تیمیکه در سالهای گذشته با وضعیت به مراتب بدتر در حیطه فنی و مالی، دست کم مکان خود را در میانههای جدول استمرار بخشید و سهمیه خوزستان را در لیگ برتر حفظ کرد.
این وضعیت برای نفتیهای مسجدسلیمان نیز در فصل جاری صدق کرده و همزمان، دو نماینده نفتی خوزستان، برای سقوط به لیگ دسته اول گوی سبقت را از یکدیگر ربوده و با ثبت رکوردهایی از تغییر و تحولات مدیریتی و فنی، همچنین نتایج اعجابانگیز، از هفتههای ابتدایی فصل جاری خود را به عنوان یکی از گزینههای سقوط نزد محافل فوتبالی، معرفی کردند.
در این میان، نفت آبادان با بهرهگیری از اوضاع مالی به مراتب بهتر و با ثبات تر از فصول گذشته که به واسطه کمکهای سازمان منطقه آزاد اروند به عنوان اسپانسر، همچنین سایر منابع درآمدی و همراهیهای پالایشگاه آبادان در تدارک سفرها و اخذ پروازهای چارتر، فصل پر سر و صدا و سرشار از حاشیهای را پشت سر گذاشت.
این باشگاه فصل را با مدیریت جهانگیر کیشمس و سرمربیگری رضا پرکاس آغاز کرد، در ادامه دومین سرمربی توسط مدیرعاملی که دو ماه بعد از کار برکنار شد، به کار گمارده شد و سپس، با آمدن سومین سرمربی در دوره فعالیت سهماهه احمد پارو بر مسند مدیریت این باشگاه، وضعیت این تیم بیش از پیش در سطح اول فوتبال ایران متزلزل شد.
با تغییر سه باره مدیرعامل این باشگاه، ریشههای اختلاف در هیأت مدیره باشگاه صنعت نفت محرز شد و با گماردن یک سرپرست، اختلاف بر سرتعیین مدیرعامل بعدی نیز، برای عموم مبرهن شد.
در چند روز گذشته نیز، مدیران این تیم به زعم اینکه هنوز امیدی برای بقا وجود دارد و برای دغدغهمند نشان دادن خود، تاوارس برزیلی را از کار برکنار کردند و چند ساعت بعد، عبدالله ویسی، هدایت این تیم را بر عهده گرفت.
باشگاه صنعت نفت در چند فصل اخیر با مشکلات عدیدهای در زمینه ساختاری مواجه بود که هر کدام از این مشکلات، مدیران این تیم را به زحمت میانداخت.
مشکلاتی از قبیل تأمین منابع مالی، اصلاح زیرساختها برای اخذ مجوزهای حرفهایگری، پیگیری برای رفع موانع میزبانی، دوندگیهای معمول برای تعمیر و نگهداری از ورزشگاه تختی جهت پاس کردند استانداردهای سازمان لیگ، از جمله این مشکلات بود، که شاید این قبیل مدیران را از سطوح بالایی در وزارتخانه متبوع و هیأت مدیره مجاب کرد، که این تیم دیگر یارای فعالیت در لیگ حرفهای را ندارد و نمیتوان با وجود همه این مشکلات، با رقبای متمول، مدعی، همچنین گیر و دارهای معمول باشگاهداری دست و پنجه نرم کرد.
بر اساس قوانینی که پیش از این به آن اشاره شد، تیمهای نفتی شاغل در لیگ برتر فوتبال کشور نمیتوانند از منابع دولتی ارتزاق کنند و وزارتخانه نفت نیز در این سالها به انحا و اشکال مختلف برای تیمهای تحت تملک خود و هزینه کرد در ورزش حرفهای سر باز زده است و ایشان را در کسب منابع مورد نیاز، به حال خود رها کرده است.
اما این محدودیتها در ورزش قهرمانی برچیده میشود و وزارت نفت را مکلف میسازد که از این قبیل تیمها، حمایت لازم را به عمل آورد، بر همین اساس، مدیران این باشگاه بر این باورند که در صورت سقوط به دسته پایینتر، دیگر لازم نیست زیر بار مشکلات مورد اشاره رفته و ضمن تضمین منابع مالی، با رعایت استانداردهایی در سطوح پایینتر مواجه خواهند بود و نیازی به زحمت افتادن ایشان برای مجاب کردن سازمان لیگ و نمایندگان AFC نخواهد بود.
نفت در لیگ دسته اول، بسته به قدرت نفوذ سیاسیون شهر، مدیران و اعضای هیأت مدیره این باشگاه که از قضا در وزارتخانه متبوع نیز دارای کرسی هستند، میتوانند بودجههای لازم را در شورای ورزش وزارت نفت مصوب کنند که گاهاً این اعتبارات از یکصد میلیارد تومان نیز تجاوز میکند. شاید ریختوپاشهای فصل اخیر مدیران این تیم نیز، به پشتوانه همین سیاست مسموم در حال صورت پذیریست که در صورت صحت آن، وزارت نفت باید در راستای اعطای چنین مسئولیتهایی به این قبیل مدیران، کلاه خود را بالاتر بگیرد!
این قبیل شاهکارهای معمولی که از مدیران باشگاه صنعت نفت سر میزند و حتی صدای مجری برنامه فوتبالی رسانه ملی را در میآورد که «اگر این دلالی نیست، پس چیست؟» خاصیت چنین مدیرانی است که نه تنها اهمیتی به سرمایه اجتماعی حول محور این تیم نمیدهند، بلکه شهوت قدرت در ایشان فروکش نخواهد کرد و تا تجربه کرسیهای وسوسه انگیز فوتبال پر ماجرای ایران، از پا نخواهند نشست.