واکنشها به ترور سردار سلیمانی را بنگرید؛ از هر طیف فکری و سیاسی میتوان ابراز غمی را برای از دست دادن او دید.
قرار نیست کتمان کنیم که افرادی هم هستند که به دلیل گلایههای جدی که گاه بر زبان و گاه در دل دارند نگاهی دیگر به این حادثه را نمایندگی میکنند اما این یک واقعیت است که در میان غمگینشدهها از شهادت قاسم سلیمانی از هر طیفی میتوان نمونهای را پیدا کرد و همین که یک فرمانده ارشد نظامی به چنین جایگاهی برسد قابل تحلیل و بررسی است. ممکن است برخی بر این باور باشند که سردار سلیمانی را تبلیغات حکومتی به چنین جایگاهی رسانده است. در پاسخ به این ادعا تنها کافیست فهرست اسامی افرادی را به یاد بیاوریم که بسیار بیشتر از او مورد پسند تبلیغات رسمی بودهاند و نه تنها محبوبیتی در بین مردم ندارند بلکه متن جامعه از آنان عبور کرده است.
ماجرا چیز دیگریست! سردار سلیمانی علاوه بر رشادتهایی که در حوزه وظایف نظامی خود داشت خود را مشخصاً یک «سرباز» میدانست؛ سربازی که کارویژه خود را در میدان نبرد تعریف میکند و وارد بازی بیرون گود نشستههای سیاستزده نمیشود. او به سبب جایگاهی که در ساختار تصمیمگیری کشور داشت قطعاً میتوانست بیشتر از دیگرانی که میشناسیمشان خود را وارد رقابتهای جناحی کند اما او نه تنها از این کار پرهیز میکرد بلکه حتی در زمانهایی که به عنوان نمونه مدعیان همراهی با او، فشار به سردار دیپلماسی را در دستور کار قرار میدادند کنار ظریفی میایستاد که به نام ارزشها تبلیغ میکردند قرار است سلیمانی را به آمریکا تحویل دهد! آیا به شهید قاسم سلیمانی و نیروهای تحت امر او نقدی وارد نبود؟ آیا گرامی داشتن یاد سردار به معنای تایید و پذیرش سیاستهای منطقهای نظام سیاسی مستقر است؟ آیا حمایتهای نهان و آشکار سلیمانی از ظریف به معنای آن بود که راه این دو برای حل مسائل یکسان بوده است؟ و... پاسخ این سئوالات منفی است؛ پاسخی که بدیهی به نظر میآید اما باید برای غلبه بر سمّ سوءتفاهم همواره تکرارش کرد. میتوان به صدر تا ذیل یک سیستم نقد و اعتراض داشت و حتی با اصل و فرع آن مخالف بود اما پذیرفت راهی که سلیمانی در مواجهه با مردم سرزمینش انتخاب کرده بود لزوماً همان که روز و شب تبلیغ میشود نیست. آنچه او داشت همین بود که راهش را از دیگرانی که عینک سیاستزدگی بر چشم زدهاند جدا کرده بود و آنچه وظیفه خود بهعنوان یک سرباز میدانست را عمل میکرد؛ وظیفهای که میتوانیم با آن موافق یا مخالف باشیم!