پروانه سلحشوری، نماینده مردم در مجلس که همین چند روز پیش و در اوج «احساس تکلیف» بسیاری برای حضور در پارلمان با عدم نامنویسی اعتراضی خود توجهها را به خود جلب کرده بود این بار در نطقی اضطراری در مجلس صدای ملت را بازتاب داد. صدایی که البته به مذاق نمایندگان تندرو حاضر در مجلس خوش نیامد و شاهد حاشیهسازیهایی از سوی آنان و حتی تهدید به قطع نطق خانم نماینده و برخی هتاکیها به او نیز بودیم.
سلحشوری که در چهار سال حضورش در مجلس سعی کرده است بر خلاف دیگر همکارانش در فراکسیون موسوم به «امید» توجه به مطالبات مردم را به منفعت شخصی و مصلحت ترجیح دهد در این ماههای پایانی نیز تلاش میکند تا بیشتر از قبل تصویری از نمایندهای که سخنگوی مردم است و نه سخنگوی قدرت را از خود نمایش دهد اما پروانه سلحشوری در نطقش چه گفت که خشم برخی را برانگیخته است؟
با نگاهی به نطق خانم سلحشوری شاهد هستیم که او در تحلیل اعتراضات آبانماه۹۸ به ریشه اصلی چنین اعتراضی پرداخته است و با گذر از تئوریهای توطئه که از یک سو پشت پرده اعتراضات را به قدرتهای خارجی نسبت میدهد و از سویی دیگر جریان مخالف دولت مستقر را در به وجود آوردن این قبیل اعتراضات مقصر میداند به اشکالاتی ساختاری بپردازد که با بحرانآفرینی سبب اعتراضات مردم میشود. به این چند جمله از نطق این نماینده مردم در مجلس دقت کنید:
«مشکل در این است که ما گفته ایم ما این سبک زندگی را انتخاب کرده ایم. آیا به راستی جوانان ما این سبک زندگی را انتخاب کردند؟...نیمی از پذیرفته شدگان کنکور پزشکی کسانی بودند که دارای سهمیه بودند. یک طبقه نوساخته و برساخته و دارای امتیازاتی گوناگون و بقیه مردم رها شده... ما در ساختارها، دوگانه ارگان ها و حتی چندگانه هایی داریم که همه حکم می رانند؛ چند دولت؟ چند اطلاعات؟ چند نهاد موازی؟ و نهایتاً حاکمیت دوگانه که از مسئولیت پذیری فرار میکند و با بازی " کی بود کی بود من نبودم" مملکت را اداره میکند... تصمیمسازان و تصمیمگیران کشور نمیدانند در بستر اجتماعی چه می گذرد و تحولات چند دهه گذشته چگونه بوده است»
همانطور که مشخص است سلحشوری در همین نطق کوتاه تمامی ریشههای بحرانهایی که اعتراضات پیدا و پنهان در جامعه را سبب میشود برشمرده است. از تحمیل یک سبک زندگی خاص و به رسمیت نشناختن دیگر سبکهای زندگی شهروندان تا تبعیضهای آشکار علمی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... که نمونهای از آن در سهمیههای کنکور مشهود است تا ساختارهای موازی تصمیمگیری که سبب به وجود آمدن ناهماهنگیهایی ویرانگر و خسارتهای جبرانناپذیر در حوزههای مختلف شده است .
حاکمیت دوگانه که مصداقهای ریز و درشت آن به قدری عیان و آشکار است که نیازی به شرح و توضیح بیشتری ندارد تا عدم مسئولیتپذیری تصمیمگیران که در همین تصمیم اخیر درباره افزایش قیمت بنزین به روشنی قابل مشاهده است و تا شکاف عمیقی که میان حکمرانان و مردم ایجاد شده است و آنان را از دیدن واقعیات و آنچه در جامعه میگذرد محروم ساخته است!
همه این موارد ریشههای واقعی بحرانهای فراگیر موجود است؛ میتوان به سلحشوریها حمله برد و آنان را به اتهاماتی نظیر «تبلیغ علیه نظام» تحت فشار قرار داد اما واقعیت آن است که اتفاقا راه گذر از بحرانهای موجود توجه جدی به همین نطقهای تلخی است که دیروز در مجلس و روز قبلتر از آن در دانشگاهها شاهد بودیم.
پذیرش این صداهای مخالف و جدی گرفتن آنچه به عنوان علل بحران و راه گذر از آن مطرح میکنند میتواند شرایط شهروندان و نظام حاکم را به سمت و سوی بهتری تغییر دهد.