حجتالاسلام مجتبی ذوالنور، نماینده اصولگرای قم و رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با اشاره به برخی اظهارات رییسجمهور روحانی درباره مذاکره گفته است که «مذاکره با آمریکا از سیاستهای کلان نظام است و جایگاه آقای روحانی در این حد نیست که تشخیص دهد این کار انجام شود یا خیر» درباره این اظهارنظر چند نکته قابل بیان است که در ادامه به آن اشاره میشود:
۱. پرسش نخست آن که «سیاستهای کلان نظام» در چه نهادی و توسط چه کسانی تعیین میشود؟ بنا بر آنچه از قانون اساسی و الگوی حکمرانی کشور در همه این سالها فهم میشود نهاد تصمیمساز در این باره شورایعالی امنیت ملی است که نهادی با حضور چهرههای ارشدی از قوای سهگانه و نهادهای نظامی است با ریاست رییسجمهور. حال پرسشی که میتوان از آقای ذوالنور پرسید این است که آیا حسن روحانی در جایگاه رییس این شورا در حدی نیست که درباره این موصوع اظهارنظر کند؟!
۲. نقش خواست و رای مردم در آنچه «سیاستهای کلان نظام» خوانده میشود چیست؟
با نگاهی به آرایی که مردم در انتخابات۹۶ به صندوقهای رای ریختهاند به سادگی میتوان دانست که میل اکثریت به کدام الگوی سیاست خارجی است. آیا میتوان یک سیاست کلان را بدون توجه به خواستههای اکثریت پیش برد؟!
۳. اگر رییسجمهور و به تبع آن دولت را در حدی ندانیم که درباره سیاستهای کلام نظام اظهارنظر کنند پرسشی که میتوان مطرح کرد آن است که مسئولیت این سیاستها را چه کسانی بر عهده خواهند گرفت و اگر دولت و رییس آن از تصمیمگیریهای کلان کنار گذاشته شدهاند مدیریت تبعات ناشی از این سیاست بر عهده کدام قوه خواهد بود؟!
۴. و نکته پایانی خطاب به آقای رییسجمهور است. واقعیت آن است که آنچه امروز میبینیم و به نوعی فروکاستن هر چه بیشتر جایگاه ریاست جمهوری است حاصل ضعف، انفعال و عقبنشینی مصلحتاندیشانه شخص حسن روحانی است. شاید اگر در هنگام انتخاب کابینه و مقاطع حساس دیگر توجه به خواست مردم جایگزین محافظهکاریهای مرسوم رییس دولت شده بود امروز شاهد آن نبودیم که نمایندهای با ۱۶۸هزار رای مدعی شود که منتخب مردم با ۲۴میلیون رای در حدی نیست که اظهارنظر کند!