فرماندار اهواز در این رابطه گفت: یک نفر معتاد بعد از قتل هشت نفر از بستگان خود، به زندگی خود نیز پایان داد. جمال عالمی نیسی با اشاره به قتل ۹ نفر در دو شهرستان اهواز و کارون توسط یک نفر، اظهار کرد: این فرد ابتدا در اهواز اقدام به قتل پدر، مادر و دو برادر همسر اول خود در اهواز میکند و سپس با مراجعه به خانه همسر دوم اقدام به قتل پدر و مادر زن دوم، پسر خود و برادر زن دوم خود میکند.وی با بیان اینکه قاتل پس از ارتکاب قتلها به زندگی خود نیز خاتمه داد، گفت: وی از سلاح گرم برای این جنایت که ریشه خانوادگی داشته، استفاده کرده است. فرد قاتل سابقه کیفری هم داشته است.
ماجرا از چه قرار بود؟
ماجرا از آنجایی آغاز شد که مرد میانسالی به نام فائز کربلاوی در حالی که یک قبضه اسلحه کلاشینکف در دست داشت وارد خانه همسراولش شده و ۴ نفر از اعضای خانواده آنها به نام جعفر کربلاوی ۶۵ ساله، جسیمه جمیلی ۶۰ ساله، عبدو کربلاوی ۴۵ ساله نابینا، ثمین کربلاوی ۳۳ ساله را به قتل میرساند.
مرحله دوم جنایت هولناک در اهواز
طبق اطلاعات به دست آمده از این جنایت هولناک قاتل، پس از قتل عام هولناکی که در این منطقه انجام میدهد به سمت شهرستان کارون به راه افتاد و به محض رسیدن به محل سکونت زن دوم خود، پدر خانم، مادرخانم، برادرزاده همسر دوم و پسر ۹ ساله خودش را به گلوله میبندد و سپس دست به خودکشی میزند.
جزئیاتی از قتل هولناک
طبق اطلاعاتی که به دست آمده است فائز در سال ۸۸ به اتهام حمل سلاح و در سال ۹۴ به دلیل ضرب و جرح همسر دوم دستگیر شده است. فائز راننده کامیون و مکانیک ماشین سنگین بود و با توجه به اطلاعات به دست آمده اختلافات خانوادگی بوده است.او به صورت تنها در یک واحد مسکن مهر زندگی میکرده و طبق شواهد از وضعیت اقتصادی بدی برخوردار بوده است. چند بار خانواده هر دو همسر را تهدید کرده است.طبق شنیدهها این جنایت به دلیل اختلافات شدید خانوادگی رخ داده است.
نگاهی به جنایت قتل عام خانوادگی در اهواز
عباس مدحجی در این باره در سایت عصر ما اهواز نوشت: صبح دوشنبه شانزدهم فروردین ماه ۱۴۰۰ برای خوزستانیها با خبری شوم آغاز شد. مردی پنجاه ساله در اهواز در پی اختلافات خانوادگی دست به جنایتی هولناک زد و در نهایت خودش را هم راهی دیار باقی کرد. خبری که به سرعت رسانهها را در آستانه سال جدید درنوردید و چراغهای هشدار را برای همه بیش از پیش روشن کرد.
فایز کربلاوی ساعت ۶:۴۰ صبح به شهرک اندیشه شیبان در حوزه کلانتری ۱۸ اهواز میرود و با یک قبضه اسلحه کلاشینکف وارد خانه خانواده همسر اولش شده و ۴ نفر از اعضایش به نام جعفر کربلاوی ۶۵ ساله، جسیمه جمیلی ۶۰ ساله، عبدو کربلاوی ۴۵ ساله نابینا، ثمین کربلاوی ۳۳ ساله را به گلوله بسته و پدر، مادر، برادر و خواهر همسر اولش را به قتل میرساند.
تا همین جای ماجرا هم مشخص است که با یک فاجعه طرفیم. دردسترس بودن سلاح جنگی یکی از بزرگترین مشکلات دهه ی اخیر خوزستان بوده است که آثار زیانبارش بارها یقه خوزستانیان را گرفته . از تیراندازیهای مکرر در مراسم جشن و عزا به صورت نمادین و سلب آسایش و آرامش گرفته تا اصابت تیرهای بیهدف یا کمانه کرده به شهروندان. همین سهلالوصول بودن اسلحه است که همه را با دلیل و بیدلیل برای تهیه اش تحریک میکند. اسلحههایی که از مرز وارد می شوند و مشتریهای دست به نقد و زیادی هم دارند و درنهایت از خانهها و خیابانها سردر میآورند یا مثل این مورد باعث ناامنی در یک شهر و ناامن جلوه دادن یک استان میشوند. جالب که با اینکه مجازات اسلحهها زیاد است و هزینه تهیه سلاح و مهمات هم کم نیست اما این تاثیری در کاهش تقاضا نداشته است.
متاسفانه اما فاجعه به همین جا ختم نمیشود. فایز پس از چهار قتل از خانواده همسر اولش در شیبان راهی منزل خانواده همسر دومش در شهرستان کارون شد. (کارون قبلا یکی از مناطق اهواز به نام کوت عبدالله بود که در روزهای پایانی سال ۹۱ با تصویب هیئت وزیران یک شهرستان مستقل با چهار شهر کوت عبدالله، کنعان، ربیع و شیرینشهر شد). به محض رسیدن به محل سکونتِ زن دوم خود، ۴ نفر دیگر از جمله پدر زن، مادر زن، برادرزاده همسر دوم و پسر۹ ساله خودش را به گلوله میبندد.
جنایتی مسلحانه، در روز روشن، آشکارا، در دو مرحله و در مرکز استان خوزستان همه را شُکه میکند. شواهد حاکی از آن است که فائز در سال ۸۸ به اتهام حمل سلاح و در سال ۹۴ به دلیل ضرب و جرح همسر دوم دستگیر شده بود. در تحقیقات اولیه انگیزه ی قتل این راننده کامیون و مکانیک ماشین، اختلافات خانوادگی ذکر شده. کسی که تنها در یک واحد مسکن مهر زندگی میکرده، اعتیاد داشته، از وضعیت اقتصادی بدی برخوردار بوده و چند بار هم خانواده هر دو همسر را تهدید کرده است.
روی دوم فاجعه همینجا مشخص میشود. کسی که سابقه ضرب و جرح داشته، تهدید کرده، حمل سلاح در پروندهاش بوده و بنا به اقوالی مصرفکننده کریستال بوده، بازهم توانسته آزادانه به سلاح جنگی دست پیداکند و آزادانه به زندگی هشت نفر بجز خود (از جمله یک نابینا و کودک) پایان دهد. خوزستان، استانی که طی دوسه دهه اخیر آماج بدترین محرومیتها بوده امروز درحال ظهور نتایج این محرومیتهاست. فقر و بیکاری در کنار منابع غنی طبیعی و پتانسیلهای بالای اقتصادی این تضاد را روشن تر میکند.
این قتل و علت آن باید ریشه یابی شود اما حتی اگر بیربط به شرایط امروز خوزستان باشد، نمیتوان آثار محرومیت این استان را انکار کرد. از آثار بد روانی و روحی که بر خوزستانیان در سالهای جنگ و پس از آن، یا توسط عواملی چون کاهش کمی و کیفی آب در کنار افزایش کمی و کیفی آلودگی هوا، عدم مدیریت صحیح منابع، استخدامهای غیرعادلانه و گسترش فقر تحمیل کرده است نمیتوان به راحتی گذشت.
پیشبینی و اصلاح اینگونه اتفاقات و پیامدهایی که کم هم نیستند باید مدتها پیش صورت میگرفت اما برنامهریزی آسیب شناسی و کاهش پیامدهای اجتماعی و روانی در خوزستان آنقدر ضعیف است و خلا دارد که انگار تعمدی برای این ضعف در کار بوده است. روا نیست استانی که بیشترین آسیبها را در جنگ دید اینگونه مورد بیمهری قرار گیرد آنهم در شرایطی که خودش میتواند تنها با تکیه بر داشتههایش هم به بقایش ادامه دهد.
همین ماجراها و اخبار مکرر بد است که صبر را لبریز میکند و طاقت را طاق! و در کمال ناباوری و تاسف آنچه نباید حتی تصور شود، براحتی و در روز روشن میشود. عملکرد کلیه دستگاهها زیر سئوال میرود و چه بسا دستمایه دشمن داخلی و خارجی هم شود.
خوزستان مدت ها در معرض آسیبهای جدی بوده و این میطلبد دست اندرکاران برای جلوگیری از تکرار حوادث این چنینی هرچه سریعتر وارد عمل شوند.
به عنوان مثال همزمان با این اتفاق، تصادفی خونبار در جاده اهواز_سوسنگرد با ۸ کشته مزید بر غم شد و لزوم توجه به وضعیت نامناسب جادهها را هم روشن تر کرد. مسئولان باید آمار و راهکار ارائه دهند و برنامه تدوین کنند. اخبار خودکشیهای گاه و بیگاه، تصادفات فاجعه بار، دائم الخطر بودن کرونا در خوزستان، تهدید منابع آبی استان به انتقال، ترک تحصیل دانشآموزان و تلاش برای تهیه اسلحه مُشتهای نمونه خروار خروار آسیبهای فشارهای تحمیل شده بر خوزستان است.
این اتفاق فقط ۹ نفر را نکشت، بلکه نزدیک به ۵ میلیون خوزستانی را ناراحت تر و شاید ناامیدتر کرد و پالس ناامنی به روان جامعه گسیل کرد. مرددان مهاجرت را مطمئن تر کرد و مدافعان ماندن را ضعیفتر.
استان خوزستان، ایران کوچک است. با همان اشکها و لبخندها و باهمان استقامتها و بخششها اما امروز تنهاست و بیادعا. اگر پیش از این اطلاعات درستی از وضعیت روز خوزستان جمع آوری و به بالا منتقل نشده، این اخبار از نتایج آن اشتباه است. نیازمند نگاه فوری و ویژه ای ست که مردمش را برای بقا و ادامه مرزبانی ترغیب و امیدوار کند. نگاهی بسیار فوری و بسیار ویژه برای استراتژیکترین استان کشور!