کد خبر: ۱۱۷۴۷۰

«چینِ بی خدا» نمی‌تواند الگوی «انقلابی به نام خدا» باشد

مهرداد خدیر

 «اعضای حزب کمونیست چین ۸۰ میلیون نفرند و این ۸۰ میلیون، یک میلیارد و ۳۸۰ میلیون نفر را دارند مدیریت می‌کنند و گفته بودند تا سال ۲۰۲۰ یک نفر هم زیر خط فقر ندارند. می‌دانید چرا؟ چون حاکمیت، یگانه است... یا این حاکمیت را قبول دارید سلّمنا یا قبول ندارید برو گم‌شو بیرون.»اینها بخشی از سخنان علی‌اکبر رائفی‌پور است که خود را «پژوهش‌گر آخرالزّمان و رسانه و صهیونیسم» و مدیر «پژوهش‌کده مصاف» معرفی می‌کند.
این ویدیو هرچند تازه منتشر شده اما ممکن است مربوط به قبل باشد چون در آن می‌گوید «تا سال ۲۰۲۰». حال آن که اکنون در سال ۲۰۲۰ هستیم.نشانه دیگر، دالّ بر این که مربوط به قبل است این است که پس از شیوع ویروس «کرونا» کمتر کسی چین را مثال می‌زند چون گرفتار بیماری «کرونا ویروس»‌اند که تا کنونبیش از  هزار قربانی گرفته و به اقتصاد و پرنسیب چین در جهان، بسیار آسیب رسانده است.انگیزه این نوشته این هم نیست که یادآور شوم همان حرف خانم مجری شبکه افق سیمای جمهوری اسلامی را با الفاظ زننده تکرار کرده است.همان که گفته بود «هر که مدل زندگی سلحشورانه را نمی پسندد از ایران برود» و بعد در واکنش به موج انتقادات گفت «به نظر می‌رسد باید عذرخواهی کند».چون از یک منظر و بر خلاف ظاهر ، از سخنان مجری افق نرم‌تر است. او گفته بود از این کشور بروید (و برنده سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر هم پاسخ داد "کسی می‌رود که آمده باشد. حال آن که ما نیامده‌ایم، بوده‌ایم") و این می‌گوید «از حاکمیت بروید». هر چند مشخص نیست که چه جایگاهی در حاکمیت دارد که از جانب «حاکمیت» سخن می‌گوید.
نکته مورد نظر این نوشته و البته شگفت‌آور این است که «چینِ بی خدا» را به عنوان الگوی «انقلابی به نام خدا» معرفی می‌کند. (انقلابی به نام خدا یا انقلابِ به نام خدا یا در جست و جوی معنی یا معنویت، مهم ترین توصیفی است که ۴۰ سال قبل از انقلاب اسلامی و در تفکیک آن با انقلابات دیگر ارایه می‌شد.
میشل فوکو فیلسوف معاصر فرانسوی در اوج انقلاب ۵۷ به ایران آمد و چنان تحت تأثیر معنویت‌جویی انقلاب ایران قرار گرفت که گفت این انقلابی در جست و جوی معناست و البته آن قدر شیفته آن شد که آمار یکصد نفری شهدای ۱۷ شهریور ۵۷ را ۴ هزار نفر اعلام کرد و همین هم مورد استناد قرار گرفت. او ۲۶ سال پیش درگذشت و تصور کنید زنده می‌ماند و می‌دید الگوی حزب کمونیست معرفی می‌شود)
سال هاست که در سیاست، آرمان‌گرا نیستم و نیک می‌دانم چین به دومین اقتصاد جهان تبدیل شده و رقیب جدی آمریکاست و این هم هرگز شوخی نیست و گزاره‌ای کاملا درست است. اما این آقا نه «اقتصاد چین» که الگوی حزب کمونیست چین در اداره کشور را به جمهوری اسلامی پیشنهاد می‌کند. یا می‌خواهد بگوید برای رشد اقتصادی باید حاکمیت را مانند چین در اختیار اقلیتی قرار دهیم اما آیا می دانند همین چین، آمریکا ستیزی را کنار گذاشته و در عمل و بی سر و صدا با آمریکا رقابت می‌کند و مانند تحت الحمایه خود کره شمالی، منزوی نیست و با تمام دنیا رابطه دارد؟ آیا این جوانِ متولدِ چند سالِ پس از آن انقلاب و برخوردار از تریبون‌های مختلف، شیوه حزب کمونیست چین را به عنوان الگوی کشورداری معرفی می‌کند: ۸۰ میلیون، یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون نفر دیگر را! یا با حساب خودشان یک میلیارد و ۳۸۰ میلیون جمعیت را.بدین ترتیب در ایرانِ ۸۰ میلیونی هم لابد یک حزب ۸ میلیونی باید دیگران را اداره کند. به عبارت دیگر اعتراف به کفایت ۱۰ درصد با وعده رفع فقر. 
آخر یکی از این تریبون دار بپرسد:  تا جایی که یادمان می آید هیچ یک از رهبران انقلاب از شخص امام خمینی تا طالقانی و شریعتی چنین الگویی معرفی نمی‌کردند.حالا آقای رائفی‌پور دارد الگو معرفی می‌کند: اداره کشور به شیوه حزب کمونیست چین: ۸۰ میلیون عضو حزب، یک میلیارد و ۳۸۰ میلیون نفر را!آیا این قدر از معنویت و جوهره انقلاب، تهی شده‌ایم؟ این جوان البته سال انقلاب اساساً به دنیا نیامده بوده و هرگز طالقانی را و احتمالا امام را از نزدیک ندیده اما دیگران که بوده‌اند چرا تماشا می‌کنند؟لابد می‌گویید او را نباید جدی گرفت. آزادی بیان دارد. او می گوید و شما هم می نویسید. اما تریبون‌هایی که به او سپرده می‌شوند و مستمعان جوان و نوجوان چه می‌شوند؟ مهم تر این که به مرور نماینده گفتمان رسمی می‌شود  وگرنه از جانب خود و احیاناً حزب خود که مشکلی ندارد.رائفی‌پور صریح و روشن خواستار تعطیل انتخابات و مردم‌سالاری است حال آن که قانون اساسی بر برگزاری انتخابات در همه عرصه ها تأکید دارد. به عبارت دیگر به مردم گفته می شود: نان اگر می خواهید راه این است. حال آن که در خاور دور و کشورهایی چون چین و ژاپن و هر دو کره،نظم حرف اول را می‌زند و ما مشهوریم به بی نظمی! سال‌ها پیش یک  خبرنگار خارجی در توصیف جامعه ایرانی گفته بود: در نهایت نظم، در حال بی نظمی اند!
در چین مورد نظر آقای پژوهش‌گر آخرالزمان، البته انتخاباتی برگزار نمی‌شود.  اما با رشد طبقه متوسط و رفع فقر و بر اساس «هرم مازلو» دیر یا زود چینی‌ها هم مطالبات دیگر خود را طرح خواهند کرد و این وضع که ۸۰ میلیون نفر بر یک میلیارد و ۳۸۰ میلیون و اگر خودشان را جدا کنیم یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون نفر دیگر حکومت کنند قابل دوام نیست چرا که جلوه ای از آپارتاید است.
جدای از  اینها مگر در برخی امور ترجیح عده‌ای بر عده‌ای دیگر در گزینش و استخدام، انجام نمی‌شود؟اگر قرار بود با ترجیح عده ای بر عده ای دیگر، امور بسامان شود، شده بود دیگر و نیاز به این راهکار نبود و کار به جایی نمی رسید که یک سوم مجلس حاصل نظارت استصوابی، رد صلاحیت شوند. پیش‌رفت‌های چین قابل انکار نیست و شخصاً معتقدم اگر چین نبود بسیاری از دستاوردها و محصولات فنی در اختیار همگان قرار نمی‌گرفت اما جایی ندیده و نخوانده بودم که کسی حزب کمونیست را الگوی کشورداری قرار دهد. شاید یکی باید به این تئوریسین جوان و پر سر و صدا یادآوری کند چین در هر چه الگو باشد از حیث سلطه یک حزب بر شهروندان دیگر نمی‌تواند و اگر هم بتواند اخلاقی نیست. صریح‌تر این که «چینِ بی خدا، نمی‌تواند الگوی انقلابی به نام خدا باشد».

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1398/11/26 -  شماره 4610
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۱۷۴۷۰

«چینِ بی خدا» نمی‌تواند الگوی «انقلابی به نام خدا» باشد

مهرداد خدیر

 «اعضای حزب کمونیست چین ۸۰ میلیون نفرند و این ۸۰ میلیون، یک میلیارد و ۳۸۰ میلیون نفر را دارند مدیریت می‌کنند و گفته بودند تا سال ۲۰۲۰ یک نفر هم زیر خط فقر ندارند. می‌دانید چرا؟ چون حاکمیت، یگانه است... یا این حاکمیت را قبول دارید سلّمنا یا قبول ندارید برو گم‌شو بیرون.»اینها بخشی از سخنان علی‌اکبر رائفی‌پور است که خود را «پژوهش‌گر آخرالزّمان و رسانه و صهیونیسم» و مدیر «پژوهش‌کده مصاف» معرفی می‌کند.
این ویدیو هرچند تازه منتشر شده اما ممکن است مربوط به قبل باشد چون در آن می‌گوید «تا سال ۲۰۲۰». حال آن که اکنون در سال ۲۰۲۰ هستیم.نشانه دیگر، دالّ بر این که مربوط به قبل است این است که پس از شیوع ویروس «کرونا» کمتر کسی چین را مثال می‌زند چون گرفتار بیماری «کرونا ویروس»‌اند که تا کنونبیش از  هزار قربانی گرفته و به اقتصاد و پرنسیب چین در جهان، بسیار آسیب رسانده است.انگیزه این نوشته این هم نیست که یادآور شوم همان حرف خانم مجری شبکه افق سیمای جمهوری اسلامی را با الفاظ زننده تکرار کرده است.همان که گفته بود «هر که مدل زندگی سلحشورانه را نمی پسندد از ایران برود» و بعد در واکنش به موج انتقادات گفت «به نظر می‌رسد باید عذرخواهی کند».چون از یک منظر و بر خلاف ظاهر ، از سخنان مجری افق نرم‌تر است. او گفته بود از این کشور بروید (و برنده سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر هم پاسخ داد "کسی می‌رود که آمده باشد. حال آن که ما نیامده‌ایم، بوده‌ایم") و این می‌گوید «از حاکمیت بروید». هر چند مشخص نیست که چه جایگاهی در حاکمیت دارد که از جانب «حاکمیت» سخن می‌گوید.
نکته مورد نظر این نوشته و البته شگفت‌آور این است که «چینِ بی خدا» را به عنوان الگوی «انقلابی به نام خدا» معرفی می‌کند. (انقلابی به نام خدا یا انقلابِ به نام خدا یا در جست و جوی معنی یا معنویت، مهم ترین توصیفی است که ۴۰ سال قبل از انقلاب اسلامی و در تفکیک آن با انقلابات دیگر ارایه می‌شد.
میشل فوکو فیلسوف معاصر فرانسوی در اوج انقلاب ۵۷ به ایران آمد و چنان تحت تأثیر معنویت‌جویی انقلاب ایران قرار گرفت که گفت این انقلابی در جست و جوی معناست و البته آن قدر شیفته آن شد که آمار یکصد نفری شهدای ۱۷ شهریور ۵۷ را ۴ هزار نفر اعلام کرد و همین هم مورد استناد قرار گرفت. او ۲۶ سال پیش درگذشت و تصور کنید زنده می‌ماند و می‌دید الگوی حزب کمونیست معرفی می‌شود)
سال هاست که در سیاست، آرمان‌گرا نیستم و نیک می‌دانم چین به دومین اقتصاد جهان تبدیل شده و رقیب جدی آمریکاست و این هم هرگز شوخی نیست و گزاره‌ای کاملا درست است. اما این آقا نه «اقتصاد چین» که الگوی حزب کمونیست چین در اداره کشور را به جمهوری اسلامی پیشنهاد می‌کند. یا می‌خواهد بگوید برای رشد اقتصادی باید حاکمیت را مانند چین در اختیار اقلیتی قرار دهیم اما آیا می دانند همین چین، آمریکا ستیزی را کنار گذاشته و در عمل و بی سر و صدا با آمریکا رقابت می‌کند و مانند تحت الحمایه خود کره شمالی، منزوی نیست و با تمام دنیا رابطه دارد؟ آیا این جوانِ متولدِ چند سالِ پس از آن انقلاب و برخوردار از تریبون‌های مختلف، شیوه حزب کمونیست چین را به عنوان الگوی کشورداری معرفی می‌کند: ۸۰ میلیون، یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون نفر دیگر را! یا با حساب خودشان یک میلیارد و ۳۸۰ میلیون جمعیت را.بدین ترتیب در ایرانِ ۸۰ میلیونی هم لابد یک حزب ۸ میلیونی باید دیگران را اداره کند. به عبارت دیگر اعتراف به کفایت ۱۰ درصد با وعده رفع فقر. 
آخر یکی از این تریبون دار بپرسد:  تا جایی که یادمان می آید هیچ یک از رهبران انقلاب از شخص امام خمینی تا طالقانی و شریعتی چنین الگویی معرفی نمی‌کردند.حالا آقای رائفی‌پور دارد الگو معرفی می‌کند: اداره کشور به شیوه حزب کمونیست چین: ۸۰ میلیون عضو حزب، یک میلیارد و ۳۸۰ میلیون نفر را!آیا این قدر از معنویت و جوهره انقلاب، تهی شده‌ایم؟ این جوان البته سال انقلاب اساساً به دنیا نیامده بوده و هرگز طالقانی را و احتمالا امام را از نزدیک ندیده اما دیگران که بوده‌اند چرا تماشا می‌کنند؟لابد می‌گویید او را نباید جدی گرفت. آزادی بیان دارد. او می گوید و شما هم می نویسید. اما تریبون‌هایی که به او سپرده می‌شوند و مستمعان جوان و نوجوان چه می‌شوند؟ مهم تر این که به مرور نماینده گفتمان رسمی می‌شود  وگرنه از جانب خود و احیاناً حزب خود که مشکلی ندارد.رائفی‌پور صریح و روشن خواستار تعطیل انتخابات و مردم‌سالاری است حال آن که قانون اساسی بر برگزاری انتخابات در همه عرصه ها تأکید دارد. به عبارت دیگر به مردم گفته می شود: نان اگر می خواهید راه این است. حال آن که در خاور دور و کشورهایی چون چین و ژاپن و هر دو کره،نظم حرف اول را می‌زند و ما مشهوریم به بی نظمی! سال‌ها پیش یک  خبرنگار خارجی در توصیف جامعه ایرانی گفته بود: در نهایت نظم، در حال بی نظمی اند!
در چین مورد نظر آقای پژوهش‌گر آخرالزمان، البته انتخاباتی برگزار نمی‌شود.  اما با رشد طبقه متوسط و رفع فقر و بر اساس «هرم مازلو» دیر یا زود چینی‌ها هم مطالبات دیگر خود را طرح خواهند کرد و این وضع که ۸۰ میلیون نفر بر یک میلیارد و ۳۸۰ میلیون و اگر خودشان را جدا کنیم یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون نفر دیگر حکومت کنند قابل دوام نیست چرا که جلوه ای از آپارتاید است.
جدای از  اینها مگر در برخی امور ترجیح عده‌ای بر عده‌ای دیگر در گزینش و استخدام، انجام نمی‌شود؟اگر قرار بود با ترجیح عده ای بر عده ای دیگر، امور بسامان شود، شده بود دیگر و نیاز به این راهکار نبود و کار به جایی نمی رسید که یک سوم مجلس حاصل نظارت استصوابی، رد صلاحیت شوند. پیش‌رفت‌های چین قابل انکار نیست و شخصاً معتقدم اگر چین نبود بسیاری از دستاوردها و محصولات فنی در اختیار همگان قرار نمی‌گرفت اما جایی ندیده و نخوانده بودم که کسی حزب کمونیست را الگوی کشورداری قرار دهد. شاید یکی باید به این تئوریسین جوان و پر سر و صدا یادآوری کند چین در هر چه الگو باشد از حیث سلطه یک حزب بر شهروندان دیگر نمی‌تواند و اگر هم بتواند اخلاقی نیست. صریح‌تر این که «چینِ بی خدا، نمی‌تواند الگوی انقلابی به نام خدا باشد».

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد