شاید همین مذاکرات نمونه خوبی باشد از اثبات مثمرثمر بودن استفاده از ابزارهای دیپلماتیک حتی در مواجهه با دولتی مانند دولت ترامپ. توضیح بیشتر آن که اغلب تصمیمگیران جمهوری اسلامی پس از خروج آمریکا از توافق هستهای به این نتیجه رسیدند که مذاکره مستقیم با آمریکا گزینهای نامطلوب است و حداقل تا زمانی که سکانداران فعلی کاخ سفید حضور دارند دلیلی برای تکرار مذاکراتی همچون آنچه در مذاکرات هستهای شاهدش بودیم وجود ندارد.
آنان با اشاره به اصطلاحا «بدعهدی» برجامی آمریکاییها بر این عقیده بودند که هر توافق دیگری نیز به سرنوشت برجام دچار خواهد شد و مذاکره دامی است برای به خطر انداختن موجودیت جمهوری اسلامی.
اما تجربه اخیر نشان داد که اتفاقا اگر با برنامهای دقیق وارد مذاکره با دولت ترامپ شویم امکان دست یافتن به توافقاتی قابل قبول هم وجود دارد. به عنوان مثال در همین مذاکره محرمانهای که به تبادل زندانیان انجامید شاهد بودیم که دیپلماتها در همان روزهایی که دو طرف از طریق تریبونهای عمومی یکدیگر به انواع اتهامات مینواختند کار خود را پیش بردند و توانستند مذاکره را به سرانجامی مثبت برسانند.
بدیهی است که موضوعی همچون تبادل زندانیان که بیشتر از هر وجه فنی یا حقوقی مسائل «انساندوستانه» در آن حائز اهمیت به نظر میآید قابل مقایسه با مذاکرهای جدی در موضوعات اختلافی همچون مسائل منطقه، برجام و... نیست اما میتوان همین الگو را به عنوان مصداقی از نتیجهبخش بودن مذاکره در اوج تنش مورد بررسی قرار داد.
از طرف دیگر مذاکره در موضوعات اختلافی میان جمهوری اسلامی و ایالات متحده با وجود تفاوتهایی که با موضوع اخیر دارد میتواند از جهاتی نیز امکان بیشتری برای نتیجهبخش بودن مذاکرات در اختیار دیپلماتهای قرار دهد. به بیان دقیقتر اگر موضوع مذاکره مسائل منطقهای باشد اتفاقا نقاط مشترک میان آنچه مقامهای جمهوری اسلامی میگویند با سیاست اعلامی دولت دونالد ترامپ بسیار بیشتر از اشتراکات سیاست ایران در منطقه با دولت باراک اوباما و به طور کلی حزب دمکرات است.
از همین رو حضور ترامپ در کاخ سفید با وجود آن که در نگاه نخست خسارتهایی را برای جمهوری اسلامی به وجود آورده است اما در چنین مواقعی اتفاقا میتواند امکان بیشتری را برای نتیجهبخش بودن مذاکرات در اختیار دیپلماتها قرار دهد.