منظور همچنین افزود: متوسط رشد اقتصادی فصلی در دولت سیزدهم تاکنون ۴.۸ درصد بوده در حالی که در دولت دوازدهم زیر صفر و در ۸ سال دولتهای یازدهم و دوازدهم به طور متوسط ۲.۵ درصد بود.
به گزارش اقتصاد۲۴،این در حالی است که براساس آخرین نتایج حسابهای ملی فصلی مرکز آمار ایران، محصول ناخالص داخلی (GDP) به قیمت ثابت سال ١٣٩٠ در سه ماهه اول سال ۱۴۰۲، به رقم ۲۱۴۴ هزار میلیارد ریال با نفت و ١٨١٨ هزار میلیارد ریال بدون احتساب نفت رسیده است که نشان از رشد ۷.۹ درصدی محصول ناخالص داخلی با نفت و ۶.۱ درصدی محصول ناخالص داخلی بدون نفت در فصل بهار سال ١٤٠٢ دارد.برای بسیاری شاید سئوال باشد که چطور همزمان با رشد خط فقر و بحرانهای فراگیر اقتصادی چنین رشد اقتصادی ثبت شده است؟
یک اقتصاددان و استاد دانشگاه گفت: ثبت چنین آماری دور از ذهن نیست چرا که برای چندین سال متوالی رشد اقتصادی یا منفی بوده است و یا اساسا آنقدر اندک بوده که رسیدن به این رقم با رشد قبلی عجیب نیست، اما مساله این است که مبنای محاسبه چه بوده است و دقیقا زندگی و معیشت کدام دهکهای اجتماعی با این رشد پیوند داشته است.
ایران و دورههای رشد اقتصادی منفی زیر سایه کرونا و تحریم
آلبرت بغزیان در توضیح چرایی امکان چنین رشد اقتصادی و تاثیر تحریم و همه گیری یک بیماری که تاثیر مستقیم بر تولید داشته، افزود: «توجه کنید که با توجه به رشدهای منفی طی سالهای گذشته این که بتوانیم خودمان را به شرایط قبلی برسانیم چندان مساله بعیدی نیست، چون ما به یک دلایلی رشد اقتصادی منفی داشتهایم و مثلا بحث تورم یا تغییر نرخ ارز و یا مساله تحریمها از جمله همین عوامل بود که منجر به رشد اقتصادی منفی در کشور بود و بالاخره در این سالها ما توانستیم برنامههایی را اجرا کنیم که مقابل این رشد منفی بایستیم.مثال واضح نیز همین مساله همه گیری کرونا بود که منجر به بروز مشکلات جدی اقتصادی شده بود که بالاخره مرتفع شد یا در مورد تحریمها بالاخره با کسب تجربه به راههای دور زدن آن دست پیدا کردیم.»
از گذشته جلوتر نیستیم
بغزیان در ادامه میگوید: «در مساله تولید یک دوره به خاطر بحران عدم دسترسی به قطعات عملا خودروسازی در بحران جدی فرو رفت، اما اکنون به تولید انبوه بازگشته است و خب این مجموعه عوامل به ما میگوید که جبران آن رشدهای منفی خیلی چیز عجیب یا غیرمعمولی اکنون نیست و در حال جبران نیز هست؛ یعنی اگر برای دو یا سه سال ما رشد منفی یا رشد ۲ و ۳ درصدی داشتیم اکنون به نسبت آن باید با عدد خیلی بالاتری مثلا حتی ۱۲ یا ۱۳درصد یعنی اعداد دو رقمی باید آن رشد منفی جبران میشده است تا تازه بتوانیم به دهه قبل برسیم.» وی با اشاره به اینکه با همه این رشد ما از گذشته خود جلوتر نیستیم نیز اظهارداشت: «اما همین رشدی که توسط رئیس سازمان برنامه به آن اشاره شده هم به این معنی نیست که یعنی ما از آن دوران شکوفایی جلوتر هستیم، نه ابدا و این تازه در وضعیت جبران است و شاید تازه برسیم به سطح تولید در سالهای ۹۵ و ۹۶. بنابراین داشتن رشد اقتصادی ۷ یا ۸ درصد برای کشوری که رشدهای منفی داشته و اکنون نیزدرآمدهای نفتی آن مازاد میشود، اصلا مساله غیرممکنی نیست و این که سازمان برنامه برای سالهای آتی نیز این رشد را پیشبینی میکند، خب با روند سالهای گذشته به صورت خوشبینانه به آن خواهیم رسید.»
مبنای محاسبه رشد اقتصادی اعلام شود
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به مساله نقشه راه و نوع محاسبه این رشد نیز تصریح کرد: «اما بحث این است که ما چه کردهایم که این رشد صورت گرفته، در چه بخشی صورت گرفته و آن چه پیشبینی میکنیم بر اساس چه سناریویی قرار است محقق شود؟ این به آن معناست که من کارشناس اقتصادی باید به مدلهای اقتصادی دولت نگاه کنم و ببینم این ۷.۸ رشد آیا بر اساس محاسبات اقتصاد سنجی اعلام شده است یا هدف گذاری دارد که ببینیم در ادامه چه اقداماتی را باید انجام بدهیم.»
بغزیان در پاسخ به این پرسش که آیا رشد ۷.۸ اعلام شده در واقع نسبت به رشد منفی سالهای گذشته است یا رشد حقیقی است نیز یادآورشد: «توجه کنید اگر سالهای گذشته مثلا ۲ ، ۳ یا ۴ درصد منفی شده است حالا نسبت به قبل این تولید ملی رشد کرده است، اما مساله این است که حالا این یک رقمی است که محاسبه شده است یا برآوردی است؟چون ببینید وقتی شما به سراغ ارقام میروید گاه حتی بیش از یک سال طول میکشد که عددهای نهایی تولید و رشد محاسبه شود. مثلا در مورد صادرات خب باید محقق شود و اینکه صادراتی صورت گرفته است و یا صادراتی در گمرکی و مرز است و قرار است صادر شود ملاک نمیتواند باشد. این است که معمولا عدد GDP (تولید ناخالص داخلی) یا رشد اقتصادی معمولا دچار اصلاحاتی میشود، اما نه به این صورت که ناگهان ما را غافلگیر کند که چرا این همه کم شد؛ بنابراین خود GDP آنقدر به روز نمیتواند محاسبه شود که بعد ما روی رشد اقتصادی آن نظر بدهیم، اما در هر حال عدد ارائه شده هر چند نامعقول نیست، اما پیشبینی باید بر اساس یک مدلی صورت گرفته باشد.»
وی در ادامه نیز با اشاره به اینکه باید توضیح داده شود که منافع این رشد به کدام بخش از جامعه رسیده، بیان کرد: «ارائه آمار باید در نهایت به ما نشان بدهد که سر سفره مردم چه تغییراتی رخ داده است. آیا بنده و شما اکنون میتوانیم اجاره خانه خود را به راحتی پرداخت کنیم؟ یعنی این رشد اقتصادی به چه کسانی رسیده است؟ اصلا فرض میکنیم رشد اقتصادی ۸ درصد بوده، اما در نهایت این رشد مساله در بخش نفت و صادرات فرآوردهها بوده، پس این پول به چه کسی رسیده؟ به صادرکنندهای که بعدتر رفته و با آن کالا وارد کرده است؟ یا به کارگر و کارمند رسیده است؟ در نتیجه مساله توزیع درآمد نیز مطرح میشود که باید به آن نیز توجه شود.مساله توزیع این رشد که بین چه دهکهایی رخ داده است نیز دارای اهمیت است. بالاخره تورم افراد دهکهای ۸ و ۹ و ۱۰ را منتفع میکند و این دهکها هیچ وقت فغانی از شرایط ندارند و یا احساس زیان و ضرر نمیکنند چرا که داراییهای آنان همراه با تورم، ارزش بیشتری یافته و همراه با تورم رشد کرده است؛اما دهکهای اول تا چهارم در مقابل فقط زندگی روزمره دارند یعنی درآمد آنان برای گذران زندگی روزمره است. آیا آنها توانستهاند همراه تورم، زندگی خود را نجات بدهند یا در نهایت مجبور شدهاند محله به محله عقب بکشند و دچار بحران شوند؟ اینکه آیا این دهکها پروتئین مصرف میکند، ویتامین مصرف میکند یا نه فقط نشاسته است که توسط آنان مصرف میشود؟ این مواردی است که باید به آن پرداخته شود و درباره توزیع این رشد باید حرف زده شود.»
وی درباره رابطه و نسبت بین رشد اقتصادی گفته شده و مساله خط فقر نیز که افزایش چشمگیر داشته، تصریح کرد: «ارتباط مستقیم شاید بین رشد اقتصادی و خط فقر دیده نشود، اما در مساله محاسبات حتما موثر خواهد بود. ببینید وقتی درباره رشد اقتصادی صحبت میکنیم در واقع درباره رشد GDP حرف زده میشود. همین GDP خودش جمعی از ارقام است مثل صادرات و مصرف نفت و گاز و انرژی و بسیاری از این موارد و خب باید ببینیم کدامیک از این ارقام در رشد تاثیر داشته است.من تصور میکنم این آمار رشد ارائه شده ناشی از افزایش قیمت و صادرات در حوزه نفت و انرژی ایران است و هر چقدر تولید نفت و صادرات آن افزایش پیدا کند، میتواند در این آمار رشد تاثیر بگذارد، اما مهم است بدانیم آیا پول نفت صادر شده به کشور بازگشته است یا پول رفته و بلوکه شده است و این به آن معناست که صرفا نمیتوان رشد اقتصادی را به عنوان شاخص رفاه در نظر گرفت، ولی لازمه اینکه رفاه بیشتر شود، این است که رشد باشد و توزیع آن مشخص باشد که به کدام دهکها رسیده و تورمی هم که ایجاد شده باید کاهش پیدا کند که رشدی ایجاد شود. در واقع باید کاهش تورم اتفاق بیفتد که رشد اقتصادی افزایش یابد.»