پاییز ۱۴۰۴ از راه رسیده، اما هنوز بویی از باران در هوای ایران نیست. زمین ترک خورده، سدها تشنه ماندهاند و چاهها تا عمق زمین فرو رفتهاند.
در پاییز تهران دیگر خبری از بلوار کشاورز نمناک و خیس و بارانی نیست. دیگر به هوای نم باران کسی سراغ از دارآباد نمیگیرد و آدمها سردرگریبان از کنار پارک شهر میگذرند بدون هیچ خیالی از نم باران پاییزی یا حتی امید به هوایی خوش که در سینه فرو ببرند.تهران باران نمیبارد، تهران دیگر آب ندارد، تهران درگیر فرونشست است و دیو بحرانهای اجتماعی و اقتصادی نه فقط در تهران که در تمام ایران تنوره میکشد.
سازمان هواشناسی ایران اکنون از «بدترین پاییز ۵۷ سال اخیر» در ایران و خاورمیانه خبر میدهد؛ پاییزی که قرار است نهتنها رودخانهها و سدها، بلکه رگ حیات کشاورزی، معیشت روستایی و حتی امنیت غذایی کشور را تحت تأثیر قرار دهد.
رئیس مرکز مدیریت بحران خشکسالی سازمان هواشناسی هشدار داده که «امسال کشور وارد فاز النینو نمیشود و بین خنثی تا لانینا ضعیف قرار دارد، بنابراین انتظار بارشهای جبرانی را نباید داشت.»
از نیمه شهریور تا امروز، میانگین بارش در کشور کمتر از ۳۰ درصد نرمال بوده و تهران، اصفهان، یزد و کرمان در صف نخست شهرهایی قرار دارند که به گفته کارشناسان «تا آستانه روز صفر آبی» رسیدهاند؛ روزی که در آن آب لولهها دیگر جاری نخواهد بود.
بدترین پاییز نیمقرن اخیر
در همین حال سازمان هواشناسی ایران بهتازگی در گزارشی رسمی اعلام کرده است که ایران در حال تجربه «ششمین سال پیاپی خشکسالی» است و تا پایان آبانماه «بارش قابل توجهی در کشور رخ نخواهد داد».
«احد وظیفه»، رئیس مرکز ملی اقلیم و مدیریت بحران خشکسالی در همین باره میگوید: «طبق دادههای ۵۷ سال گذشته، پاییز امسال یکی از خشکترین و کمبارشترین فصول در ایران و کل خاورمیانه خواهد بود. منابع آب سطحی و سدها در وضعیت بحرانی قرار گرفتهاند و نیمه دوم سال هم کمبودهای نیمه اول را جبران نخواهد کرد.»به گفته او، الگوی اقلیمی امسال نه النینو است و نه پربارش؛ بلکه ترکیبی از «لانینای ضعیف و فاز خنثی» است که معمولاً به معنی ادامه خشکی هوا در عرضهای میانی ایران است. نتیجه این چرخه طبیعی، همزمان با مدیریت نادرست منابع آب، چیزی جز تشدید بیآبی نخواهد بود.این در حالی است که اکنون نیز در بسیاری از استانها از جمله تهران، قم، اصفهان و خراسان رضوی، میانگین بارشها در مهر و اوایل آبان به کمتر از ۱۰ میلیمتر رسیده؛ در حالی که نرمال بلندمدت این مناطق بیش از ۳۰ میلیمتر بوده است.
زمینِ تشنه و آسمانِ خالی؛ بحران سدها و منابع آبی
کاهش بیسابقه بارشها به سرعت در ذخایر سدها منعکس شده است. بر اساس تازهترین گزارش وزارت نیرو، حجم آب موجود در سدهای کشور تا پایان مهر امسال تنها ۳۴ درصد ظرفیت کل بوده؛ این در حالی است که در مدت مشابه سال گذشته این رقم حدود ۴۷ درصد گزارش شده بود.اکنون در استان تهران، سدهای «لار»، «طالقان» و «کرج» به طور میانگین تنها ۱۳ درصد پر هستند؛ این یعنی پایتختنشینان یکی از بحرانیترین وضعیتهای آبی دهه اخیر را تجربه میکنند. کارشناسان هشدار میدهند که با ادامه این روند، بیش از ۵۰ شهر کشور در وضعیت تنش آبی شدید قرار خواهند گرفت.«صادق ضیاییان»، کارشناس ارشد اقلیمشناسی نیز اخیرا خبر داده بود: «در برخی حوضهها مثل زایندهرود و کرخه، ورودی آب به سدها تقریباً به صفر نزدیک شده است. بسیاری از رودخانهها خشک شدهاند و چشمهها و تالابها عملاً دیگر منبعی برای حیات ندارند.» به گفته او، کاهش ذخایر سدها تنها مشکل فنی نیست؛ بلکه فشار مضاعفی بر منابع آب زیرزمینی وارد میکند و این همان عاملی است که به فرونشست زمین و تهدید زیرساختهای شهری میانجامد.
اما تغییر الگوی کشت برای کشاورزان، تنها یک توصیه فنی نیست؛ بلکه مسئلهای معیشتی است. میلیونها نفر از کشاورزان خرد در مناطق مرکزی و شرقی کشور، منبع درآمد دیگری ندارند. وقتی آب نباشد، زمین خشک میماند و وقتی زمین خشک شود، روستا خالی میشود.در استانهایی چون خراسان جنوبی، کرمان و فارس، کاهش بارشها باعث شده سطح زیرکشت گندم و جو تا ۳۰ درصد کاهش یابد. در همین حال، وزارت جهاد کشاورزی اعلام کرده واردات غلات برای تأمین نیاز کشور افزایش یافته است؛ نشانهای از افزایش وابستگی غذایی ایران در شرایط خشکسالی.
خشکسالی تنها پدیدهای طبیعی نیست، بلکه یک تهدید اقتصادی است. کاهش تولید محصولات کشاورزی در داخل، فشار مضاعفی بر بازارهای غذایی وارد میکند. افزایش قیمت محصولات استراتژیک مانند گندم، برنج و شکر در سالهای اخیر تا حد زیادی ناشی از افت تولید داخلی بوده است.بانک مرکزی در گزارش تابستان امسال اعلام کرد که قیمت مواد غذایی نسبت به سال گذشته حدود ۶۰ درصد افزایش یافته است؛ بخشی از این افزایش مستقیماً به بحران آب و کاهش تولید مرتبط است.
کوچ از زمین تشنه؛ مهاجرت در سایه بیآبی و فرسایش امنیت اجتماعی
این گونه است که دیگر صبحهای روستاهای خشک خراسان جنوبی صدای اذان و جنب و جوش مردمان و بع بع گوسفند ندارد؛ فقط صدای باد است که از میان خانههای ترکخورده میگذرد. سرزمینی که روزی به صدای سازهای دوتار، نی و تنبورش شهره بود حالا تنها صدای سوز باد بی رحم همراه با گرد و غبار در گوشش میپیچد. آب نیست و چاهها خشک شدهاند و مردانی که روزی با دستان پینهبسته زمین را شخم میزدند، حالا در حاشیه شهرهای بزرگ دنبال کارگری روزمزد میگردند.این همان چهره خاموش بحران آب در ایران است؛ مهاجرت آرام، اما گستردهای که به گفته کارشناسان، در حال تغییر چهره اجتماعی کشور است. طبق گزارش رسمی مرکز آمار ایران، در دهه گذشته بیش از دو میلیون نفر از ساکنان مناطق خشک و کمآب کشور به شهرها مهاجرت کردهاند. از این میان، بیش از نیمی در حاشیه کلانشهرهایی، چون تهران، مشهد، اصفهان و شیراز ساکن شدهاند؛ جایی که زیرساختهای شهری پیشتر نیز زیر فشار بود.
بیآبی و بیعدالتی
اکنون دیگر مساله خشکسالی در ایران، فقط بحران آب نیست؛ بلکه بحران عدالت است. در بسیاری از مناطق محروم، روستاییان نه تنها از منابع آبی، بلکه از حمایتهای اقتصادی نیز بیبهرهاند.«فاطمه نوربخش»، جامعهشناس محیطزیست، در پژوهشی درباره تبعات اجتماعی بیآبی نوشته «مهاجرتهای ناشی از خشکسالی، نوعی جابهجایی نابرابری است؛ فقر و بحران از روستا به شهر منتقل میشود. در ظاهر، مردم به شهر میآیند تا زندگی بهتری داشته باشند، اما در واقع تنها جای بحران تغییر میکند.» او هشدار میدهد که اگر روند فعلی ادامه یابد، ترکیب جمعیتی و اقتصادی ایران در دهه آینده بهشدت تغییر خواهد کرد؛ و «روستاهای بیجمعیت، شهرهای خسته و جامعهای که از درون فرسوده میشود.»در نهایت، بیآبی فقط زمین را نمیخشکاند، اعتماد و آرامش اجتماعی را هم از میان میبرد. وقتی آب نباشد، نان هم نیست، و وقتی نان نباشد، امید نیز رخت برمیبندد.
پایانِ یک الگو؛ آغاز تصمیمهای سخت
در چنین شرایطی، ادامه الگوی فعلی مصرف و مدیریت آب دیگر ممکن نیست. کارشناسان میگویند ایران نیازمند بازنگری اساسی در سیاستهای آبی، کشاورزی و شهری خود است. چنان که احد وظیفه هشدار داده است که «روز صفر آبی شوخی نیست. اگر روند فعلی ادامه یابد، در برخی استانها ممکن است در سال آینده شاهد محدودیتهای جدی در تأمین آب شرب باشیم.»اما در پایان، واقعیت این است که خشکسالی امروز تنها یک فاجعه زیستمحیطی نیست، بلکه بحران چندوجهی اقتصادی، اجتماعی و حتی امنیتی است. وقتی زمین ترک برمیدارد، تنها خاک نمیشکند؛ اعتماد مردم به مدیریت نیز ترک میخورد.
اگر امسال واقعاً «بدترین پاییز ۵۷ سال اخیر» باشد، این زنگ هشدار است برای بازنگری در همه آنچه سالها به نام توسعه و خودکفایی بر خاک ایران تحمیل شده است. پاییز بیباران ۱۴۰۴ شاید مقدمهای باشد برای آیندهای که در آن آب، مهمترین و کمیابترین کالای اقتصادی کشور خواهد بود؛ آیندهای که اگر امروز به آن نپردازیم، فردا دیگر فرصتی برای جبران نخواهد بود.