براساس جدیدترین آمار وزارت صنعت، معدن و تجارت از تغییرات قیمتی کالاهای اساسی در اردیبهشت ماه سال جاری قیمت پیاز در این ماه نسبت به مدت مشابه سال گذشته رشد ۵۱۵. ۱ درصدی را داشته است. مطابق آمار در اردیبهشت ماه امسال قیمت خرما مضافتی افزایشی ۱۷۰ درصد، سیب زرد ۱۴۰ درصد، سیب قرمز ۱۵۵ درصد، گوشت گوساله ۱۲۳ درصد، سیب زمینی ۲۰۱درصد و گوشت گوسفندی ۱۱۶. ۹ درصدی داشته است.
تورم ۱۰۰درصدی گوشت و شکر در یک سال
بیشترین افزایش قیمت در بین کالاهای اساسی مربوط به شکر سفید، گوشت گوساله و گوشت گوسفندی بوده که قیمت هر سه در خرداد ماهه امسال بیش از دو برابر قیمت این محصولات در خرداد سال گذشته بوده است. طبق این آمار قیمت شکر سفید، گوشت گوساله و گوشت گوسفندی در خرداد ماه امسال نسبت به ماه مشابه در سال گذشته بهترتیب ۷. ۱۰۷، ۵. ۱۱۷ و ۱۰۵ درصد افزایش داشته است. بعد از این سه کالا، شکر بستهبندی ۹۰۰ گرمی با ۹۵ درصد و شیر استریل پاکتی با ۷۸ درصد رشد قیمت، بیشترین افزایش قیمت را به خود اختصاص دادند.
در گروه بعدی نیز برنج طارمی اعلا و برنج هاشمی درجه یک در خرداد ماه امسال، بهترتیب ۷۵ و ۷۴ درصد افزایش قیمت داشتهاند. همچنین قیمت گوشت مرغ تازه در ماه سوم سال جاری ۵۵ درصد و هر حلب پنج کیلویی روغن نباتی جامد نیز در خرداد امسال نسب به ماه مشابه در سال گذشته ۶۱ افزایش قیمت داشته است.اما روغن نباتی مایع لادن و آفتاب با ۲۸. ۵ درصد رشد قیمت در همین مدت، کمترین افزایش قیمت را به خود اختصاص دادهاند. این افزایش قیمتها در حالی اتفاق افتاده که دولت از سال گذشته برای جلوگیری از افزایش قیمت شماری از کالاهای اساسی، به واردات مواد اولیه تولید یا محصول نهایی آنها ارز دولتی اختصاص داده است.
افزایش دکتر، مهندسهای بیکار در کشور؛
لیسانسههایی که دستفروش شدند
گروه اقتصادي:
تجمع بیکاری فارغالتحصیلان خانهنشین تا جایی پیش رفته که امروز خیل عظیمی از آنها برای فرار از بیکاری دستفروش شدند تا معضل جدید بازار کار رواج مشاغل کاذب بین تحصیل کردهها باشد.
استخدام کارگر ساده با مدرک لیسانس، استخدام نگهبان با مدرک لیسانس، استخدام منشی با مدرک دانشگاهی، کارگر برای فستفوت با مدرک دانشگاهی، به یک فروشنده با مدرک دانشگاهی نیازمندیم، اینها بخشی از آگهیهــای نیازمندیهای روزنامههاست که نشان دهنده وضعیت بیکاری در جوانان فارغ التحصیل است.
بررسی نرخ بیکاری جمعیت ۱۰ساله و بیشتر فارغالتحصیلان آموزش عالی نشان میدهد ۱۶. ۶ درصد جمعیت فعال فارغالتحصیلان آموزش عالی بیکار بوده اند. این نرخ در بین زنان نسبت به مردان و در نقاط روستایی نسبت به نقاط شهری بیشتر بوده است. بررسی روند تغییرات این نرخ حاکی از کاهش ۱. ۲ درصدی در بهار ۹۸ نسبت به فصل مشابه سال قبل است.
در بهار ۹۸ سهم جمعیت بیکار فارغ التحصیل آموزش عالی از کل بیکاران ۴۰. ۳ درصد بوده است. این سهم در بین زنان نسبت به مردان و در نقاط شهری نسبت به نقاط روستایی بالاتر است. بررسی تغییرات این شاخص نشان میدهد که نسبت به فصل مشابه سال قبل۳. ۹ درصد افزایش یافته است.
در بهار ۹۸ سهم جمعیت شاغل فارغ التحصیل آموزش عالی از کل شاغلان ۲۴. ۵ درصد بوده است. این سهم در بین زنان نسبت به مردان و در نقاط شهری نسبت به روستایی بالاتر است. بررسی تغییرات این شاخص نشان میدهد که نسبت به فصل مشابه سال قبل ۱. ۳ درصد افزایش داشته است.
روزگاری بود که افراد برای رفتن به دانشگاه با یکدیگر رقابت میکردند. این در حالی است که امروزه این افراد در بیکاری از یکدیگر سبقت میگیرند. اما به راستی این افراد با داشتن مدرک کارشناسی و دکترا چگونه روزگار میگذرانند؟
در حال حاضر وضعیت بازار کار جالب است. اگر دانشگاه بروی بیکاری و دانشگاه هم نروی گویا بی سوادی. این جملات یک جوان فارغ التحصیل فوق لیسانس بیکار است که برای فرار از بیکاری به سراغ مشاغل کاذب رفته است.
کم نیستند تعداد فارغالتحصیلانی که به دلیل نبود بازار کار مناسب، شغلی نداشته یا در مشاغل غیر مرتبط با رشته تحصیلی خود مشغول به کارهستند. در برخی مواقع این فارغالتحصیلان جزو جمعیت بیکار جامعه تلقی میشوند. این دسته از افراد در اطرافمان زیاد است.
کمبود فرصتهای شغلی و ناتوانی جوانان در دستیابی به اشتغال آینده دار، باعث رو آوردن تعدادی از جویندگان کار به مشاغل دم دستی و بعضاٌ دستفروشی شده که در بین آنها شاهد دستفروشی فارغالتحصیلان دانشگاهی نیز هستیم.
اکنون بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی مهمترین معضل فعلی کشور در بخش اشتغال و بازار کار است. این معضل امروز در تمام رشتههای دانشگاهی حتی در مهندسی و پزشکی نیز وجود دارد. بررسی توان اشتغالزایی بخشهای مختلف اقتصادی و نیز برنامهریزیهای لازم همراه با اقدامات عملی در این زمینه میتواند موجبات کاهش نرخ بیکاری شود. آمارهای ارائه شده در بخش رسمی حکایت از بیکاری حدود ۳میلیونی در کشور دارد. اما آمارهای غیر رسمی حاکی از بیکاری تا مرز۷ میلیون نفر است. حال اینکه درحال حاضر بیکاری تبدیل به بحران شده است ناشی از چیست؟
رکود فعلی کشور به معنای این است که اقتصاد با حداقلترین ظرفیتهای خود پیش میرود. یعنی یک واحد تولیدی یا با حداقل ظرفیت خود کار میکند یا به سمت تعطیلی کشیده میشود. در حال حاضر رکود مهمان ناخوانده اقتصاد ماست که مشکلات متعددی را فراهم کرده است. از صندوقهای بیمه و بازنشستگی گرفته تا واحدهای تولیدی تعطیل و بیکاری کارگران همه ثمره اقتصاد همراه با رکود است. در راستای این رکود برخی فعالان اقتصادی میگویند که مشاغل کاذب در بین فارغالتحصیلان رواج یافته است. اما باتوجه به اینکه این بیکاری صرفاً مخصوص پایتخت نیست، تعداد زیادی از فارغالتحصیلان دانشگاهی به دنبال یافتن شغل از شهرستان به تهران میآیند اما مجبور هستند از طریق اشتغال موقت و دستفروشی برای خود کسب و کاری دست و پا کنند. فعالیت در مشاغل دستفروشی از آن جهت آسیب محسوب میشود که اکثر دستفروشان و افرادی که این روزها در مشاغل کاذب کسب و کار دارند دارای مدرک تحصیلی و دانشگاهی هستند که چند سالی از عمر خود را با صرف هزینه در دانشگاه گذرانده و اکنون به منظور کسب درآمد و فرار از بیکاری به سمت دستفروشی رفتهاند که نه بیمه دارند و نه از امنیت شغلی برخوردارند.
فعالیت در فست فوت و بادکنک فروشی
دبیرکل کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران کشور، درباره بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی گفت: عزم جدی برای سازماندهی اشتغال و همچنین مشاغل غیر رسمی وجود ندارد. برخی اقدامات مقطعی از سوی شهرداریها برای ساماندهی دستفروشان صورت میگیرد، اما بهتر است به جای جمعآوری دستفروشان شهرداریها مراکزی را برای فعالیت این دسته از افراد ایجاد کنند.
هادی ابوی ادامه داد: در حال حاضر بسیاری از فارغالتحصیلان دانشگاهی با مدرک لیسانس به دنبال این هستند که برای فرار از بیکاری در پیتزا فروشی فعالیت کنند یا در پارکها به بچهها بادکنک بفروشند. با یکی از این جوانان صحبت میکردم که درد و دل میکرد و میگفت حاضر به کار کردن در هر مجموعهای هستم اما اگر این کار را انجام ندهم برای امرار معاش خانوادهام با مشکل روبرو میشوم.
دبیرکل کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران کشور اظهار داشت: تعداد جوانان تحصیل کرده که متقاضی کار هستند و برای ما نامه مینویسند بسیار زیاد است.
به گزارش تسنیم، از سوی دیگر هیچ برنامهای برای ساماندهی اشتغال فارغالتحصیلان دیده نمیشود. طرح هایی مانند کارورزی، مهارت حین آموزش، تخفیف کارفرمایان، اشتغال فراگیر و... شاید به اشتغال فارغالتحصیلان اشاره داشته باشد، ولی به طور کامل اجرایی نشده و اثرات آن در کاهش تعداد بیکاران باسواد دیده نمیشود، چرا که بخشی از برنامههای اشتغالی در گیر و دار تأمین منابع برای عملیاتی شدن گیر افتادهاند و ناقص رها شده اند. از سوی دیگر با توجه به اینکه اکثر واحدهای تولیدی به دلیل مشکلات مالی حاضر به پرداخت حقوقی بالاتر از حداقل قانون کار نیستند، فارغالتحصیلان اگر کار هم پیدا کنند، در برخی مواقع حاضر به اشتغال نمیشوند، چرا که به حق، معتقد هستند که حداقل حقوق وزارت کار کفاف گذراندن امورات زندگی را نمیدهند و در حال حاضر حداقل حقوق وزارت کار تنها یک سوم هزینههای زندگی را پوشش میدهد، همین موضوع باعث میشود تا گرایش به سمت مشاغل کاذب و دستفروشی به امید یافتن سود بیشتری علی الرغم نبود امنیت شغلی و نبود بیمه تأمین اجتماعی و سایر مشکلات افزایش یابد. به اعتقاد کارشناسان اقتصادی بیکاری فارغالتحصیلان بحرانی در اقتصاد تبدیل شده است که باید به زودی برای آن فکر اساسی شود.
یکی از چالشهای مهم در این بحران عدم توازن بین دانشگاه و صنعت است. بیکاری افراد دارای تحصیلات عالی در فاصله سالهای ۶۵ تا ۹۰ به میزان ۴ برابر شده است؛ با این حال دانشگاهها همچنان به روند جذب دانشجو ادامه میدهند و صف متقاضیان ورود به دانشگاه هم برقرار است. همچنین شاید زمان آن رسیده باشد که بخش قابل توجهی از تحصیلات پس از دیپلم متوسطه به سمت رشتههای فنی و مهارت آموزی سوق پیدا کند.