«معلم بلاگری» پدیده نوظهوری است که این روزها بین برخی از معلمان رایج شده است. اخیرا، انتشار خبر اخراج دو «معلم بلاگر» و سپس تکذیب آن، این مساله را بار دیگر به موضوع پر بحثی در رسانهها و شبکههای اجتماعی تبدیل کرده است. علی فرهادی سخنگوی وزارت آموزشوپرورش در این باره میگوید: «معلم بلاگر موضوعی است که اخیراً با توجه به توسعه فناوری و شبکههای اجتماعی مطرح شده و هماکنون روی میز وزیر آموزش و پرورش است. این کار «ممنوع» است، زیرا حریم خصوصی دانش آموز محترم است و باید توسط خانواده و نظام تعلیم و تربیت در مدرسه حفظ شود». او همچنین گفته است که «هرگونه فیلمبرداری و پخش تصویر و فیلم دانشآموزان بدون هماهنگی با خانواده آنها، ورود به حریم خصوصی و ممنوع است.» اما با وجود ممنوعیت به نوعی شاهد روند افزایشی این پدیده هستیم. چیزی که در این میان نادیده گرفته میشود، امنیت روانی کودکانی است که تصاویر آنها راهی فضای مجازی شده و میان لایکها وبازدیدها و گاه به سخره گرفته شدنهای کاربران، حریم خصوصیشان نقض میشود. ما در حالی این ویدیوها را از معلمها میبینیم که دانشآموزان حق استفاده از تلفن همراه را در مدارس ندارند. از سوی دیگر در فضای مجازی ردی از معلم بلاگرهای خارجی دیده نمیشود، پس در سایر کشورها در این حوزه یا ممنوعیت قانونی وجود دارد و یا معلمان چنین اقدامیرا حرفهای نمیدانند...«علی» معلمیجوان که گاهی تصاویری از دانشآموزان را درصفحات فضای مجازیاش منتشر میکند در اینباره میگوید: «با توجه به موضوع انتخاب میکنم که عکس و ویدیو دانشآموزم را بگذارم. یعنی اگر در حال بررسی معضلی بین کل بچهها باشم به این فکر میکنم که این موضوع در کل سطح شهر هم وجود دارد. ولی اگر یک موضوع شخصی از یک فرد یا معضل او و مورد خاصی از بچهای در کلاس باشد، عکسی میگذارم که چهره کودک مشخص نباشد.» او ادامه میدهد: «من کلاسهایی را برای تولید محتوای اینستاگرامم انتخاب میکنم که میدانم با استفاده از آن میتوانم ارتباط بهتری با بچهها بگیرم. از روز اول به آنها اطلاع میدهم که شاید از آنها فیلم بگیرم؛ بعضیها میگویند نه ما خوش مان نمیآید و من تصویر آن فرد یا کلاس را در ویدیو نمیآورم. برخی نیز مشکلی ندارند.» اما اگر از منظر دیگری به این موضوع نگاه کنیم، چیزی که همیشه چه در گذشته و چه اکنون مشاهده میشود این است که دانشآموز برای بیشتر مورد توجه قرار گرفتن و دیده شدن از سوی معلم، رفتارهایی را از خود نشان میدهد. برای مثال پاک کردن تخته و یا نماینده کلاس بودن، اما اکنون برخی معلمان از عطش دانشآموزان برای جلب توجه، سواستفاده کرده و عدم توانایی دانشآموز در تشخیص مصلحت خود، موجب شده تا این معلمان نسبت به تهیه فیلم از دانشآموزان و انتشار آن در فضای مجازی کاملا بیپروا اقدام کنند.
او در ارتباط با ویدیوهایی که گاهی خود از بچهها منتشر میکند، میگوید: «من همان اندازه که معتقد هستم نباید به زندگی شخصی بچهها تجاوز کرد، همان اندازه باور دارم که این فرد یک فرد اجتماعی است و با همین معضل و مشکلات در خیابان راه میرود. ما سر کلاس در مورد معضلهای دانشآموز صحبت میکنیم و بیشتر میخواهیم آن را بررسی کنیم. موضوعات ویدیوهای من ارتباطی به ظاهر آنها ندارد، مشارکت کلاس را نشان میدهد. در پیج من برای مثال حدود ۱۵۰ معلم دیگر نیز حضوردارند و آنها کلاس گردانی و نوع مشارکت را میتوانند متوجه شوند. وقتی معلم ارتقا پیدا کند، کلاس و دانشآموز هم ارتقا پیدا میکند.» توجیهاتی از این دست که توسط برخی معلمها شنیده شده در صورتی رخ میدهد که حتی ضبط صدای یک کودک زیر سن قانونی در ایران، جرم محسوب میشود. پیدایش این اتفاق آن قدر زیاد بوده که ما به محض وارد شدن در فضای مجازی با تعداد زیادی ویدیو از معلمان دبستان و دبیرستان مواجه میشویم که در حال فیلم گرفتن از بچهها با سوژههای متفاوت هستند؛ سوژههایی که به نظرشان بامزه و جذاب آمده است. برخی معلمها معتقدند که در ویدیوهای آنها معضلات بچهها نمایش داده میشود، اما این، توجیه درستی برای اینکار است یا خیر؟ پروانه امیری یک فرهنگی بازنشسته در ارتباط با انتشار تصاویر دانشآموزان در فضای مجازی چنین میگوید: «حتی اگرکسی تصویر بچهی خود را در فضای مجازی منتشر کند، درست نیست چه برسد فرزند شخص دیگری، مگر این که تصویر آن کودک توسط معلم محو شود. انتشار عکس از تمام دانشآموزان به صورت جمعی در مناسبتها با انتشار عکس تکی دانشآموزان بسیار متفاوت است.»