شاید یکی از نخستین پیامهای تحول اخیر در قالب روابط ایران و عربستان، برجسته شدن بیش از پیش اراده چین جهت کنشگری فعال در چهارچوب معادلات منطقه خاورمیانه باشد. در واقع، چینیها با اعمال دیپلماسی فعال و پیگیر در قالب تنش زدایی از روابط تهران و ریاض، نشان دادند که مواضع و رویکردهای پیشین خود در رابطه با منطقه خاورمیانه را که عمدتا متمرکز بر مسائل اقتصادی بود، کنار گذاشته اند و در کنار مراودات اقتصادی با کشورهای مهم منطقه، به دنبال تعریف سهم قابل توجهی از کنشگریهای سیاسی نیز برای خود هستند.
رویکردی که شاید اصلی ترین مخاطبِ آن، ایالات متحده آمریکا باشد. کشوری که سالهاست حق ویژه ای را برای خود جهت شکل دهی به روندهای سیاسی و اقتصادی در منطقه خاورمیانه قائل است و در این رابطه طرح و برنامههای زیادی را نیز در سالهای اخیر در منطقه مذکور پیادهسازی کرده است. جالب اینکه مارک دابوویتز مدیر لابی ضدایرانی اف.دی.دی، در موضعگیری، توافق اخیر ایران و چین را باختی سنگین برای منافع ملی آمریکا ارزیابی کرده است.
با همه اینها، باید گفت که توافق اخیر ایران و عربستان سعودی با محوریت تنش زدایی از روابط دوجانبه و از سرگیری روابط دیپلماتیک، نویدبخش ایجاد محیط منطقه ای مطلوبتر برای ایران به ویژه در حوزه همسایگان کشورمان است و عادی سازی روابط میان تهران و ریاض پس از سالها تنش در روابط دو کشور میتواند زمینههای مناسبی را از حیث فعالسازی ظرفیتهای قدرت ساز در اختیار کشورمان قرار دهد و بنیانهای امنیت ملی ایران را نیز بیش از گذشته تحکیم کند. البته که در این میان تقویت خطوط ارتباطی دیپلماتیک میان تهران و ریاض نیز میتواند تا حد زیادی روند حل و فصل چالشها و تنشهای منطقه ای را تسهیل کند؛ مساله ای که البته ایران بارها و بارها در گذشته نیز بر آن تاکید داشته و حرکت کنونی عربستان به سمت این طرز تفکر، نشان از ایجاد یک تغییر راهبردی در سیاست خارجی عربستان سعودی دارد.