در این افزایش نرخ هم متغیرهای سیاسی و اقتصادی همه با هم دخیل هستند. سال گذشته بیش از ۱۷ میلیارد دلار تراز تجاری غیرنفتی کشور منفی شده بود. به عبارتی واردات ما چیزی حدود بیش از ۱۷ میلیارد دلار بیشتر از صادرات غیرنفتی بود. این کسری با فروش نفت پوشش داده میشد ولی مشخص بود وقتی در حوزه صادرات نفت به مشکل بر بخوریم، این مسئله میتواند روی قیمت ارز اثرگذار باشد. موضوع بعدی بحث کسریهای حساب سرمایه ما بود. ما عدد بالای ناترازی حساب سرمایه داریم که نشاندهنده خروج سرمایه از اقتصاد ایران است.مسئله سوم نااطمینانیهایی است که در آینده کشور با آن مواجه خواهد شد. مهمترین آن را میتوانیم در بحث ترامپ و نحوه مواجهه او با تحریمهای علیه ایران جستوجو کنیم. از اول بهمن ماه ترامپ مستقر خواهد شد و طبیعتا احتمال تشدید تحریمهای نفتی وجود دارد. خود این امر میتواند بیش از ۳۰ میلیارد دلار از منابع نفتیمان را تحت تاثیر قرار دهد. مسئله بعد واردات غیررسمی و حجم بالای قاچاق در اقتصاد ایران است که به خروج ارز از کشور منجر میشود؛ بنابراین مجموعه عواملی دخیل هستند که بر قیمت دلار اثرگذار هستند. مسئله ارز فراتر از یک سازمان و وزارتخانه است و بحث کلان اقتصاد کشور است.قیمت تعادلی دلار الان حدود ۷۳هزار تومان است و این روند افزایشی بیشتر نشات گرفته از تشدید انتظارات تورمی و نااطمینانیهاست. اگر دولت بتواند این نااطمینانیها را کنترل کند یا از شدت آن بکاهد، میتوانیم امیدوار باشیم که دوباره به آن شرایط تعادلی بازگردیم. در غیر اینصورت این نااطمینانیها میتواند ما را از شرایط تعادلی دور کند.
قیمت تعادلی دلار حدود ۷۳ هزار تومان است و اینکه الان به ۸۲ هزار تومان رسیده حکایت از آن دارد که به دلیل تشدید انتظارات تورمی و نااطمینانیها، دلار از مسیر تعادلی خود خارج شده است. اگر اینها مرتفع شود ما میتوانیم به قیمتهای تعادلی بازگردیم ولی پایینتر از قیمت تعادلی هم میتواند به اتلاف منابع ارزی منجر شود. حال باید منتظر ماند و دید که آیا دولت میتواند برای مسائل داخلی تدبیری کند تا از این نااطمینانیها کاسته شود یا خیر. هرچهقدر از نااطمینانیها کاسته شود، میتوانیم به بازگشت قیمت دلار به مسیر تعادلی امیدوار باشیم. در غیر اینصورت همین اعداد بالاتر از قیمت تعادلی برای امسال حفظ خواهد شد.