بحرانهای مختلف اقتصادی و اجتماعی دهه ۹۰ به بدترین شکل ممکن در ساختار خانواده ایرانی بازتاب یافته است.
این بازتاب را می توان با کلید واژه " خانواده شبه گسترده" بیان نمود. در گذار سنت به مدرنیته، ساختار خانواده ایرانی از خانواده گسترده به خانواده هسته ای تغییر شکل یافت. به این معنا که پس از ازدواج فرزندان، آنها به مکانی دیگر نقل کرده و خانوده ای مستقل تشکیل می دهند. تعاملات خانواده هسته ای جدید با خانواده پدری، محدود به روزهای مهمانی ، تعطیلات، اعیاد و مناسبتهای خاص می شود. اما در دهه ۹۰ بحرانهای اجتماعی و اقتصادی مختلف با افزایش هزینههای زندگی، تورم و بیکاری موجب شده است ازدواج و روند جدایی فرزندان از خانواده پدری به تاخیر بیفتد. تاخیری که با تداوم وضعیت کنونی و عدم سیاستگذاریهای مناسب روزنه امید چندانی به گشایش و از سرگیری مجدد روند جدایی فرزندان با ازدواج و مستقل شدن آنها در قالب خانواده هسته ای نیست. نتیجه این پدیده ایجاد خانوادههای "شبه گسترده " در ایران است که متاسفانه هر روز بر تعداد آنها افزوده می شود. "خانواده شبه گسترده" نشانه ای مهم در به هم خوردن تعادل ساختار خانواده ایرانی است که آثار و عواقب اجتماعی بسیار ناگواری برای جامعه ایران در کوتاه مدت ، میان مدت و حتی بلند مدت به همراه خواهد داشت.
در خانواده شبه گسترده، پدر و مادر خانواده مجبورند هر روز فرزندانی را که به علت بیکاری، تورم، افزایشهای هزینههای زندگی از جمله مسکن، امکان ازدواج به موقع برایشان فراهم نیست تحمل کنند. تحمل این وضعیت، زمانی برای آنها دشوار میشود که امید چندانی هم به آینده و بهبود وضعیت نیست. متاسفانه تنها تاخیر در ازدواج فرزندان به شکل گیری خانواده شبه گسترده در ایران منجر نمی شود بلکه حتی به علت آثار ناگوار بحرانهای اقتصادی و اجتماعی دهه ۹۰ کشور، برخی خانوادههای جدید با طلاق از هم میپاشند و دوباره به دامن خانواده پدری پناهنده میشوند. در اینچنین مواردی ممکن است فرزندان طلاق نیز به جمعیت این خانوادهها افزوده شوند و معظلات آنها را افزونتر کنند. علت دیگر تشکیل خانوادههای شبه گسترده تاخیر در مراسم عروسی فرزندان ازدواج کرده به علت گرانی و هزینههای مسکن مستقل است. در این موارد نوعروس و داماد به علت گرانی مسکن مجبورند همچنان منتظر ایجاد روزنه امیدی باقی بمانند. برخی از آثار اجتماعی، اقتصادی و روانی ظهور خانوادههای شبه گسترده در ایران عبارتند از:
۱- پدر به عنوان نان آور خانواده با وضعیت معیشتی بدی مواجه میشود؛ چرا که مجبور است برای تامین نیاز فرزندانی که از سن ازدواج آنها میگذرد به اضافه کاری و کار دوم و سوم روی بیاورد.
۲- وضعیت روانی پدران و مادران در این خانوادهها بسیار افت خواهد کرد؛ چراکه به جای لذت ازدواج به موقع فرزندان و هم نشینی با عروس و نوهها باید هر روز شاهد افسردگی فرزند خود باشند.
۳-با خانوادههای شبه گسترده، نرخ زاد و ولد کشور به شدت افت خواهد کرد و کشور در آینده با بحران جمعیتی مواجه خواهد شد.
۴-این وضعیت به افسردگی جوانان منجر شده و بستری مناسب برای آسیبهای اجتماعی از جمله خشونت خانگی، اعتیاد و روابط نامشروع خواهد بود. افزایش تعداد خانوادههای شبه گسترده در ایران زنگ خطری برای سیاستگذاران اجتماعی و اقتصادی دلسوز کشور است. آثار سوء این شکل از خانواده بدون اغراق با آثار جنگ قابل مقایسه است. آثاری که در ویرانههای بر جای مانده از آن نسل آینده کشور فدا خواهد شد. اما سوال این است که در شرایط بد اقتصادی و اجتماعی کشور برای جلوگیری از افزایش این شکل از خانوادهها چه باید کرد. . پاسخگویی به این سوال بسیار دشوار است ؛ چراکه کنترل بحرانهای اجتماعی و اقتصادی دهه ۹۰ کشور به عزمی ملی و اتخاذ سیاستهایی شجاعانه نیازمند است. سیاستهایی که با درک شرایط فعلی کشور حفظ تعادل در ساختار خانواده ایرانی را با اهمیت تر از دیگر مسایل تلقی کند.