به گزارش فرارو، اگرچه تغییرات بورس مدافعانی خوش بین و مصمم دارد، اما برخی نیز با دیده تردید به این تغییرات مینگرند و حتی معتقدند این تغییرات، پایدار نخواهد بود. ریشه برخی از بدبینیها به سال ۱۳۹۹ برمیگردد یعنی سقوط بازار سهام تهران که از اوایل مرداد ۱۳۹۹ شروع شد. شاخص کل این بورس در ابتدای آن سال، ۵۰۸ هزار واحد بود، در ۱۹ مرداد از مرز ۲ میلیون واحد گذشت و رکورد تاریخی رقم زد ولی در ادامه وارد روند نزولی شد و در آخرین روز کاری اسفندماه شاخص کل بورس به سطح یک میلیون و ۳۰۷ هزار واحد رسید.با توجه به این شرایط پرسشهایی مطرح است از جمله این که آیا رونق به بازار بورس بازگشته و این رونق پایدار خواهد بود؟ حمید میرمعینی، کارشناس و فعال حوزه بورس در گفتوگو با فرارو به این پرسشها پاسخ داده است.
حمید میرمعینی گفت: «اگر واقعیت اقتصاد فعلی را در نظر بگیریم به ۲نظریه میرسیم؛ عدهای که میگویند اتفاقی در اقتصاد رخ نداده است و دلیلی برای رشد بازار نیست، چرا که بازار انتظارات آتی را در نظر میگیرد و حجم ذاتی بازار نمیتواند فارغ از رخدادها و اوضاع و احوال روز بازار باشد؛ اما از طرفی، گروهی هستند که میگویند همه چیز نشاندهنده بهبود اوضاع بازار است و تصمیمگیریهایی که انجام شده و تغییراتی که در بخش قیمتگذاریهای دستوری و اوضاع و احوال افزایش نرخ ارز توافقی رخ داده، میتواند سودآوری شرکتها را تحت تاثیر مثبت قرار دهد. هر ۲ دیدگاه درست است. هم دیدگاهی که میگوید هنوز اتفاق خاصی رخ نداده و هم دیدگاهی که میگوید شواهدی مبنی بر بهبود آینده بازار دیده میشود، میتواند درست باشد. اما همه اینها منوط به این است که اوضاع و احوال سیاسی کشور نیز تغییرات قابل توجه و معناداری را تجربه کند. درست است که بازار سرمایه ما طی ۲ ماه گذشته رشد حدود ۴۰ درصدی را در اکثر نمادها ثبت کرده است و این ۴۰ درصد در اقتصاد تورمی، تقریبا نوعی پوشش تورم را انجام داده است. اگر آرامش سیاسی باثبات تری برقرار شود و دولتمردان نیز بتوانند با تیم جدید دولت آمریکا، به نتیجه مثبت برسند، دور بعدی رشد را هم تجربه خواهند کرد. در همین حد رشدی که تجربه کردهایم، از یک سو به خاطر پرهیز ایران از تنش و از سوی دیگر به خاطر تصمیمگیریهای اقتصادی درستی بوده که در بدنه دولت رخ داده است. این تصمیمگیریها در سودآوری و رشد شرکتها تاثیرگذار خواهد بود. اما از این به بعد، اگر میخواهیم این روند رو به رشد را ادامه دهیم و این روند رو به رشد، منجر به هدایت جریان نقدینگی به بازار سرمایه شود، قطعا به خبرها، تصمیمات و مذاکرات و تعاملات سیاسی جدید نیاز داریم. به همین دلیل است که معتقدم، هیچ یک از ۲ فرضیهای که اشاره کردم را نمیتوان قطعی دانست و البته نمیتوان اشتباه هم دانست. اما اگر وضعیت فعلی سیاست و اقتصادمان را مبنا قرار دهیم، به نظر میرسد تا همین حد، رشد بازار، کافیست و باید بقیه رشد منوط به تحولات سیاسی در سطح بین الملل و اصلاحات ساختاری در سیاست گذاریهای اقتصادی باشیم تا بتوانیم مشکلات اقتصادی گذشته را حل کنیم. به هر حال بازار سرمایه ما چه بخواهیم و چه نخواهیم متاثر از تحولات سیاسی است.»
انتظار نمیرود اتفاقات سال ۱۳۹۹ در بورس تکرار شود
وی در ادامه بیان کرد: «بازار سرمایه به ثبات نسبی و روند هموار و ملایم و رو به رشد خود نرسیده است و نمیتوان از بازار سرمایه انتظار داشت که این جریانات ورودی به بازار سرمایه، به سمت فعالیتهای مولد و زیرساختی مثل ساخت نیروگاه، پتروشیمی و مواردی مشابه برود که ناترازیها را حل کند. مسلم است که بازار سرمایه منتظر اخبار و اطلاعات جدید سیاسی و اقتصادی است تا ادامه راه را بر اساس این اخبار و اطلاعات تنظیم کند. به طور ویژه روی کار آمدن دولت جدید دولت آمریکا یکی از تحولات مهم و تاثیر گذار است. ارزش گذاری بازار ما مبتنی بر ارزشگذاری درآمدمحور است و بیشتر، سودآوری آینده و عایدات آینده را مبنا قرار میدهد؛ بنابراین هر عاملی که باعث تغییر در سودآوری شرکتها شود، بر روند آینده بازار سرمایه تاثیرگذار است. ما هنوز نمیدانیم اخبار سیاسی آینده چقدر مثبت یا منفی است که جهت بازار را به سمتی تغییر دهد.»