عناوین این صفحه
کد خبر: ۱۳۴۴۸۲

لایه‌های پنهان گسیختگی قیمت‌ها و پسرفت فرهنگی

غلامرضا فدائی

این روزها وضعیت اقتصاد و معیشت مردم سخت در تنگنا است و این تنها مربوط به این دولت نیست، ادامه روند قبلی است؛ حال شتاب آن بیشتر یا کمتر است کار کارشناسان است که نظر بدهند اما آنچه قطعی است از بین رفتن سرمایه ملی و اعتماد عمومی‌است.

وضعیت به صورتی می‌ماند که هر کس هر طور دلش می‌خواهد رفتار می‌کند و به گونه ای شده است که امروز از فردا بهتر است و تبدیل کردن پول به سرمایه برای هر کس از اوجب واجبات است. ولی چه کسانی بیشترین ضرر را می‌کنند؟ آنهایی که سرمایه ندارند. توجه به اقشار ضعیف و یارانه دادن به دهک‌های پایین اگر چه مُسَکِن است اما مسئولان فکر نکنند که کاری اساسی کرده اند مشکل جای دیگر است! بحث من در باره گرانفروشی یا کم فروشی نیست که خود در جای خودش از معضلات بزرگ است. تعرفه‌های دستوری هم کاری از پیش نمی‌برد. اُفت ارزش پول ملی تا سر حد پائین ترین وضع، از مصیبت‌های بزرگ است و دراین شرایط است که هر کس پول ملی را با پولهای دیگر مقایسه می‌کند حتی با کشورهای تازه استقلال یافته اطراف، شرمنده می‌شود. در این گیر و دار بانک مرکزی که علی القاعده باید حافظ پول ملی باشد آرام و با طمأنینه و غرور همچون اسلاف خود دلار و یورو می‌پاشد و به پولدارها باج می‌دهد و به یک مرتبه هزینه سفر را از ۵ هزار یورو به ده هزار افزایش می‌دهد بدون اینکه کسی به آن اعتراض کند. شاید این خود راهکاری برای تقویت پول ملی است که ما خبر نداریم و وزیر اقتصاد شاید بهتر می‌داند! به هر حال افسار گسیختگی قیمت‌ها به این معناست که در قبال تلاش‌هایی که دولت می‌کند کسی گوش نمی‌دهد و هر کس هر طور دلش می‌خواهد عمل می‌کند. فی المثل در امور ساختمان یا هر کار دیگر تخلف جائز و خریدنی است و با پول هر کاری می‌توان انجام داد. زیرا سرعت رشد قیمت چیزی که به دست می‌آوری با پولی که بابت خلاف می‌دهی بسیار بیشتر است و این ناشی از اقتصاد بسیار بیمار است. دولت باید بداند که هیچ چیز واجب تر از باز گرداندن قدرت پول ملی و ایجاد اطمینان برای ثبات آن نیست؛ بقیه کارها فرع بر آن است. این تلاش‌ها اگر ثمر ندهد و در سفره مردم ننشیند و پولدارها را پولدارتر کند گذاشتن برنامه‌های تلویزیونی بالا و بالاتر هم دردی را دوا نمی‌کند! من دو نمونه از امور جاری را در سطح خرد که مربوط به توده مردم است و تازه با آن برخورد داشته ام بیان می‌کنم و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل، در سطح کلان آن را باید کلان ترها بازگو کنند. خانواده ای ضعیف اسباب کشی می‌کند. به شرکت باربری زنگ می‌زند و هزینه را حدود شش میلیون تومان طی می‌کند اما پولی که پس از نقل مکان توسط کارگران قوی هیکل پرزور از وی می‌گیرند به ۲۴ میلیون تومان می‌رسد. هر چه صاحب بار می‌گوید آخر تا این اندازه چرا؟ می‌گویند همینه که هست اگر ندهی ما اینجا را ترک نمی‌کنیم و اگر شکایت هم بکنی آنچنان تلافی کنیم که خودت پشیمان شوی... 
سؤال این است که آیا شرکت مزبور از وضع کارگران قلچماق خود خبر ندارد یا برنامه ای دیگر در کار است، و آیا مشابه این وضعیت در ادارات دیگر ساری و جاری نیست؟ در هر جایی که کار مردم به دست آنهاست برای انجام کاری می‌گویند اگر فلان مبلغ دلار با رنگ خاصی بیاوری، یا سکه فلان مارک بدهی کارَت را یک روزه انجام می‌دهیم و گرنه برو بچرخ تا کارت درست شود...پرسش این است که آیا مسئولان مافوق از این مسایل خبر ندارند یا خبر دارند. شاید مسئولان رده اول خبر نداشته باشند و این چه بسا سیاستی است در کل کشور که با حذف امضاهای طلایی زیر میزی‌های رنگین دلاری و طلایی جایگزین شده اند و گیرندگان اجازه به کسی نمی‌دهند تا کارشان افشا شود.آنهایی که چنین کارهایی را انجام می‌دهند اول تضمین الزام را برای عدم گزارش از مشتری می‌گیرند...خلاصه باید فکری کرد و مجلس آینده که قطعاً خود متأثر از این وضعیت هست باید فکری جدی برای این پسرفت فرهنگی بکند؛ فرهنگی که هر کس به فکر امروز خودش هست و می‌داند که اگر حتی با کلاه گذاشتن بر سر دیگران نجنبد همانی را که دارد از دست می‌دهد. اقتصاد شوخی نیست و هزینه‌های زندگی بدون داشتن درآمد و الگوی بهینه مصرف، بار سنگینی است بر دوش مردم. سیاست‌های کلان هم نه بر وفق مدیریت مصرف و نه قناعت در زندگی بلکه بیشتر بر مصرف بیش از حد است. اولویت‌های اقتصادی در مجلس آینده به شرط همکاری دولت مشخص است اما جرأت می‌خواهد و همکاری مردم را می‌طلبد به شرط اینکه سرمایه داران و رانت خواران بگذارند...

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
۱۴۰۲/۱۲/۲۳ -  شماره 5561
جستجو
جستجو
بالای صفحه