شورای نگهبان به استناد مغایرت بخشی از مصوبه مجلس با اصل بیست و هفت قانون اساسی، آن را رد کرده است. در مصوبه مجلس آمده بود: برگزاری راهپیمایی در معابر عمومیمنوط به کسب اجازه قبلی از وزارت کشور است و شورای نگهبان آشکارا گفته چنین اجازهای لازم نیست. از این صریحتر مگر میشود از اجرای یک اصل دفاع کرد؟ دقت کنید که این سند در بیست و هشت مهر سال نود و سه توسط شورای نگهبان منتشر شده است.
در این میان، پرسش این است که پس چرا در همه این سالها همچنان وزارت کشور مرجع صدور مجوز راهپیمایی باقی مانده و شورای نگهبان به این بیقانونی آشکار معترض نشده است؟ یا اینکه چرا ابراهیم رییسی به جای آنکه مردم را به کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها برای بیان اعتراض حواله دهد، به عنوان پاسدار قانون اساسی از حق برگزاری راهپیمایی آرام مردم معترض در معابر عمومیدفاع نکرد؟ مگر ایشان نمیدانند که هم اکنون حتی دانشجویی که کارت دانشجویی خود را ارایه ندهد، نمیتواند به دانشگاه محل تحصیلش وارد شود، آنگاه چه گونه انتظار دارد که مردم معترض در دانشگاهها فریاد اعتراض خود را سردهند؟ یادتان باشد اگر صدای اعتراض و انتقاد مردم را خفه کنید، اگر آنها را پیوسته در صف بازندهها جای دهید، فکر نکنید که شما بردهاید...همه در این دوئل نابرابر باختهایم و برنده آنهایی هستند که خواستار فروپاشی ایران هستند. چرا که شعار اصلی این مردم شریف برخلاف اغلب اعتراضهایی که در خاورمیانه و جهان رخ میدهد، بویی از مرگ، انتقام و کینه ورزی ندارد. آنها خواهان زندگی، نشاط، کرامت حقوق زنان و آزادی در قالب: «زن، زندگی، آزادی» هستند. قدر بدانیم این شعور را.