این موضوع با واکنشهای فراوانی از سوی کارشناسان مواجه شد و برخی از کارشناسان میگویند این اقدام در حال حاضر بیش از علمی و کاربردی بودن، نمایشی است.این اقدام در ظاهر به نظم عددی و تسهیل مبادلات کمک میکند، اما در صورت نبودِ ثبات اقتصاد کلان و اعتماد عمومی، نتایج قابل قبولی در پر نخواهد داشت.به گفته کارشناسان، حذف صفر در اصل اقدامی اسمی است؛ هدف آن سادهسازی مبادلات، ساماندهی سامانههای پرداخت و خواناتر شدن محاسبات است و بهتنهایی متغیرهای واقعی را تغییر نمیدهد. دولتها معمولاً چنین طرحهایی را با شعار «تقویت پول ملی» معرفی میکنند، زیرا جامعه از دیدن ارقام بزرگ خسته میشود، اما اگر تورم مهار نشده باشد، این اقدام بیشتر اثر ظاهری دارد و در عمل به ثبات پایدار نمیانجامد.
در صورت فقدان ثبات اقتصاد کلان و اعتماد عمومی، تغییر واحد پول میتواند از طریق نوعی لنگرگذاری اسمی یعنی عادت اذهان به مقیاس عددی جدید و گردکردن روبهبالای قیمتها، به افزایش تورم ادراکی منجر شود. گاهی پدیدهای شبیه توهمِ کنترل رخ میدهد؛ کوچکشدن اعداد در کوتاهمدت حس نظم و تسلط بر اوضاع میدهد، اما اگر عوامل واقعی تورم مانند کسری بودجه یا رشد نقدینگی اصلاح نشوند، این کنترلِ ادراکشده جایگزین کنترل واقعی نمیشود و بهمرور به تقویت انتظارات تورمی میانجامد.در برخی فضاها همین اقدام بهعنوان علامت وخامت اقتصادی نیز تفسیر میشود و از این مسیر هم الگوی مشابهی برای رشد انتظارات شکل میگیرد. تجارب بینالمللی نشان میدهد وقتی حذف صفر پیش از مهار تورم اجرا شود، مثل برخی حذف صفرها در برزیل دهه ۸۰ و زیمبابوه دهه ۲۰۰۰، جامعه ممکن است آن را نشانه موج بعدی گرانی تعبیر کند در نتیجه بهجای آرامش و کنترل تورم، افزایش انتظارات تورمی اتفاق بیفتد. این نمونهها نشان میدهند شرایط و بستر اجرای چنین طرحهایی اهمیت اساسی دارد.
در شرایط اعتماد پایین، کسری بودجه مزمن و نوسانات ارزی بالا، حذف صفر میتواند بهجای تثبیت، بیثباتی را تشدید کند. در چنین حالتی، این اقدام نوعی اصلاح اسمیِ بدون پشتوانه واقعی است. بذ همین اساس، کارشناسان تاکید می کنند برای حصول نتیجه مثبت، ابتدا باید تورم مهار و ساختار بودجه اصلاح و کسری بودجه کنترل و به سیاست پولی اعتبار بخشیده شود.
در غیر اینصورت، حذف صفر صرفاً تغییر ظاهر اسکناس است نه اصلاحِ ساختار اقتصاد. در تجربههای موفق مانند ترکیه در سال ۲۰۰۵، ابتدا تورم مهار و اقتصاد تثبیت شد و سپس صفرها حذف شدند؛ بهعبارت دیگر، حذف صفر پایان مسیر و بعد از دورهای از اصلاحات و برنامهریزی اقتصادی بود، نه آغاز آن.
اگر حذف صفر در زمانی اجرا شود که تورم بالا و اعتماد پایین است و اقتصاد کلان با تنشهای سیاستی گره خورده، اثر روانیِ نرمالسازی بهجای بازسازی اعتماد، ممکن است به شوک روانیِ معکوس منتهی شود و جامعه احساس کند بهجای حل مساله، تنها ظاهر اعداد تغییر کرده است.
کارشناسان تاکید می کنند حذف چهار صفر از پول ملی در شرایطی که اصلاحات اقتصادی انجام شده باشد، می تواند به کاهش هزینه های چاپ و نگهداری پول، تسهیل تجارت بین الملل و کاهش هزینه های اجرایی کمک کند، اما کارکرد اصلی این حرکت بیشتر تزئینی است، زیرا حذف چند صفر از پول ملی آخرین کاری است که کشورها در راستای اصلاحات اقتصادی انجام می دهند.
حذف چهار زمانی اثرگذار است که اصلاحات ساختاری در اقتصاد انجام شده باشد. در صورتی مسئولان می توانند چند صفر از پول ملی حذف کنند که سال بعد یک صفر به قیمت ها اضافه نشود و تورم روندی افزایشی نداشته باشد.