کد خبر: ۱۱۵۵۳۴
جریانات سیاسی درون انقلاب توان نشستن زیر یک سقف را ندارند

آیا با این وضعیت مردم پای صندوق می‌آیند؟

جناح‌های سیاسی کشور در آستانه چهل سالگی انقلاب اسلامی در چه وضعیتی به سر می‌برند؟ آیا اقبال و رونق پیشین را دارند؟ شروط ضروری برای ادامه حیات آنها چیست؟ سئوالاتی از این جنس را سایت خبری جماران با یکی از شخصیت‌های اصلاح طلب در میان گذاشت.

حجت الاسلام سید عبدالواحد موسوی لاری نایب ریس شورایعالی سیاستگذاری اصلاح طلبان، عضو شورای مشاورین سید محمد خاتمی و وزیر کشور دولت اصلاحات در پاسخ به این پرسش که ما در آستانه چهل سالگی پیروزی انقلاب قرار داریم و عمده بحث‌های سیاسی کشور هم حول همین موضوع است. به نظر شما ما امروز بعد از چهل سال در موضوع وحدت و به رسمیت شناختن جریانات سیاسی در چه وضعیتی به سر می‌بریم؟ گفت: در فرهنگ ما چهل عدد بلوغ است. گفته می‌شود انسان وقتی به چهل سالگی رسید بلوغ فکری پیدا می‌کند. قاعدتا امروز که ما در آستانه چهلمین سال پیروزی انقلاب هستیم آن بلوغ را در ابعاد مختلف انقلاب باید ببینیم و حوزه‌ای که شما به آن اشاره کردید، یعنی حوزه وحدت نیروهای درونی جامعه، یکی از محک‌های مهمی است که می‌شود با آن بلوغ انقلاب یا انقلابیون را محک زد. فرض من این است که به این موضوع به عنوان یک محک می‌شود نگاه کرد. تلقی خود من این است که متأسفانه در اینجا نمره خیلی خوبی نمی‌گیریم و به جای اینکه هر سالی که از عمر انقلاب گذشته ما تجربیات جدیدی را برای همگرایی و همنوایی به دست بیاوریم، مسیری را حرکت کرده‌ایم که امروز به جای رقابت‌های صحیح و قانونمند انگ زدن‌ها و برچسب زدن‌ها و حذف‌ها جایگزین شده است و این شرایط خوبی در چهل سالگی انقلاب نیست.
وقتی می‌گویم تحمل همدیگر، مثلا در انتخابات دوره اول مجلس شورای اسلامی من کاندیدای لارستان بودم. یکی از چیزهایی که هیچ وقت از خاطر من نمی‌رود این است که در آن دوره از انتخابات قوت و قدرت نظام به حدی بود که جریان‌های مخالف و معاند هم در انتخابات شرکت کردند. یعنی وقتی من کاندیدا شدم حدود ۱۰ نفر دیگر هم کاندیدا بودند و علاوه بر شهید عزیز بزرگوارمان مرحوم شهید نصیری لاری، یک نفر از اعضای کادر حزب توده، به نام آقای حبیبی، کاندیدا شده بود، یک نفر از اعضای حزب ملت آقای فروهر کاندیدا شده بود و یک نفر از مجاهدین خلق و یا منافقین امروز به نام آقای شیبانی کاندیدا شده بود. یعنی فضای آن روز همه بودند.
موسوی لاری در پاسخ به این پرسش که اصلا با این وضعیت مردم پای صندوق می‌آیند؟، گفت: سئوال من از مردم همین است. یک عده مورد بي‌مهری قرار می‌گیرند. مثلا در شیراز آقا و خانم الف و ب کاندیدا هستند. من به بعضی از اینها نظر دارم و شما به بعضی دیگر؛ کاندیداهای شما می‌مانند و کاندیداهای من حذف می‌شوند. من باید چه کار کنم؟ من چند راه دارم. یک راه این است که بگویم کاندیدا ندارم و شرکت هم نمی‌کنم. یک راه این است که همه تلاشم را به کار بگیرم تا کاندیداهای من تأیید شوند. ولی به هر دلیلی تأیید نشده‌اند و می‌گردم ببینیم در میان کسانی که مانده‌اند کسانی هستند که بتوانند درصدی از انتظارات من را برآورده کنند. وقتی می‌بینم در آنها هم کسی نیست و فضا هم برای کار من نیست، کنار می‌کشم. من نمی‌توانم به انسان‌ها سیاه و سفید و یا صفر و صدی نگاه کنم. یک راه دیگر این است که ببینم بین اینهایی که هستند دو نفر هستند که اگر به مجلس رفتند کاری کنند، تذکری دهند و فضای جامعه را زنده نگه دارند و نگذارند یک فضای گورستانی و مرده بر جامعه ما حاکم شود. من همان‌ها را انتخاب می‌کنم؛ ولو اینکه آن طوری که می‌خواهم نمی‌شناسمشان و یا تجربه‌ای ندارند که ببینم آقا و یا خانمی که مثلا از آموزش و پرورش کاندیدا شده و یا روحانی که در حوزه درس می‌خوانده و الان کاندیدا شده، بعد که به مجلس رفت آیا همینی که من دیدمش می‌ماند و یا تغییر می‌کند. با پذیرش یک مقدار ریسک، من فکر می‌کنم که ما نمی‌توانیم با صندوق‌ها قهر کنیم. احساس من این است که این نظام ودیعه‌ای در اختیار همه ما است و تنها راهی هم که می‌توانیم از استحاله نظام جلوگیری کنیم همین است که حضور داشته باشیم. بنابر این برآورده نشدن توقعات و احیانا کم کاری‌های دولت یا مجلس و شورا به جای خودش، ولی من الان به عنوان کسی که کم و بیش در این مسائل بوده‌ام می‌گویم نباید بگذاریم شرایط به سمتی برود که دیگر ما اصلا کاندیدایی نداشته باشیم و شرکت نکنیم.

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1397/10/16 -  شماره 4362
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۱۵۵۳۴
جریانات سیاسی درون انقلاب توان نشستن زیر یک سقف را ندارند

آیا با این وضعیت مردم پای صندوق می‌آیند؟

جناح‌های سیاسی کشور در آستانه چهل سالگی انقلاب اسلامی در چه وضعیتی به سر می‌برند؟ آیا اقبال و رونق پیشین را دارند؟ شروط ضروری برای ادامه حیات آنها چیست؟ سئوالاتی از این جنس را سایت خبری جماران با یکی از شخصیت‌های اصلاح طلب در میان گذاشت.

حجت الاسلام سید عبدالواحد موسوی لاری نایب ریس شورایعالی سیاستگذاری اصلاح طلبان، عضو شورای مشاورین سید محمد خاتمی و وزیر کشور دولت اصلاحات در پاسخ به این پرسش که ما در آستانه چهل سالگی پیروزی انقلاب قرار داریم و عمده بحث‌های سیاسی کشور هم حول همین موضوع است. به نظر شما ما امروز بعد از چهل سال در موضوع وحدت و به رسمیت شناختن جریانات سیاسی در چه وضعیتی به سر می‌بریم؟ گفت: در فرهنگ ما چهل عدد بلوغ است. گفته می‌شود انسان وقتی به چهل سالگی رسید بلوغ فکری پیدا می‌کند. قاعدتا امروز که ما در آستانه چهلمین سال پیروزی انقلاب هستیم آن بلوغ را در ابعاد مختلف انقلاب باید ببینیم و حوزه‌ای که شما به آن اشاره کردید، یعنی حوزه وحدت نیروهای درونی جامعه، یکی از محک‌های مهمی است که می‌شود با آن بلوغ انقلاب یا انقلابیون را محک زد. فرض من این است که به این موضوع به عنوان یک محک می‌شود نگاه کرد. تلقی خود من این است که متأسفانه در اینجا نمره خیلی خوبی نمی‌گیریم و به جای اینکه هر سالی که از عمر انقلاب گذشته ما تجربیات جدیدی را برای همگرایی و همنوایی به دست بیاوریم، مسیری را حرکت کرده‌ایم که امروز به جای رقابت‌های صحیح و قانونمند انگ زدن‌ها و برچسب زدن‌ها و حذف‌ها جایگزین شده است و این شرایط خوبی در چهل سالگی انقلاب نیست.
وقتی می‌گویم تحمل همدیگر، مثلا در انتخابات دوره اول مجلس شورای اسلامی من کاندیدای لارستان بودم. یکی از چیزهایی که هیچ وقت از خاطر من نمی‌رود این است که در آن دوره از انتخابات قوت و قدرت نظام به حدی بود که جریان‌های مخالف و معاند هم در انتخابات شرکت کردند. یعنی وقتی من کاندیدا شدم حدود ۱۰ نفر دیگر هم کاندیدا بودند و علاوه بر شهید عزیز بزرگوارمان مرحوم شهید نصیری لاری، یک نفر از اعضای کادر حزب توده، به نام آقای حبیبی، کاندیدا شده بود، یک نفر از اعضای حزب ملت آقای فروهر کاندیدا شده بود و یک نفر از مجاهدین خلق و یا منافقین امروز به نام آقای شیبانی کاندیدا شده بود. یعنی فضای آن روز همه بودند.
موسوی لاری در پاسخ به این پرسش که اصلا با این وضعیت مردم پای صندوق می‌آیند؟، گفت: سئوال من از مردم همین است. یک عده مورد بي‌مهری قرار می‌گیرند. مثلا در شیراز آقا و خانم الف و ب کاندیدا هستند. من به بعضی از اینها نظر دارم و شما به بعضی دیگر؛ کاندیداهای شما می‌مانند و کاندیداهای من حذف می‌شوند. من باید چه کار کنم؟ من چند راه دارم. یک راه این است که بگویم کاندیدا ندارم و شرکت هم نمی‌کنم. یک راه این است که همه تلاشم را به کار بگیرم تا کاندیداهای من تأیید شوند. ولی به هر دلیلی تأیید نشده‌اند و می‌گردم ببینیم در میان کسانی که مانده‌اند کسانی هستند که بتوانند درصدی از انتظارات من را برآورده کنند. وقتی می‌بینم در آنها هم کسی نیست و فضا هم برای کار من نیست، کنار می‌کشم. من نمی‌توانم به انسان‌ها سیاه و سفید و یا صفر و صدی نگاه کنم. یک راه دیگر این است که ببینم بین اینهایی که هستند دو نفر هستند که اگر به مجلس رفتند کاری کنند، تذکری دهند و فضای جامعه را زنده نگه دارند و نگذارند یک فضای گورستانی و مرده بر جامعه ما حاکم شود. من همان‌ها را انتخاب می‌کنم؛ ولو اینکه آن طوری که می‌خواهم نمی‌شناسمشان و یا تجربه‌ای ندارند که ببینم آقا و یا خانمی که مثلا از آموزش و پرورش کاندیدا شده و یا روحانی که در حوزه درس می‌خوانده و الان کاندیدا شده، بعد که به مجلس رفت آیا همینی که من دیدمش می‌ماند و یا تغییر می‌کند. با پذیرش یک مقدار ریسک، من فکر می‌کنم که ما نمی‌توانیم با صندوق‌ها قهر کنیم. احساس من این است که این نظام ودیعه‌ای در اختیار همه ما است و تنها راهی هم که می‌توانیم از استحاله نظام جلوگیری کنیم همین است که حضور داشته باشیم. بنابر این برآورده نشدن توقعات و احیانا کم کاری‌های دولت یا مجلس و شورا به جای خودش، ولی من الان به عنوان کسی که کم و بیش در این مسائل بوده‌ام می‌گویم نباید بگذاریم شرایط به سمتی برود که دیگر ما اصلا کاندیدایی نداشته باشیم و شرکت نکنیم.

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد