کد خبر: ۱۱۶۰۹۰
۲۵ اردیبهشت؛ روز بزرگداشت فردوسی گرامی‌باد

حكیم فردوسی به زبان فارسی جان بخشید

مترجم شاهنامه به زبان ترکی استانبولی گفت: هنگامی که زبان دانش و ادبیات در ایران، زبان عربی بود فردوسی با سرودن شاهنامه با ویژگی‌های هدفمندی که داشت توانست زبان فارسی را از نو جان بخشد و پایدار نگه دارد. شاهنامه بزرگ‌ترین کتاب به زبان فارسی است که در همه جای جهان مورد توجه قرار گرفته و به زبان‌های زنده جهان بازگردانده شده است.

پروفسور ییلدیریم  در روز پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت فردوسی، اظهار کرد: حکیم ابوالقاسم فردوسی از زمانی که به کسب علم و دانش می‌پرداخت به خواندن داستان هم علاقه‌مند شد و به تاریخ و اطلاعات مربوط به گذشته ایران عشق می‌ورزید. همین علاقه به داستان‌های کهن بود که او را به فکر انداخت تا شاهنامه را به نظم درآورد. فردوسی نزدیک به ۳۰ سال از بهترین ایام زندگی خود را صرف این کار کرده است.او افزود: اکثر شاهنامه‌پژوهان قبول نمی‌کنند بیت «بسی رنج بردم در این سال سی/عجم زنده کردم بدین پارسی» متعلق به فردوسی باشد که به نظر من باید باشد چرا که او عمرش را برای نشر زبان ملت خود داد.این مترجم شاهنامه ادامه داد: آن‌چه فردوسی به آن می‌پرداخت جدا از جنبه شعری دانش‌واره نبود، او به هیچ وجه افسانه نمی‌نوشت، او توانست از میان انبوه دانسته‌هایی که در دسترس داشت مطالبی گزیده و گردآوری کند که در یاد ایرانیان، ترکان و هندیان زنده بماند.پروفسور ییلدیریم خاطرنشان کرد: درون‌مایه‌های گوناگون شاهنامه بی‌واسطه از ادب اخلاقی پارسی میانه گرفته شده است. فردوسی به سبب منش ایرانی خود با فرهنگ و آیین‌های باستانی ایران آشنایی داشت و پس از آن نیز بر دامنه این آگاهی‌ها  به گونه‌ای که این دانسته‌ها جهان‌بینی شعر او را بنیان ریخت افزود.او گفت: فردوسی در منظومه خویش هرجا که توانسته از بزرگداشت خرد و دانش فروگذار نکرده و از آن به نیکی نام برده است، آن را مایه رستگاری دانسته و در اصل هر چیز را که ایزد داده بهتر و برتر شمرده است.
این مترجم بیان کرد: فردوسی خرد را سرچشمه و سرمایه تمام خوبی‌ها می‌داند؛ به باور وی حتی زندگی و ناراحتی آن، غم‌ها و شادی‌ها همه بر اثر بود و نبود خرد است و شخص خردمند چون برنامه زندگی مرتب و منظم دارد همیشه در حال پیش‌روی است و به آرامی می‌تواند به اوج انسانیت که هدف نهایی آدمی است برسد. او همچنین بر این باور است که انسان با خرد، نیکو و بد را از یک‌دیگر بازمی‌شناسد و از این راه به نیک‌بختی این جهان و رستگاری آن جهان می‌رسد.پروفسور ییلدیریم ادامه داد: فردوسی این نمودهای اخلاقی مانند دوری جستن از کردارهای ناشایست، پرهیز از شتاب، بردباری، نرمی، پرهیز از خودپسندی و غرور، با دوستان دانا نشستن، سخن به هنگام گفتن، فرمانبرداری از خداوند و ده‌ها موضوع دیگر را سرچشمه‌های خرد می‌داند.
او همچنین اضافه کرد: فردوسی در شاهنامه فرهنگ ایرانی پیش از اسلام را با فرهنگ ایرانی پس از اسلام پیوند داده است. همان ادامه فرهنگی از حدود سه‌هزار سال پیش تا کنون است و این پیوند وام‌دار فردوسی است؛ در نبود شاهنامه، ادبیات فارسی به سختی می‌توانست رشد یابد و در نبود فردوسی کسانی چون خیام، مولوی و حافظ نیز نمی‌توانستد اندیشه خویش را بپرورانند.این مترجم شاهنامه به زبان ترکی استانبولی بیان کرد: در انواع ادبی فارسی اثرگذاری‌های گوناگون شاهنامه را می‌توان دید؛ در ظاهر سنایی نخستین کسی است که در زمینه گونه عرفانی شعر فارسی از قهرمانان داستان‌های شاهنامه برای بیان مفاهیم عرفانی بهره برده است.
او خاطرنشان کرد: هنگامی که زبان دانش و زبان ادبیات در ایران عربی بود فردوسی توانست فارسی را از نو جان بخشد و زبان تازه‌ای به فارسی بیافریند. شاعران بسیاری پیش از فردوسی هزاران بیت شعر سروده‌اند اما هیچ کدام در جایگاه فردوسی نتوانستند قرار گیرند. فردوسی را می‌توان هستی‌بخش زبان پارسی دانست.

 

 

در وضعیتی كه شادی ایرانی‌ها به حداقل رسیده؛
لزوم توجه به جشن‌ها و افسانه‌های ایرانی

?زریر عباسی *
گمان نمی‌برم در جامعه امروز ما کسی باشد که در ضرورت شاد داشتن جامعه و مردم‌تردید داشته باشد. افزایش فشارهای خارجی که موجب افزایش زحمت و مشکلات روزمره مردم شده سبب شده جامعه بیش از هر زمانی نیازمند شادی و نشاط و امید به آینده باشد. یکی از راههای‌ترویج نشاط و امید، احیای جشن‌ها و مراسم شادمانی عمومی است که در سنت ایرانی ما وجود دارد. حقیقتا چه اشکالی دارد که جشن‌های ایرانی مانند: تیرگان یا جشن آبریزان (که یادبود پرتاب تیر توسط آرش کمانگیر است)، مهرگان یا جشن آغاز فصل مهر (که این جشن مصادف با ولادت امیرالمومنین به سال شمسی نیز هست)، جشن سده، جشن اسپندگان (که جشن عشق به زن و زمین و زندگی است)‌ترویج شود و نهادینه شود و در تقویم رسمی کشور جای گیرد؟! چرا مسئولین فرهنگی در برابر اشاعه جشن‌های غربی مثل کریسمس، هالووین، ولنتاین و. . . سکوت کرده و کاری نمی‌کنند؟! آیا‌ترویج جشن‌های غربی که نشان از غربزدگی و خودباختگی جامعه و جوانان است بهتر از‌ترویج جشن‌های ایرانی است؟! باید دانست که فرهنگ ایرانی و فرهنگ اسلامی یک نوع از تفسیر از هستی هستند فرهنگ ایرانی تفسیرش از هستی ثنویت آسمانی است و اسلام تفسیرش توحید الهی است. در واقع توحید صورت تکامل یافته همان ثنویت است و این هر دو تفسیر، به دنبال ایجاد نمایی در اقلیم درون ذات هستند و لذا در برابر تفسیر از هستی غربی قرار می‌گیرند که تفسیرش غیرآسمانی است، محور تفسیر تمدن غرب از هستی در عصر یونان و روم باستان، کاسموس و در دوره مدرنیته اومانیسم است، و هر دوی اینها در پی ایجاد نمایی در اقلیم برون ذات می‌باشند. به هر روی‌ترویج جشن‌های ایرانی بسیار بهتر و لااقل کم خطرتر و کم ضررتر از جشن‌های غربی است.
دومین مساله مهم ضرورت توجه به اساطیر و افسانه‌های ایرانی است. متاسفانه درخصوص افسانه‌ها و اساطیر ایرانی، اندیشمندان ما به شدت کم کار کرده‌اند. و در سینما و تلويزیون ما هم بسیار بسیار کم کار شده است. همه ما شاهدیم که حجم انبوهی از سریال‌های کره‌ای که برخاسته از افسانه‌های آن کشور است از رسانه ملی ما پخش می‌شود و هواخواهان بسیاری هم دارد؛ ولی دریغ از یک سریال ایرانی که برخاسته از اساطیر و افسانه‌ها و حماسه‌های ایرانی باشد!
 آیا واقعا اگر ما بر اساس اساطیر خود و البته با همنوا کردن آنان با دین و اسلام‌مان و شرایط فعلی جامعه، فیلم و سریالی بسازیم ضررش بیشتر است یا نمایش دادن فیلم و سریال‌های کره‌ای که بر اساس افسانه‌های بیگانه با دین و ایمان شکل گرفته است؟! (متاسفانه ساخت فیلم و سریال بر اساس اساطیر ایرانی که جای خود دارد ما حتی یک سریال راجع به کوروش ذوالقرنین به عنوان یک شخصیت ایرانی مورد احترام در قرآن کریم و کتاب مقدس یهویان و مسیحیان هم نساخته‌ایم!)، البته جا دارد پیشنهاد دهیم که نهادهای فرهنگی نظیر بنیاد ایرانشناسی و یا بنیاد دائره‌المعارف بزرگ اسلامی شایسته است دست به تدوین دانشنامه اساطیر و افسانه‌های ایرانی بزنند که بسیار ضروری و مورد نیاز فرهنگ ایران است.
سومین مساله که به اختصار بگوییم این است که در مجلس فوریت طرحی تصویب شد که هر کس به ادیان و اقوام ایرانی توهین کند باید مجازات شود. این طرح خوبی است. اما آیا نباید با توهین کنندگان به زبان فارسی و بزرگان آن برخورد کرد؟! متاسفانه فضای مجازی پر است از وبلاگها و وبسایت هایی که متعلق به برخی پان‌های قومیتی است که بدترین توهین‌ها را به زبان فارسی و بزرگان آن و به ویژه به فردوسی می‌کنند. آیا نباید برای این توهین‌ها چاره‌ای اندیشید؟!
آیا این توهین‌ها رواست؟! امیدواریم نمایندگان محترم مجلس علاوه بر تعیین مجازات برای توهین کنندگان به ادیان و اقوام ایرانی به توهین کنندگان به زبان فارسی و بزرگان آن نیز مجازات تعیین کنند چرا که احترام باید متقابل و دوسویه باشد که اگر اینگونه نباشد می‌شود توهین و بی احترامی متقابل.
در پایان امیدواریم که مسئولین کشور جشن نوروز سال ۱۴۰۰ را که آغاز قرن جدید شمسی است با حضور سران کشورهای حوزه فرهنگ ایرانی در ایران عزیزمان برگزار کنند که انشاءاله این جشن مقدمه‌ای باشد برای تاسیس کنفدراسیون کشورهای حوزه تمدنی نوروز و نیز حال که سخن از حذف چهار صفر از پول ملی است بهتر است که به جای تومان که نامی مغولی است و ریال که نامی اسپانیولی است، نامی ایرانی، مثلا «دریک» که یکی از قدیمی‌ترین واحدهای پولی جهان است، برای پول ملی خود انتخاب کنیم.
                      * کارشناس ارشد ایرانشناسی

 

 

 

چه دستاوردی برای شادی کودکان داشتیم؟

ویدیویی که در آن چند کودک درحال شادی در مدرسه بودند، چند روزی حاشیه‌هایی را به دنبال داشت که در آخر به برکناری مدیر آن مدرسه انجامید، بسیاری موضوع نبود یک راه جایگزین مشخص برای شادی کودکان را مورد انتقاد قرار دادند، راهی که نبود آن برحسب نیاز باعث شکل گیری الگوهای نامناسب برای بعضی از گروه‌های سنی می‌شود.
طیبه سیاوشی در این مورد  در گفتگو با سایت انصاف نیوز با تاکید بر نیاز به شادی برای کودکان گفت:«بعد از چهل سال و با وجود دستگا‌های عریض و طویل در کشور برای شادی کودکان هیچ دست‌آوردی نداشتیم.»این نماینده مجلس در مورد تغییر ذائقه‌ی ایرانی‌ها در موسیقی گفت: «ما هر چند روز یک بار در کمیسیون فرهنگی گفت‌وگویی با محوریت موسیقی داریم در یکی از این جلسات بحثی در مورد ذائقه‌ی موسیقی افراد جامعه شد، موضوع در مورد تغییر سلیقه‌ی ایرانی‌ها بود که بچه‌ها هم چنین موسیقی‌‌ای را در مدرسه گوش می‌دهند، یکی از اساتید موسیقی در این جلسه گفت: «جناب فارابی در قرن پنچم گفته‌اند کودکان ثقیل در شادی، بحر خفیف را خیلی می‌پسندند، بحر خفیف را امروز موسیقیدانان همان موسیقی تند می‌دانند که برای این سن هم خیلی جذاب است.» بچه‌ها از محتوای این سبک موسیقی چیزی متوجه نمی‌شوند، حتی با چند بچه‌ی هشت-نه ساله این موضوع را بررسی کردیم دیدیم که اصلا از محتوای این موسیقی‌ها چیزی نمی‌دانند و اصلا برایشان اهمیتی ندارد. صرفا شادی موجود در موسیقی است که برای بچه‌ها اهمیت دارد که آنهم در محیط مدرسه و در گروه، برای دانش‌آموزان لذت بخش‌تر می‌شود.» وضعیت اقتصادی جامعه منجر به ایجاد بحران در بسیاری از خانواده‌ها شده، سیاوشی با اشاره به موضوع فشار مشکلات اقتصادی در خانواده‌ها و نیاز به شادی در کودکان گفت: «موضوع این است که آیا این بچه‌ها در حال شادی کردن بودند و یا اینکه یک حرکت مبتذل انجام می‌دادند؟ جواب این است که بچه‌ها در حال شادی کردن بودند.فرض کنید مادر کودکی بیماری سختی دارد که توان اقتصادی اجازه‌ی مداوا نمی‌دهد، پدری از کار برکنار شده یا ورشکست شده است و یا هر مشکل دیگر که خانواده‌ها در شرایط فعلی درگیر آن هستند، حال کودکان این خانواده‌ها چند ساعتی را در یک فضای شاد سپری می‌کنند.دست‌اندرکاران فرهنگی ما خیلی راحت می‌توانستند به صورت ایجابی ورود پیدا کنند و به مدیر مدرسه اطلاع دهند که این موسیقی مناسب نبوده است، مثلا چند سالی است که مکرر آهنگ «دوست دارم زندگی رو» که یک آهنگ مجاز است را از زبان بچه‌ها می‌شنوم و من لذت می‌برم که می‌بینم این شعر را می‌خوانند.» این نماینده‌ مجلس گفت:«چه دست‌آورد ایجابی برای شادی کودکان داشتیم که برای مثال در روز معلم، روز عید و دیگر روزها بتوانیم کودکان را شاد کنیم و جایگزین این آهنگ باشد؟ در این چهل سال، در آموزش و پرورش و دیگر دستگاه‌های عریض و طویل چه دست‌آوردی داشتیم که بتواند بچه‌ها را شاد کنند؟اینکه مدیر را برکنار کنند کار خیلی اشتباهی بوده چون وزیر باید جوابگو باشد و نه آن مدیر مدرسه که در تنگنا کارش را انجام می‌دهد و سعی می‌کند با حداقل‌ها بچه‌ها را شاد نگه دارد، اما نکته‌ی جالب این است که به محض روشن کردن آهنگ همه‌ی بچه‌ها شروع به خواندن کردند و همه بلد بودند و اصلا لزومی ندارد شما آن مدیر را سرزنش کنید.»

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1398/2/25 -  شماره 4434
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۱۶۰۹۰
۲۵ اردیبهشت؛ روز بزرگداشت فردوسی گرامی‌باد

حكیم فردوسی به زبان فارسی جان بخشید

مترجم شاهنامه به زبان ترکی استانبولی گفت: هنگامی که زبان دانش و ادبیات در ایران، زبان عربی بود فردوسی با سرودن شاهنامه با ویژگی‌های هدفمندی که داشت توانست زبان فارسی را از نو جان بخشد و پایدار نگه دارد. شاهنامه بزرگ‌ترین کتاب به زبان فارسی است که در همه جای جهان مورد توجه قرار گرفته و به زبان‌های زنده جهان بازگردانده شده است.

پروفسور ییلدیریم  در روز پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت فردوسی، اظهار کرد: حکیم ابوالقاسم فردوسی از زمانی که به کسب علم و دانش می‌پرداخت به خواندن داستان هم علاقه‌مند شد و به تاریخ و اطلاعات مربوط به گذشته ایران عشق می‌ورزید. همین علاقه به داستان‌های کهن بود که او را به فکر انداخت تا شاهنامه را به نظم درآورد. فردوسی نزدیک به ۳۰ سال از بهترین ایام زندگی خود را صرف این کار کرده است.او افزود: اکثر شاهنامه‌پژوهان قبول نمی‌کنند بیت «بسی رنج بردم در این سال سی/عجم زنده کردم بدین پارسی» متعلق به فردوسی باشد که به نظر من باید باشد چرا که او عمرش را برای نشر زبان ملت خود داد.این مترجم شاهنامه ادامه داد: آن‌چه فردوسی به آن می‌پرداخت جدا از جنبه شعری دانش‌واره نبود، او به هیچ وجه افسانه نمی‌نوشت، او توانست از میان انبوه دانسته‌هایی که در دسترس داشت مطالبی گزیده و گردآوری کند که در یاد ایرانیان، ترکان و هندیان زنده بماند.پروفسور ییلدیریم خاطرنشان کرد: درون‌مایه‌های گوناگون شاهنامه بی‌واسطه از ادب اخلاقی پارسی میانه گرفته شده است. فردوسی به سبب منش ایرانی خود با فرهنگ و آیین‌های باستانی ایران آشنایی داشت و پس از آن نیز بر دامنه این آگاهی‌ها  به گونه‌ای که این دانسته‌ها جهان‌بینی شعر او را بنیان ریخت افزود.او گفت: فردوسی در منظومه خویش هرجا که توانسته از بزرگداشت خرد و دانش فروگذار نکرده و از آن به نیکی نام برده است، آن را مایه رستگاری دانسته و در اصل هر چیز را که ایزد داده بهتر و برتر شمرده است.
این مترجم بیان کرد: فردوسی خرد را سرچشمه و سرمایه تمام خوبی‌ها می‌داند؛ به باور وی حتی زندگی و ناراحتی آن، غم‌ها و شادی‌ها همه بر اثر بود و نبود خرد است و شخص خردمند چون برنامه زندگی مرتب و منظم دارد همیشه در حال پیش‌روی است و به آرامی می‌تواند به اوج انسانیت که هدف نهایی آدمی است برسد. او همچنین بر این باور است که انسان با خرد، نیکو و بد را از یک‌دیگر بازمی‌شناسد و از این راه به نیک‌بختی این جهان و رستگاری آن جهان می‌رسد.پروفسور ییلدیریم ادامه داد: فردوسی این نمودهای اخلاقی مانند دوری جستن از کردارهای ناشایست، پرهیز از شتاب، بردباری، نرمی، پرهیز از خودپسندی و غرور، با دوستان دانا نشستن، سخن به هنگام گفتن، فرمانبرداری از خداوند و ده‌ها موضوع دیگر را سرچشمه‌های خرد می‌داند.
او همچنین اضافه کرد: فردوسی در شاهنامه فرهنگ ایرانی پیش از اسلام را با فرهنگ ایرانی پس از اسلام پیوند داده است. همان ادامه فرهنگی از حدود سه‌هزار سال پیش تا کنون است و این پیوند وام‌دار فردوسی است؛ در نبود شاهنامه، ادبیات فارسی به سختی می‌توانست رشد یابد و در نبود فردوسی کسانی چون خیام، مولوی و حافظ نیز نمی‌توانستد اندیشه خویش را بپرورانند.این مترجم شاهنامه به زبان ترکی استانبولی بیان کرد: در انواع ادبی فارسی اثرگذاری‌های گوناگون شاهنامه را می‌توان دید؛ در ظاهر سنایی نخستین کسی است که در زمینه گونه عرفانی شعر فارسی از قهرمانان داستان‌های شاهنامه برای بیان مفاهیم عرفانی بهره برده است.
او خاطرنشان کرد: هنگامی که زبان دانش و زبان ادبیات در ایران عربی بود فردوسی توانست فارسی را از نو جان بخشد و زبان تازه‌ای به فارسی بیافریند. شاعران بسیاری پیش از فردوسی هزاران بیت شعر سروده‌اند اما هیچ کدام در جایگاه فردوسی نتوانستند قرار گیرند. فردوسی را می‌توان هستی‌بخش زبان پارسی دانست.

 

 

در وضعیتی كه شادی ایرانی‌ها به حداقل رسیده؛
لزوم توجه به جشن‌ها و افسانه‌های ایرانی

?زریر عباسی *
گمان نمی‌برم در جامعه امروز ما کسی باشد که در ضرورت شاد داشتن جامعه و مردم‌تردید داشته باشد. افزایش فشارهای خارجی که موجب افزایش زحمت و مشکلات روزمره مردم شده سبب شده جامعه بیش از هر زمانی نیازمند شادی و نشاط و امید به آینده باشد. یکی از راههای‌ترویج نشاط و امید، احیای جشن‌ها و مراسم شادمانی عمومی است که در سنت ایرانی ما وجود دارد. حقیقتا چه اشکالی دارد که جشن‌های ایرانی مانند: تیرگان یا جشن آبریزان (که یادبود پرتاب تیر توسط آرش کمانگیر است)، مهرگان یا جشن آغاز فصل مهر (که این جشن مصادف با ولادت امیرالمومنین به سال شمسی نیز هست)، جشن سده، جشن اسپندگان (که جشن عشق به زن و زمین و زندگی است)‌ترویج شود و نهادینه شود و در تقویم رسمی کشور جای گیرد؟! چرا مسئولین فرهنگی در برابر اشاعه جشن‌های غربی مثل کریسمس، هالووین، ولنتاین و. . . سکوت کرده و کاری نمی‌کنند؟! آیا‌ترویج جشن‌های غربی که نشان از غربزدگی و خودباختگی جامعه و جوانان است بهتر از‌ترویج جشن‌های ایرانی است؟! باید دانست که فرهنگ ایرانی و فرهنگ اسلامی یک نوع از تفسیر از هستی هستند فرهنگ ایرانی تفسیرش از هستی ثنویت آسمانی است و اسلام تفسیرش توحید الهی است. در واقع توحید صورت تکامل یافته همان ثنویت است و این هر دو تفسیر، به دنبال ایجاد نمایی در اقلیم درون ذات هستند و لذا در برابر تفسیر از هستی غربی قرار می‌گیرند که تفسیرش غیرآسمانی است، محور تفسیر تمدن غرب از هستی در عصر یونان و روم باستان، کاسموس و در دوره مدرنیته اومانیسم است، و هر دوی اینها در پی ایجاد نمایی در اقلیم برون ذات می‌باشند. به هر روی‌ترویج جشن‌های ایرانی بسیار بهتر و لااقل کم خطرتر و کم ضررتر از جشن‌های غربی است.
دومین مساله مهم ضرورت توجه به اساطیر و افسانه‌های ایرانی است. متاسفانه درخصوص افسانه‌ها و اساطیر ایرانی، اندیشمندان ما به شدت کم کار کرده‌اند. و در سینما و تلويزیون ما هم بسیار بسیار کم کار شده است. همه ما شاهدیم که حجم انبوهی از سریال‌های کره‌ای که برخاسته از افسانه‌های آن کشور است از رسانه ملی ما پخش می‌شود و هواخواهان بسیاری هم دارد؛ ولی دریغ از یک سریال ایرانی که برخاسته از اساطیر و افسانه‌ها و حماسه‌های ایرانی باشد!
 آیا واقعا اگر ما بر اساس اساطیر خود و البته با همنوا کردن آنان با دین و اسلام‌مان و شرایط فعلی جامعه، فیلم و سریالی بسازیم ضررش بیشتر است یا نمایش دادن فیلم و سریال‌های کره‌ای که بر اساس افسانه‌های بیگانه با دین و ایمان شکل گرفته است؟! (متاسفانه ساخت فیلم و سریال بر اساس اساطیر ایرانی که جای خود دارد ما حتی یک سریال راجع به کوروش ذوالقرنین به عنوان یک شخصیت ایرانی مورد احترام در قرآن کریم و کتاب مقدس یهویان و مسیحیان هم نساخته‌ایم!)، البته جا دارد پیشنهاد دهیم که نهادهای فرهنگی نظیر بنیاد ایرانشناسی و یا بنیاد دائره‌المعارف بزرگ اسلامی شایسته است دست به تدوین دانشنامه اساطیر و افسانه‌های ایرانی بزنند که بسیار ضروری و مورد نیاز فرهنگ ایران است.
سومین مساله که به اختصار بگوییم این است که در مجلس فوریت طرحی تصویب شد که هر کس به ادیان و اقوام ایرانی توهین کند باید مجازات شود. این طرح خوبی است. اما آیا نباید با توهین کنندگان به زبان فارسی و بزرگان آن برخورد کرد؟! متاسفانه فضای مجازی پر است از وبلاگها و وبسایت هایی که متعلق به برخی پان‌های قومیتی است که بدترین توهین‌ها را به زبان فارسی و بزرگان آن و به ویژه به فردوسی می‌کنند. آیا نباید برای این توهین‌ها چاره‌ای اندیشید؟!
آیا این توهین‌ها رواست؟! امیدواریم نمایندگان محترم مجلس علاوه بر تعیین مجازات برای توهین کنندگان به ادیان و اقوام ایرانی به توهین کنندگان به زبان فارسی و بزرگان آن نیز مجازات تعیین کنند چرا که احترام باید متقابل و دوسویه باشد که اگر اینگونه نباشد می‌شود توهین و بی احترامی متقابل.
در پایان امیدواریم که مسئولین کشور جشن نوروز سال ۱۴۰۰ را که آغاز قرن جدید شمسی است با حضور سران کشورهای حوزه فرهنگ ایرانی در ایران عزیزمان برگزار کنند که انشاءاله این جشن مقدمه‌ای باشد برای تاسیس کنفدراسیون کشورهای حوزه تمدنی نوروز و نیز حال که سخن از حذف چهار صفر از پول ملی است بهتر است که به جای تومان که نامی مغولی است و ریال که نامی اسپانیولی است، نامی ایرانی، مثلا «دریک» که یکی از قدیمی‌ترین واحدهای پولی جهان است، برای پول ملی خود انتخاب کنیم.
                      * کارشناس ارشد ایرانشناسی

 

 

 

چه دستاوردی برای شادی کودکان داشتیم؟

ویدیویی که در آن چند کودک درحال شادی در مدرسه بودند، چند روزی حاشیه‌هایی را به دنبال داشت که در آخر به برکناری مدیر آن مدرسه انجامید، بسیاری موضوع نبود یک راه جایگزین مشخص برای شادی کودکان را مورد انتقاد قرار دادند، راهی که نبود آن برحسب نیاز باعث شکل گیری الگوهای نامناسب برای بعضی از گروه‌های سنی می‌شود.
طیبه سیاوشی در این مورد  در گفتگو با سایت انصاف نیوز با تاکید بر نیاز به شادی برای کودکان گفت:«بعد از چهل سال و با وجود دستگا‌های عریض و طویل در کشور برای شادی کودکان هیچ دست‌آوردی نداشتیم.»این نماینده مجلس در مورد تغییر ذائقه‌ی ایرانی‌ها در موسیقی گفت: «ما هر چند روز یک بار در کمیسیون فرهنگی گفت‌وگویی با محوریت موسیقی داریم در یکی از این جلسات بحثی در مورد ذائقه‌ی موسیقی افراد جامعه شد، موضوع در مورد تغییر سلیقه‌ی ایرانی‌ها بود که بچه‌ها هم چنین موسیقی‌‌ای را در مدرسه گوش می‌دهند، یکی از اساتید موسیقی در این جلسه گفت: «جناب فارابی در قرن پنچم گفته‌اند کودکان ثقیل در شادی، بحر خفیف را خیلی می‌پسندند، بحر خفیف را امروز موسیقیدانان همان موسیقی تند می‌دانند که برای این سن هم خیلی جذاب است.» بچه‌ها از محتوای این سبک موسیقی چیزی متوجه نمی‌شوند، حتی با چند بچه‌ی هشت-نه ساله این موضوع را بررسی کردیم دیدیم که اصلا از محتوای این موسیقی‌ها چیزی نمی‌دانند و اصلا برایشان اهمیتی ندارد. صرفا شادی موجود در موسیقی است که برای بچه‌ها اهمیت دارد که آنهم در محیط مدرسه و در گروه، برای دانش‌آموزان لذت بخش‌تر می‌شود.» وضعیت اقتصادی جامعه منجر به ایجاد بحران در بسیاری از خانواده‌ها شده، سیاوشی با اشاره به موضوع فشار مشکلات اقتصادی در خانواده‌ها و نیاز به شادی در کودکان گفت: «موضوع این است که آیا این بچه‌ها در حال شادی کردن بودند و یا اینکه یک حرکت مبتذل انجام می‌دادند؟ جواب این است که بچه‌ها در حال شادی کردن بودند.فرض کنید مادر کودکی بیماری سختی دارد که توان اقتصادی اجازه‌ی مداوا نمی‌دهد، پدری از کار برکنار شده یا ورشکست شده است و یا هر مشکل دیگر که خانواده‌ها در شرایط فعلی درگیر آن هستند، حال کودکان این خانواده‌ها چند ساعتی را در یک فضای شاد سپری می‌کنند.دست‌اندرکاران فرهنگی ما خیلی راحت می‌توانستند به صورت ایجابی ورود پیدا کنند و به مدیر مدرسه اطلاع دهند که این موسیقی مناسب نبوده است، مثلا چند سالی است که مکرر آهنگ «دوست دارم زندگی رو» که یک آهنگ مجاز است را از زبان بچه‌ها می‌شنوم و من لذت می‌برم که می‌بینم این شعر را می‌خوانند.» این نماینده‌ مجلس گفت:«چه دست‌آورد ایجابی برای شادی کودکان داشتیم که برای مثال در روز معلم، روز عید و دیگر روزها بتوانیم کودکان را شاد کنیم و جایگزین این آهنگ باشد؟ در این چهل سال، در آموزش و پرورش و دیگر دستگاه‌های عریض و طویل چه دست‌آوردی داشتیم که بتواند بچه‌ها را شاد کنند؟اینکه مدیر را برکنار کنند کار خیلی اشتباهی بوده چون وزیر باید جوابگو باشد و نه آن مدیر مدرسه که در تنگنا کارش را انجام می‌دهد و سعی می‌کند با حداقل‌ها بچه‌ها را شاد نگه دارد، اما نکته‌ی جالب این است که به محض روشن کردن آهنگ همه‌ی بچه‌ها شروع به خواندن کردند و همه بلد بودند و اصلا لزومی ندارد شما آن مدیر را سرزنش کنید.»

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد