحد مسکونی که دولت رئیسی وعده آن را داده در صورت تحقق میتواند مشکل بازارمسکن را تا حد بسیار زیادی کاهش دهد. با ساخت یک میلیون مسکن با فناوری جدید، سرعت ساخت بالا میرود، کیفیت سازهها افزایش مییابد، اشتغال رونق پیدا میکند و از همه مهمتر مساله تامین مسکن خانوارها حل میشود. اما تجربه ما چه میگوید؟ سال ۱۳۹۱ حدود ۹۰۰ هزار پروانه ساختمانی صادر شد که در سال ۱۳۹۳ واحدها تکمیل شد و دیدیم که تا پایان سال ۱۳۹۶نرخ مسکن به ثبات رسید.اما متاسفانه در صورت آماده شدن و مهیاسازی مسکن، قیمت تهیه یه مسکن حدود ۷۰ برابر درآمد سالانه یک خانوار است. فقر، بیکاری و تورم و به طور کلی مسائل جامعه، ناشی از این است که جناحهای مختلف سیاسی ایران به رغم ادعاهای بسیار، فاقد برنامهی توسعه بوده و آنچه به اسم برنامه توسعه ارائه شده پروژههایی است که به زورِ جناحهای مختلف صرفا با برچسب توسعه ارائه شده است. پروژههایی ناهمخوان که عملا راه به جایی نمیبرند. برچسبهای طلایی و دروغین برای رای آوردن و عمل نکردن.