در روزهای اخیر و در واکنش به تصمیم دولت ایالات متحده در تحریم وزیر خارجه ایران بسیاری به اظهارنظر پرداخته و اغلب نیز این اقدام دولت دونالد ترامپ را محکوم کردهاند اما به نظر میآید جای مسئلهای در این اعلام حمایتها از ظریف و محکومیتهای اقدام وزارت خزانهداری آمریکا خالی است و آن نقش تحریمسازان داخلی در این تحریم است. عدم حمایت بخشهایی از ساختار قدرت سیاسی در کشور از وزیر خارجه و به طور کلی سیاستهای دولت میانهرو روحانی در حوزه دیپلماسی واقعیتی است که نمیتوان به سادگی از کنار آن گذر کرد. به بیان دیگر ظریف پیش از آن که از سوی آمریکای ترامپ تحریم شود در داخل کشور تحریم شده بود. یکی از مصادیق آشکاری که میتوان از اقدامات تحریمسازان داخلی علیه ظریف به یاد آورد به سفر جنجالی بشار اسد به تهران بازمیگردد. سفری که از ابتدا تا انتهای آن دور از چشم وزیر خارجه بود. این اتفاق آنقدر شرایط را برای ظریف سخت کرد که ترجیح داد این بار بر خلاف دفعات گذشته استعفای خود را به شکل علنی اعلام کند. آن استعفا با پا در میانی بزرگان و تصمیمگیران کشور با بازگشت ظریف همراه شد اما آن رفت و برگشت آقای وزیر واقعیت را تغییری نداد. حالا دیگر همه میدانند که سیاستهای منطقهای کشور در جایی غیر از وزارت خارجه تدوین میشود و تا چندی پیش نقش دیپلماتها در تصمیمگیری برای چنین مسائلی تقریبا هیچ بوده است. از سویی دیگر تریبونها و رسانههای رسمی که خود را منتسب به نظام سیاسی نیز میدانند در همه این شش سال از ظریف نه تنها به عنوان فردی در جایگاه وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و رییس دستگاه دیپلماسی کشور یاد نکردهاند بلکه از او تصویری سازشگر، غربگرا و مرعوب طرفهای خارجی را ترسیم کردهاند. چنین نگاهی را میتوان در قسمتهایی از سریال حاشیهساز «گاندو» که تقابل نهادهای امنیتی و وزارت امور خارجه را نشان میدهد به خوبی دید. ظریفی که گاندوسازان از طریق صداوسیما به مردم عرضه کردهاند همان ظریفی است که شش سال است درباره سازشکار بودن او از طریق رسانههای جناح تندرو و تریبونهای رسمی سخن گفته شده است.
به نظر میآید ریشه تحریم ظریف از سوی آمریکای ترامپ اقدامات کسانی است که شعارهایی آمریکاستیزانه بر لب دارند اما در عمل لبه دیگر قیچی همان هستند که دشمن میخوانندش!