یك دیپلمات سابق و تحلیلگر مسایل بینالملل به بررسی چرایی خودنمایی این شرایط نگران کننده پرداخت و گفت: وقتی کشوری بنا را بر تجادل با نظام بینالملل میگذارد و در مواجهه با هر تعامل و مذاکرهای از خود سرسختی نشان میدهد، طبیعی است آن کشور نمیتواند در تجارت جهانی سهمی داشته باشد و در نتیجه، اقتصاد روز به روز با گرههای بیشتری روبرو میشود و این مردم هستند که گرفتاری را با پوست و استخوان تجربه میکنند.
فریدون مجلسی افزود:به همین دلیل باید به مردم حق داد، نارضایتیشان را آشکار کنند و از مسئولان بخواهند فکری عاجل برای گره گشایی داشته باشند. اما مشاهدات متاسفانه به ما این پیام را میدهد که قرار نیست چیزی درست شود! وی خاطرنشان كرد: وقتی دستاندرکاران به شیوه و منش خود اصرار دارند، وقتی با هر پیشنهادی برای توافق و تفاهم مخالفت میشود، وقتی مردم اساسا در نظر برخی بیاهمیت میشوند چطور میتوانیم به «تغییر» امید داشته باشیم؟ عدهای در سال ۱۴۰۰ با تخریب دولت وقت و با شعار گره گشایی و اینکه قرار است همه مشکلات مردم حل شوند، از مردم رای گرفتند. اما وقتی کارشان شروع شد، فهمیدیم کشور به دست کسانی افتاده است که در مخالفت با برجام سینه چاک میکردند و با دیدی غلط هرگونه همصدایی با غرب را تابو میدانند. شما میبینید که در چند ماه اخیر طوری رفتار شده است که اساسا گویی موضوعی به نام توافق هستهای وجود خارجی نداشته است.
این كارشناس سیاسی گفت: مردم ایران این روزها فشار زیادی را تحمل میکنند که این حالت ضرورت «ضرورت تغییر در سیاست خارجی» را بیش از پیش عیان میکند. نظام جمهوری اسلامی از همان سالهای ابتدایی، نگاهی خاص به منطقه و همچنین به رابطه با غرب داشت. با این توضیح که جامعه جهانی با این نوع نگاه به هیچ وجه کنار نمیآید. این درست است که هر سیستمی برای خود نقشه راهی تعیین کرده و بر اساس آن نقشه سیاستورزی میکند؛ اما سئوال من و خیلی از مردم این است، چه هدفی مهمتر از آسایش مردم و رضایت مندی عمومی وجود دارد؟ پاسخ قطعا «هیچ» است. دولت آقای رئیسی نزدیک به یکسال است کارش را شروع کرده و به قاعده نباید به چیزی جز کاهش دغدغههای مردم فکر کند. با نگاهی به افزایش قیمتها، میبینیم که همه چیز چند برابر گران شده است و مردم به «چه کنم چه کنم» افتاده اند.ای کاش آقایان برای یکبار به این فکر بیفتند که منطق مداری لازم است و تصمیم به تعامل با دنیا بگیرند. مجلسی افزود:هیچ کس از نظام این توقع را ندارد که چشم و گوش بسته پای میز مذاکره بنشینند و هر چه آنها گفتند «چشم» بگویند. حرف من یا بهتر است بگویم دغدغه من اصرار بیش از حد به موضوعهایی است که با منافع ملی در تضاد است. اینکه رای مردم همیشه و در هر شرایطی مهم است، امری طبیعی است. اما مساله این است، حاکمیت باید ساز و کاری در نظر بگیرد که همه سلیقهها انگیزه رای دادن داشته باشند. دولت آقای رئیسی در شرایطی کمتر از یکسال پیش روی کار آمد که همه میدانند در انتخاباتی بیرقیب و با رای حداقلی برنده شد. معلوم است، این دولت نمیتواند حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد. در واقع دولتها زمانی میتوانند فعالیتی توام با کارآمدی داشته باشند که هم در رقابتی جدی باشند و هم رای اکثریت مطلق مردم را از آن خود ببینند.
این دیپلمات پیشین گفت: مردم صاحبان اصلی کشور هستند و دقیقا به همین دلیل در همه کنشهای سیاسی، اجتماعی و ... باید نظرات شان جدی گرفته شود. بر همین اساس قویا معتقدم انتخاباتی تک بعدی که با رایهای بسیار پایین قطع به یقین نمیتواند دردی از مردم و کشور را درمان کند. حاکمیت باید این را در نظر بگیرد، با بیتوجهی به افکار عمومی به هر دلیلی که صورت بگیرد، مسیر فعالیت را صعب العبور میکند. همچنین این توضیح را لازم میدانم که گروههای سیاسی یک روز در صحنه هستند و روز دیگری محکوم به حاشیهنشینی خواهند شد. پس زمانی که در بطن امور قرار دارند، باید اهداف و غرایض سیاسی را کنار گذاشته و همه هم و غم شان را به کار بگیرند تا بتوانند با بهره گیری از پتانسیلهای موجود در کشور، مقدمات برداشتن مانعهای ریز و درشت را فراهم کنند. این که سیاسیون به هنگام زمام داری خود را مالک کشور و مردم میبینند و به خود اجازه هر فعالیتی میدهند، به مثابه سمی کشنده است که همه چیز را خراب میکند.