این دختران با وجود نگرانیهایی که از تنهایی دوران پیری دارند،ترجیح میدهند حلقه تعهد و تأهل به دست نکنند و آن طور که دوست دارند زندگی کنند. برخی دختران امروزی کفه تجرد را سنگینتر از تأهل میدانند وترجیح میدهند به جای اینکه خود را گرفتار مسئولیت، استرس و مشکلات زندگی زناشویی کنند، راحت و بيدغدغه به کار، تفریح و برنامههای شخصی خود برسند. دخترانی که تجرد را انتخاب کردهاند، اغلب برای اینکه زیر بار ازدواج بروند معیارهای سختگیرانهای دارند و حاضر نیستند به خاطر حرف مردم، فشارهای خانواده و... به پسری که شرایطش چنگی به دل نمیزند جواب مثبت بدهند. بالا رفتن سن ازدواج و افزایش آمار تجرد قطعی در دختران حکایت از تغییرات اجتماعی و فرهنگی دارد که عدهای را بابت تضعیف بنیان خانواده، مواجه با بحران جمعیت پیر در سالهای آینده، کاهش معنادار ازدواج، کاهش آمار تولد و... نگران میکند و پرچم عدهای را هم به بهانه نزدیک شدن به تحقق حقوق زنان، دستیابی به آزادی و دستیابی به هویت مستقل برای کسانی که همیشه جنس دوم بودهاند بالا میبرد...
سمیرا ۲۸ ساله در پاسخ به اینکه چرا تاکنون ازدواج نکرده، میگوید: من همیشه به دنبال حفظ استقلال، حریم شخصی و آزادیهایم بودهام و به عقیده شخصیام ممکن است ازدواج نه تنها به حفظ هویت فردی کمک نکند بلکه حقوقی که در دوران مجردی وجود دارد را هم تحتالشعاع قرار دهد. وی دراین باره توضیح میدهد: برخی دختران مجرد امروزی میتوانند سفرهای خارجی داشته باشند، در هر رشتهای که دوست دارند ادامه تحصیل دهند، در هر زمان که دلشان بخواهد با دوستانشان مراوده کنند و... ولی گاهی وقتی اسم مردی در شناسنامه آنها ثبت شود، اوضاع تغییر میکند. وی معتقد است: متاسفانه در کشور ما در برخی موارد بین حقوق زن و مرد متأهل توازنی وجود ندارد و همین باعث شده برخی دختران بعد از ازدواج دلشان برای دوران مجردی تنگ شود. من تا حالا با سه نفر از خواستگارانم درباره این مسائل صحبت کرده و آنچه از زندگی مشترک انتظار دارم را توضیح دادهام، همه آنها حرفهای من را قبول داشتند و نگرانی برای حفظ حقوقم را حقی طبیعی میدانستند ولی همین که کار به این میرسید که این حقوق جزء شروط ضمن عقد ثبت شوند، پا پس کشیدند و فکر کردند با این کار بهشان ظلم میشود. سمیرا تاکید میکند: من به شدت اعتقاد دارم بعد از ازدواج هم لازم است حریم شخصی و استقلال فردی زن و شوهر حفظ شود، با این حساب،ترجیح میدهم تا زمان پیدا شدن کسی که با این خواستهها مخالفتی نداشته باشد، مجرد بمانم.
مهسا ۳۶ ساله هم با اشاره به دلایل مجرد ماندنش میگوید: راستش من در خانواده مرفهی بزرگ شدهام و حاضر نیستم با هر شرایطی تن به ازدواج دهم، الان در خانه پدری وضعیت خوبی دارم و در این شرایط جز گاه گداری کهترس از تنهایی در دوران پیری به سراغم میآید به فکر ازدواج نمیافتم. من بیشتر وقتم را با شغل و تفریحات مورد علاقهام پر میکنم و اینطوری کمتر خلاء نبودن کسی به عنوان شریک زندگی به سراغم میآید. برخی دخترها با انگیزه مادر شدن ازدواج میکنند و بنده نیز اگر روزی تصمیم به بچه دار شدن بگیرم،ترجیح میدهم برای کودکی از پرورشگاه مادری کنم. وی در پاسخ به اینکه آیا تا به حال با کسی به طور جدی برای تشکیل زندگی مشترک صحبت کرده یا نه میگوید: قطعاً خواستگارانی داشتم و از بعضی از آنها خوشم آمده ولی چون نمیتوانستند توقعات من را در زندگی برآورده کنند ردشان کردم. بدیهی است منی که در ناز و نعمت بزرگ شدهام میخواهم بعد از ازدواج از لحاظ مالی وضعیتم بهتر از خانه پدری باشد والا چه لزومی دارد خودم را به سختی بیندازم؟ وی با بیان اینکه وضعیت مالی مناسب یکی از فاکتورهای اصلی برخی دختران امروز برای گفتن بله به خواستگار است، میگوید: شاید انتظار من به نسبت اغلب دخترها از وضعیت مالی کسی که قرار است چندین سال با هم زندگی کنیم بالا باشد ولی عقیده دارم کسی که توان مالی برای فراهم کردن یک زندگی راحت و بيدغدغه را برای همسرش ندارد، بهتر است زن نگیرد! وی اضافه میکند: امروز برخی پسرها بدون داشتن شغل مناسب، پسانداز و حتی پول کافی برای خرید یک خانه به خواستگاری دختران میروند و بدیهی است بسیاری از آنها جواب دلخواه را نمیگیرند. درست که مهر و محبت در رابطه زناشویی مهم است ولی از این واقعیت نمیتوان فرار کرد که مردی که صبح تا شب دنبال یک لقمه نان باشد و همیشه خدا هشتش گروی نهش باشد، حوصله و انگیزه چندانی برای خوشبخت کردن همسرش ندارد. مهسا با بیان اینکه بسیاری از مشکلات زن و شوهرها ریشه اقتصادی دارد، ادامه میدهد: متأسفانه بسیاری از اختلافات زن و مرد ناشی از مشکلات مالی است. وقتی مردی نتواند توقعات همسرش را برآورده کند، نباید انتظار داشته باشند اوضاع به شکل گل و بلبل و بدون هیچ مشکلی پیش برود.
بیتا ۲۶ ساله هم با اشاره به اینکه با بالا رفتن سن ازدواج دختران با خیال راحتتر میتوانند از دوران مجردی خود لذت ببرند، میگوید: تا دو- سه دهه پیش وقتی سن دختر از ۲۲ سالگی میگذشت، به اصطلاح عامیانهترشیده محسوب میشد و باید قید ازدواج با پسران جوان را میزد و چشم انتظار مردی سندار، طلاق گرفته یا کسی که همسرش را از دست داده بود مینشست. وی ادامه میدهد: خوشبختانه طی چند سال اخیر شاهد تغییر نگرش مردم نسبت به سن مناسب ازدواج برای دختران بودهایم، امروز اگر دختری به ۳۴ سالگی رسیده و مجرد مانده باشد،ترحم و دلسوزی بیجای مردم برانگیخته نمیشود؛ خوشبختانه در حال گذر از دورانی هستیم که حرف و حدیثها پشت دختران مجرد کمتر شده و به ندرت پیش میآید خانوادهای به خاطر حرف مردم دخترشان را به زور شوهر بدهند.
وی اضافه میکند: بدون شک شرایط هنوز برای دختران مجرد ساکن در برخی روستاها و مناطق کوچک سخت است ولی با کمک رسانهها و شبکههای اجتماعی مردم کم کم آگاهتر میشوند و به این نتیجه میرسند که مجرد بودن گاه یک انتخاب است نه اجبار. باید به جایی برسیم که در هیچ جای ایران دختران نه به واسطه فشار خانواده و نگاههای مردم بلکه از روی علاقه قلبی و با فراغ بال مردی که به ایده آل هایشان نزدیک است را انتخاب و تشکیل خانواده بدهند. فاطمه ۳۳ ساله هم با اشاره به اینکه اغلب پسران امروزی معیار واقعی و درستی از ازدواج و تشکیل خانواده ندارند، میگوید: بیشتر پسران حتی نمیدانند از چه دختری و با چه ویژگیهایی خوششان میآید و به نوعی بین سنت و مدرنیته گیر کردهاند. وی اظهار میکند: به عنوان مثال آنها یک روز از ما انتظار یک زن اجتماعی و شاغل را دارند و یک روز دیگر توقع دارند دستپختمان به همان خوبی یک زن خانهدار باشد، یک روز میگویند هیچکس نباید مانع پیشرفت دیگری شود و روز دیگر میگویند وظیفه زن فقط این است که بنشیند خانه و بچه بزرگ کند، یک بار زنی با معیارهای گذشته را الگو قرار میدهند و یک بار زن موفق معاصری را در آن سوی دنیا.