سالهاست توسعه نامتوازن و ناپایدار در بخشهای مرکزی فلات ایران، به یمن حضور مدیران بومیِ این مناطق در ارکان بالای تصمیمگیری و با اتکا به درآمدهای «نفتی» در جریان است. این نوع از توسعه با ایجاد نیاز «کاذب» به آب، برای سیرابیِ عطش ناموجهِ خود به تداوم، به حفر چاههای عمیق و غیر مجاز، چاههای جذبی، برداشت غیر مجاز و بیرویه از رودها و از همه مهمتر «انتقال آب» از سرچشمههای کارون روی آورده است.
تحقیقات، گزارشها و مطالب فنی- علمیبسیاری در رد یا تعدیل انتقال آب در کل و رد طرحهای انتقال آب از سرچشمههای کارون، به طور خاص، نوشته و بیان شده است. به عبارتی دیگر، نادیدهگرفتن محورهای این مقالات و گزارشات نمیتواند منطقی جز سودورزی داشته باشد. بازی با کلمات، توجیهات رندانه، سیاستهای تهاجمی، اتهام زنی، شکایت، تغییر در مرزهای جغرافیایی، گزارشهای کذب، عدد سازی و پنهانکردن واقعیات از جمله روشهای بازوهای رسانهای مجموعهای است که سود خود را در طرحهای عظیم سدسازی و انتقال آب برده و میبَرَد. جالب اینکه تشکلها و فعالانی به ویژه در استان اصفهان که در شناسنامهشان و در فضای رسانهای خود را محیط زیستی مینامند همواره و در مقاطع گوناگون از طرحهای انتقال آب از سرچشمههای کارون دفاع کردهاند. اما مواضع فعالان مدنی و محیط زیستی خوزستان همواره دفاع از توسعهی پایدار در کشور بوده است. این «لزوما» به معنای مخالفت با روند نابهنجار سدسازی و انتقال آب، گسترش ناصواب و ایدئولوژیک کشاورزی، جانمایی غلط صنایع آببر و آلاینده و اصولا تکیه بر صنایع سنگین به جای گسترش صنایع جایگزین و تولید کالاهای پیچیده و با فناوری بالا، در هر نقطهای از کشور است. تأکید ما بر مسیر طبیعی رودخانه، بهره برداری و برداشت آب با توجه به استانداردهای موجود، تأمین حقابهی طبیعت و جلوگیری از آلودگی و دستاندازیهای مخرب است. دفاع ما از کارون، دفاع از کارون بزرگ است. از سرچشمهها تا دریا. چه از اصفهان جاری شود چه از چهارمحال و بختیاری و چه خوزستان را به مأوا برگزیند. توجیهات سطحی چون «همهی سدها در خوزستان قرار دارد و چرا به کشاورزی در خوزستان اعتراض نمیشود و خوزستان همهی آب کارون را مصرف میکند»، اصولا و منطقا به کار توجیه و دفاع هموطنان حوضهی زایندهرود از طرحهای انتقال آب کارون بزرگ نخواهد آمد. راهی بهتر باید آموخت. یا باید صادقانه از این طرحها دفاع کرد یا به دنبال راه حلی منطقی و عادلانه برای حل بحران آب در این حوضه بود. نمیتوان هم خود را محیط زیستی خواند هم از مدیران و مسئولان مدافع انتقال آب دفاع کرد، هم برای اجرای سد و انتقال کوهرنگ سه و بهشتآباد یقه دراند و اتهام زد و فحش داد و به دادگاه و برخورد امنیتی و قضایی تهدید کرد بعد با آمار سدهای واقع شده در خوزستان و با تعریف مرزهای سیاسی- استانی به دلخواه، مساله را قومی- منطقهای کرد و ژستی مظلومانه گرفت. نمیتوان هم از طومار شیخ بهایی گفت و هم ایستگاه و شبکههای بزرگ و مدرن آبرسانی غرب اصفهان را نادیده گرفت. دم خروس این سیاستها مدتزمانی است که آشکار شده است. انتقال آب از رودخانهای به جایی دوردست، موازینی دارد که مورد تأیید مؤسسات پژوهشی و کارشناسان است. این موازین در هیچ کدام از این طرحها لحاظ نشده است. اصرار مشوشانه بر این طرحها حاکی از منافعی است که در بطن ماجرا در حال توزیع است. گزارش تخلفات مالی فولادمبارکه و پرداختها به جریانسازان فضای مجازی را پیش چشم داریم.
بحران آب در کشور برآمده از مؤلفههای متکثر و مختلفی است که بارها بدان اشاره شده است. برداشتهای وزارت نیرو و کشاورزی در هر کجا اگر خلاف تعریفهای بنیادی در مطالعات آب باشد غیرقابل قبول است.
در این میان با تمام نقدها، مخالفتهای کارشناسی و مردمی، با وجود تداوم کمبود آورد آب در کارون بزرگ و پیامدهای ناگوارش در حوضۀ آبی و پاییندست، با وجود اجبار به کاشت گندم به اسم خودکفایی و حضور مافیاگونه بزرگملاکان استانهای مرکزی در خوزستان برای کشت انبوه برنج، با وجود بحران آب آشامیدنی در این استان و همۀ آن بحرانهایی که در یکی دو دهه اخیر در خوزستان بر سر و حول آب رخ داده است، طرحهای انتقال آب از سرچشمههای کارون، همچنان فعالند، در دستور کار قرار دارند، بودجه میگیرند و گام به گام کارون بزرگ را، با تمام حوضۀ تمدنیاش، به سمت نابودی میکشانند. کوهرنگ۳، بهشتآباد و جدیدترینشان خرسان!
انتقال آب نه یک پدیده مجرد که پدیداری است در بطن سلسلهای از روندهای سیاستگذاری و بستههای مدیریتی، نشانگر درک غلط از توسعه و نادیدهگرفتن شیوههای مدرن مدیریت منابع آب. نقد این طرحها، نقد گسترده و همه جانبه نظام حکمرانی در حوزه توسعه و منابع طبیعی است و از این رو هم معطوف به گذشته و اصلاح رادیکال نحوه برنامهریزی در ایجاد رشد اقتصادی و توسعه است و هم با نگاه به آینده، بنیانهای یک توسعه اجتماعی و اقتصادی مبتنی بر معیارهای پایداری و عدالت زیست محیطی را آشکار میسازد. با این دید، مخالفت با انتقال آب کارون هم جنبهای نمادین دارد و هم بر بسترهای عینی پا گرفته است با امید، اینک شاید واهی، به اصلاح رویکردهای غلط.