علاوه بر این اقدام عدهای از مسئولین طی سلسله موضعگیریهای خود وعده انجام اقدامات بیشتر را دادهاند که میتواند به تنش جاری در روابط با آژانس و به تبع آن به روابط با کشورهای اروپایی بیش از پیش دامن بزند. وضعیت کنونی مشابه وضعیت کشور در سالهای ۹۰ تا ۹۱ است که هزینههای اقتصادی زیادی برای ایران به دنبال داشت. اما نکته اینجاست که اکنون گذشت زمان به هیچ وجه به نفع ایران نیست و با توجه به انباشت انبوهی از مشکلات اگر تنش فعلی مدیریت نشود میتواند هزینههای مضاعف و بیشتری در مقایسه با آن سالها به بار آورد. مروری بر موضع گیریهایی که این روزها مقامات دولتی و غیردولتی در ارتباط با صدور قطعنامه شورای حکام داشته اند از جهاتی نگران کننده است و نشان میدهد که در مواجهه با تهدید به وجود آمده برنامه و راهکار مشخصی ندارند تا بر اساس آن تدابیری جهت تامین منافع کشور اتخاذ نمایند.به طور مثال غیر از موضعگیریهای انفعالی، هیجانی و کلیشهای (هم در برداشت از آنچه که در جریان است و هم در تجویز راهکار)، چیز دیگری دیده نمیشود تا پیام آرام بخشی را به جامعه و فضای ملتهب بازار و کسب و کار کشور منتقل نماید. اندکی تأمل در موضع گیری رئیس جمهور در شهرکرد و موضع گیری خطیب جمعه تهران (سید احمد خاتمی)، مخاطب را بیش از آنکه به وجود تدبیری جهت حل این تنش رهنمون سازد بیشتر تداعیکننده تداوم بنبست و تبدیل «چالش» به «بحران» است. گواه آن است که اقتصاد، بازار و معیشت تا چه اندازه در گرو تحولات مثبت و منفی سیاست خارجی و آینده برجام است و اتفاقی، چون صدور قطعنامه شورای حکام چگونه معیشت مردم را نابود میکند. رئیسی، چه پیش از انتخابات، چه در حین رقابتهای انتخاباتی و چه پس از آن طی ۱۰ ماهی که از عمر دولتش میگذرد وقت و بی وقت این جمله سطحی خود را تکرار میکند که معیشت و اقتصاد مملکت را به برجام گره نمیزند. در حالی که واقعیت این روزهای اقتصاد بحران زده ایران درست بر خلاف این ادعا را نشان میدهد.