حجتالاسلام رسول منتجبنیا از چهرههای شاخص جریان اصلاحات و قائم مقام سابق حزب اعتماد ملی و از اعضای سابق مجمع روحانیون مبارز است که سه دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی را در کارنامه خود دارد. وی با بیان اینکه در سال ۹۲ اصلاحطلبها با جمعی از اصولگراهای معتدل به این نتیجه رسیدند که بعد از رد صلاحیت مرحوم هاشمی بهترین گزینه روحانی است، گفت: حدود یکسال قبل از انتخابات ۹۶ بود که درباره این مساله بارها اظهار نظر کردم و حتی یکبار تحت این عنوان گفتم که نبایدچک سفید امضابه روحانی بدهیم و به بعضی از آقایان که همان زمان میگفتند تنها کاندیدای ما روحانی است، تذکراتی را دادم که چه بسا تا زمان انتخابات فرد لایقتری پیدا کنیم و هنوز خیلی به انتخابات مانده است. وی افزود: با نزدیک شدن به زمان انتخابات ریاستجمهوری منتظر بودیم درخواستی از ناحیه آقای روحانی مطرح شود مبنی بر اینکه جریان اصلاحات درباره عملکرد دولت در ۴ سال آن نظر بدهد اما این انتظار ما برآورده نشد.
قائم مقام سابق حزب اعتماد ملی دربارهشورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبانکه از سال ۹۴ شروع به کار کرده است، تصریح کرد: این یک حرکت انحرافی بود که نه تنها در جهت تحزب نیست بلکه در جهت دور زدن و به حاشیه راندن احزاب است. محصول شورای سیاست گذاری اصلاحطلبان در دو انتخابات ۹۴ و ۹۶ لیست امید مجلس و شورای شهر بود که از نظر من هیچکدام از این لیستها نتوانست در راستای اهداف جریان اصلاحات قدم بردارد. بنده همان زمان در ارتباط با این دو لیست از تعبیر میوه تلخِ درخت شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان استفاده کردم.
وی عامل اختلافات در اعتماد ملی را همان مسئله شورای سیاست گذاری دانست و گفت: بسیاری از کارشناسان و اندیشمندان زمانی که نظر من درباره تعارض شورای سیاست گذاری با بحث تحزب را میشنیدند نظر بنده را تصدیق میکردند و اذعان میکردند که این نظرات کاملا اصولی و قانونی است ولی متاسفانه به دلیل اینکه برخی آقایان در درون حزب این اظهار نظرات را نمیپذیرفتند دست به اقداماتی زدند که موجب متلاشی شدن حزب شد. میتوان گفت استارت اختلافات در حزب اعتماد ملی زمانی زده شد که عده از سران احزاب اصلاحطلب از جمله بنده با سازوکار حاکم بر شورای سیاست گذاری اعلام مخالفت کردیم.
منتجبنیا افزود: من از ابتدای ایجاد شورای عالی معتقد بودم که این شورا بر خلاف اصول و قواعد دموکراسی است و از سوی دیگری نه از وجهه مردمی برخوردار است و نه وجهه قانونی و با شعارهایی که از جریان اصلاحات میدهد مغایرت دارد منتها جمعی معدود ولی متنفذ به شدت طرفدار این شورا هستند و قصد ادامه دار کردن فعالیتهای آن را دارند. به اعتقاد من این شورا نماد استبداد است و باید هرچه زودتر درباره ادامه حیات آن در جریان اصلاحات تجدید نظر جدی صورت گیرد. این فعال سیاسی اصلاحطلب با اشاره به اینکه مجموعه کوچکی در حال مدیریت جریان اصلاحات است که این خطری برای جریان اصلاحات به شمار میرود که بنده بارها به بزرگان اصلاحات در قالبنامه و یا حضوری خطر این مجموعه کوچک را گوشزد کردهام درباره علت حمایت رئیس دولت اصلاحات از شورای سیاستگذاری اظهار داشت: فشارها و القائات از سوی عدهای به قدری زیاد است که آقای خاتمی نیز توان مقاومت در برابر این فشارها را ندارد و شاهد هستیم که عدهای در حال سوء استفاده از نام و اعتبار آقای خاتمی برای پیشبرد اهداف خود هستند و آقای خاتمی نیز تاکنون نتوانسته خود را از این حصر و فشار خارج کند.
منتجبنیا با بیان اینکه تعدادی مسئله حصر را ابزار دست خود قرار دادهاند و مانند شعارهای قشنگی مثل جوانگرایی که در جامعه جذابیت و برد تبلیغاتی دارد، از این شعارها به عنوان ابزار تبلیغاتی برای مطرح کردن خودشان استفاده میکنند، گفت: سال گذشته که یکی از دفعاتی بود که نظام به سمتی حرکت میکرد که مقدمات رفع حصر در حال فراهم شدن بود و حتی یکی از سران قوا گفته بود که نظام به این نتیجه رسیده است که رفع حصر صورت گیرد ولی این موضوع نباید رسانهای شود، متاسفانه عدهای از طریقتربیون مجلس این موضوع را مطرح کردند و مسئولان نظام احساس کردند عدهای به دنبال این هستند که با فشار رسانهای مسئله رفع حصر را به سرانجام برسانند. البته نامههایی هم که از سوی آقای کروبی منتشر شد نیز قطعا در به تعویق افتادن رفع حصر تاثیر مستقیم داشت.
چند نکته دربارۀ طرح جدید سامان دهی تعطیلات؛ تعطیلی «سیزده بدر »حذفشدنی نیست
مهرداد خدیر
رئيس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی از طرح جدید ساماندهی تعطیلات خبر داده و از جمله این که در این طرح تعطیلات روزهای ۱۳ فروردین (به قول ما مردم، سیزده به در و به قول ایشان و صدا و سیما روز طبیعت)، ۱۴ خرداد (سالروز ارتحال امام خمینی و اکتفا به عزای عمومی)، ۱۵ خرداد (سالروز قیام سال ۱۳۴۲ و اکتفا به عزای عمومی) و ۲۹ اسفند سالروز ملی شدن صنعت نفت ایران، حذف و همچنین به جای پنج شنبهها شنبهها تعطیل میشود.
هر چند سلمان خدادادی نکات بیشتری درباره طرح سامان دهی تعطیلات برنشمرده اما روشن است با سه فرض یا انگاره تهیه میشود:
اول این که شمار روزهای تعطیل زیاد است و باید کم شود. دوم این که با توجه به تعطیل بودن شنبه و یکشنبه در کشورهای دیگر با تعطیلی پنج شنبه و جمعه ارتباط ما با دنیا ۴ روز قطع میشود حال آن که میتوان با تعطیل کردن شنبه حداقل یک روز را با دنیا انطباق داد. تا به جای ۴ روز ۲ روز قطع باشد. فرض سوم هم این که به تعطیلات اسلامی و شیعی نمیتوان دست زد. پس برویم سراغ تعطیلات ملی و سیاسی. (۲۹ اسفند و ۱۳ فروردین تعطیلات ملی و ۱۴ و ۱۵ خرداد تعطیلات سیاسی وانقلابی). هر چند اطلاعات بیشتر منتشر نشده اما بر پایه همین چهار روز و شنبه به جای پنج شنبه این نکات را میتوان مطرح کرد:
۱. تعطیلات در ایران ۴ گونه است: مذهبی اسلامی (مانند عید فطر که در کشورهای اسلامی دیگر چند روز است و برای اعراب ایران جنبه آیینی بیشتری دارد)، مذهبی شیعی (مانند تولد امام علی و عید غدیر که خاص ایران است و در کشورهای دیگر تعطیل نیست)، ملی یا باستانی (مثل ۱۳ فروردین و عید نوروز که ربطی به دین و مذهب ندارد) و انقلابی یا سیاسی (که پس از پیروزی انقلاب و استقرار جمهوری اسلامی وارد تقویم و تعطیل شده مانند ۲۲ بهمن و ۱۲ فروردین و ۱۲ و و ۱۵ خرداد همان گونه که برخی از روزهای تعطیل غیر دینی و صرفا سیاسی و حکومتی با سقوط رژیم سلطنتی به صورت طبیعی حذف شدند). تنظیمکنندگان طرح احساس کردهاند نمیتوانند سراغ تعطیلات اسلامی و شیعی بروند و به همین خاطر به دو گروه دیگر پرداختهاند. حال آن که تعطیلات مذهبی شیعی هم گاهی کم و زیاد شدهاند مانند سالروز شهادت امام هشتم.
۲. تعطیل کردن یک روز مناسبتی تنها از سر احترام و تکریم نیست. بلکه به خاطر این است که در آن روز آیینهايي برگزار میشود و مردم به خاطر علاقه به شرکت در آن آیینها نمیتوانند سر کار حاضر شوند. بنابراین تعطیلات به دو دسته تقسیم میشود. دسته اول تعطیلاتی که آیین و مراسم دارند و دسته دوم تعطیلات رسمی اما بیمراسم. تعطیلات مراسم دار را نمیتوان حذف کرد و آب در هاون کوفتن است و به همین خاطر اوج بی سلیقگی این طرح حذف تعطیلی سیزده به در است. در روزی که همه مردم به در و دشت میروند نمیتوان گفت بروید سر کار. به همین خاطر این طرح اگر بخواهد سیزده به در را حذف کند یک طرح ضد ایرانی است و محکوم به شکست. ۳. غالب تعطیلات در ایران رنگ سوگ دارد و از این رو تعطیلات شاد و ملی را باید پاس داشت و نمیتوان حذف کرد. کافی است به فهرست تعطیلات در فرانسه نگاه کنیم تا دریابیم انگیزه اصلی تعطیل کردن یک روز مشارکت مردم در یک شادی و جشن عمومی است و حالا میخواهیم سنت ریشه دار سیزده به در را حذف کنیم؟ اساسا آیا میتوانید چنین کاری انجام دهید و اگر این کار را بکنید و مردم به جای کار ومدرسه به دامان طبیعت بروند خجل نخواهید شد؟ تعطیلات فرانسه از این قرار است: ششم ژانویه جشن شاهان، دوم فوریه جشن شمعدان، ۱۴ فوریه روز سن والنتین، اول مارس جشن کارناوال، اول آوریل روز شوخی، ۲۱ ژوئن جشن موسیقی، ۱۴ ژوییه روز ملی فرانسه به مناسبت فتح زندان باستیل، هفتم و هشتم اکتبر شب سفید، اول نوامبرترک مخاصمه جنگ اول جهانی، ۲۵ نوامبر روز سنت کاترین و ۲۵ دسامبرجشن نوئل. روشن است که ماهیت حکومت در ایران و فرانسه متفاوت است ولی تعطیل کردنها برای شرکت در سوگ عمومی یا جشن عمومی است و نمیتوان ملیها و انقلابیها را حذف کرد. این تصور که تعطیلات در ایران زیاد است به خاطر لحاظ نکردن دو روز تعطیل کامل در بسیاری از کشورهاست. در حالی که در ایران اگر هم جاهایی پنج شنبهها تعطیل باشد اما پنج شنبه مثل جمعه نیست. ۴)۲۹ اسفند چه تعطیل رسمی باشد و چه نباشد از نظر مردم تعطیل است. شاهد این که هر چهار سال یک بار که اسفند سی روزه است نیز سی اسفند عملا تعطیل است. همین حالا هم خیلیها نمیدانند ۲۹ اسفند چرا تعطیل است و به حساب نوروز میگذارند. اگر هم قرار بر اهمیت باشد چه روزی مهمتر از ملی شدن صنعت نفت؟ ۶۰ سال است سر این سفره نشستهایم و یک روز از آن یاد نکنیم؟ ۵. بعد از پیروزی انقلاب دبیری داشتیم که فرماندار ممسنی شده بود و مدتی غایب بود ولی برگشت. او میگفت روز ۱۲ فروردین ۵۸ درصد مردم را در میدان شهر جمع کردم و ضمن تشکر از حضورشان در روزهای ۱۰ و ۱۱ فروردین در همه پرسی جمهوری اسلامی گفتم: از امروز جمهوری اسلامی است و بهتر است خرافهها را کنار بگذاریم و فردا در روز ۱۳ فروردین نباید مانند قبل عمل کنیم.
آقای فرماندار سابق تعریف میکرد روز بعد همه مردم در بیرون بودند و سیزده خود را به در میکردند و انگار نه انگار که من آن نطق را کرده بودم و از این حضور و بی اعتنایی دو نکته را دریافتم: اول این که مردم انقلاب کردهاند و دوره جدیدی را شروع کردهاند اما قرار نیست تاریخ را از نو بنویسیم و گذشته را در کل نفی کنیم. دوم این که ما خدمتگزار مردم هستیم و قرار است خدمت ارائه کنیم نه این که درباره علایق و سلایق آنان تصمیم بگیریم. آن فرماندار بعدتر استاندار هم شد و همان تجربه را به کار بست و بسیار موفق بود. بنا بر این دخالت در علاقهها و فرهنگ مردم ضایع کردن وقت و اعتبار است و بهتر است نمایندگان وارد این بازی نشوند. ۶) ۱۳فروردین سیزده به در است. تعبیر جعلی و مسخره روز طبیعت را به کار نبرید. همان در در سیزده به در به معنی دشت است. سیزده به در یعنی سیزده در دشت و دَمَن. مگر نمیگوییم در و دشت یا چه خانه در اندشتی؟ ! ۷. تعطیلی ۱۵ خرداد روی کاغذ قابل حذف است چون امام خمینی در سال ۱۳۵۸ اعلام کردند: من ۱۵ خرداد را برای همیشه عزای عمومی اعلام میکنم و همین جمله تیتر اول روزنامهها هم شد. نگفتند برای همیشه تعطیل اعلام میکنم؛ اما ۱۴ خرداد چون در حرم امام برنامه اجرا میشود معلوم است که قابل حذف نیست. منتها چون بخش قابل توجهی از جمعیت شرکت کننده در مراسم سالگرد درگذشت رهبر فقید انقلاب، از شهرستانها و روستاهای نقاط مختلف ایران و بعضا از خارج از کشور میآیند نیاز به اسکان و پذیرایی دارند و این کار مستلزم برنامهریزیهايي است که با توجه به تعطیل بودن دو روز انجام میشود و اگر تعطیلي ۱۵ خرداد حذف شود این برنامهها هم تحتالشعاع قرار میگیرد. خصوصا این که این تعطیلی را مردم دوست دارند. هم آنها که به حرم میروند و در برنامهها شرکت میکنند و هم آنها که به مسافرت داخل و خارج میروند.
۸. با این اوصاف تعطیلات ملی را مردم دوست دارند و قابل حذف نیست. تعطیلات اسلامی و شیعی هم خصوصا آنها که با آیین همراه است مورد علاقه مردم و آنها که آیین ندارد نیز مورد حساسیت مراجع و بخشهای مذهبیتر جامعه است. بنابراین تنها چند روز خاص میماند که فاقد حساسیت است. مانند ۱۲ فروردین که هیچ برنامه خاصی اجرا نمیشود و چون به ۱۳ به در چسبیده هفته دوم فروردین را تعطیل میکند. در حالی که با حذف تعطیلی ۱۲ فروردین تعطیلات نوروز عملا کوتاه میشود. منتها به جای ۱۲ فروردین رفتهاند سراغ ۱۳ به در که مردم نه تنها زیر بار نمیروند که احساس میکنند ناسیونالیسم ایرانی مورد هدف قرار گرفته و به عنوان مناسک ملی بیشتر پاس میدارند و قطعا تعطیل میکنند. ۹. در برخی کشورها که تعطیلات دو روز در هفته است مناسبت میان هفته را در پایان هفته و در تعطیلات برگزار میکنند. همان گونه که همین حالا در نماز جمعهها از مناسبتهای هفته یاد میشود. ۱۰. سه دین ابراهیمی اسلام و یهود و مسیحیت با هم مرزبندیهای جدی دارند. خداوند مورد تصریح اسلام اله است (لا اله الا اله) و خدای یهود یهوه و خدای مسیح پدر و پسر و روح القدس. کتابها هم متفاوت: قرآن، تورات و انجیل. بر این سیاق، روزهای تعطیل هم متفاوت است: جمعه، شنبه و یکشنبه. با این اوصاف تعطیل کردن شنبه شاید حساسیتهايي ایجاد کند و اگر واقعا دنبال تعطیل کردن شنبه هستند باید زمینه آن را آماده کنند و مهمتر از همه توضیح دهند حال که نمیتوانیم تعطیلی جمعه را حذف کنیم شنبه را میتوانیم اضافه یا جایگزین پنج شنبه کنیم و این امر اتفاقا نه تنها ربطی به یهود ندارد که برای حفظ جمعه و سنت اسلامی است. موضوع این گفتار البته شنبه به جای پنج شنبه نیست. این است که سراغ تعطیلاتی بروند که آیین خاصی ندارد و اگر حذف شود اتفاق خاصی نمیافتد.
بیتوجهی به علاقههای مردم یادآور وضعیت نوروز ۵۹ است که مرحوم رجایی کفیل وزارت آموزش و پرورش شده بود و هنوز وزیر نشده بود و ميخواست تعطیلات دانش آموزان را از ۱۳ روز به یک هفته کاهش دهد با این استدلال که زمان رضا شاه هم ۱۳ روز نبوده و تعطیلات رسمی عید در تقویم ۴ روز است و برای محصلین یک هفته. در سال ۵۹ اما در مدارسی که باز بود نیمی از محصلین نرفتند و آن نیم دیگر که به مدرسه میرفتند به کلاس نمیرفتند و در حیاط تجمع میکردند و شعار میدادند: تعطیلی رو کم کرده.... مهمترین چالش درباره ایام تعطیل همین تنوع است. به تعطیلات اسلامی و مشترک با دیگر کشورهای اسلامی نمیتوانند دست بزنند. تعطیلات خاص مذهبی شیعی هم مورد تأکید مراجع است. میماند دو دسته: اولی، تعطیلات ملی و باستانی و دومی، سیاسی و انقلابی. تعطیلات ملی و باستانی ۴ روز نوروز است و ۱۳ به در به اضافه روز ملی شدن صنعت نفت. نه نوروز قابل حذف است و نه سیزده و ۲۹ اسفند هم عملا تعطیل است. تعطیلات سیاسی و انقلابی هم از این قرار ۱۴ و ۱۵ خرداد و ۲۲ بهمن. ضمن این که سالروز درگذشت امام و برگزاری در حرم از جنبه سیاسی و انقلابی فراتر رفته و صبغۀ مذهبی هم دارد. آیا دیواری کوتاهتر از تعطیلی سیزده پیدا نکرده اند؟ اتفاقا ایرانیها هر تعطیلی را رها کنند این را رها نمیکنند! هیچ تعطیلیای به تعطیلی سیزده نیست!
منبع: عصر ایران