این گزارههای متفاوت نشانه آن است که هنوز راهبرد مشخصی برای مواجهه با مقوله حجاب در ساختار سیاستگذاری کشور طراحی نشده است. جلال رشیدیکوچی، رئیس کمیته امنیت کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس یکی از نمایندگانی است که بدون زدن عینک جناحی و سیاسی میگوید: حجاب یک منشور چندوجهی است که پرداختن به آن در چارچوب فرهنگی و دینی همچنین رفتاری و اجتماعی میگنجد. چنین مقولهای قبل از هر اقدام دیگری نیازمند فرهنگسازی و آگاهیبخشی است. در یک رویکرد کلی میتوان گفت که ۹۰ درصد مواجهه با مقوله حجاب باید در قالب کارهای فرهنگی، ایجابی و علمی انجام شود و ۱۰ درصد نیز در قالب رویکردهای سلبی. اما متاسفانه اتفاقی که در حال حاضر در حال رخ دادن است، آن است که این فرآیند بر عکس شده است، یعنی تصویری که به افکار عمومی منعکس میشود، اغلب رفتارهای سلبی در مواجهه با این پدیدار است.
او درباره برخوردهای سلبی عقیده دارد: همانطور که نحوه مواجهه با ۹۰ درصد اکثریت جامعه باید ایجابی، فرهنگی و در کل نرم باشد؛ مقابله سلبی و قانونی با ۱۰ درصد هنجارشکن نیز ضروری است. به هر حال باید تفاوت قائل شد میان افراد عادی جامعه و افراد و جریاناتی که با اهداف خاصی به دنبال قانونگریزی یا هنجارشکنی در جامعه هستند. وظیفه فرهنگسازی و کارهای ایجابی با محیطهای علمی، دانشگاهی، رسانهای و... است و مسئول برخوردهای سلبی نیز با نیروی انتظامی و سایر نهادهای حقوقی و قضایی است. نکتهای که امروز در جامعه مشاهده میشود، آن است که نهادهایی که باید کارهای فرهنگی، ایجابی و علمی انجام دهند، عقبنشینی کرده و تنها نیروی انتظامی است که در بطن میدان قرار دارد. اخبار منتشر شده هم تنها در همین حوزه است. معتقدم با این دست فرمان دستاورد قابل توجهی در زمینه حجاب نصیب کشور نمیشود.رشیدی کوچی در پاسخ به این پرسش که چطور میشود ۹۰ درصد مردم عادی را از ۱۰ درصد هنجارشکن تشخیص داد، میگوید: اغلب افرادی که حجاب مناسبی ندارند به دو دسته کلی تقسیم میشوند. بالای ۹۰درصد این افراد، پوششی که دارند مبتنی بر روال عادی زندگیشان است. یعنی فرد، قصدی برای هنجارشکنی یا دهن کجی به عرف و قانون ندارد و احساس میکند که با این نوع پوشش، حدود مورد نظر عرفی، شرعی و اجتماعی را رعایت کرده است. در واقع اکثریت این گروه، مبتنی بر سبک زندگی که دارند پوشش خود را انتخاب کردهاند. وقتی با این دسته از افراد صحبت میکنید، متوجه میشوید که برای انتخابشان استدلالهای عقلی، دینی و اجتماعی هم دارند. اینکه این استدلالها تا چه اندازه درست است یا نه؟ بحث دیگری است. از سوی دیگر، اما ۱۰درصد از افراد کم حجاب نیز هستند که با هدف هنجارشکنی و اتخاذ رفتارهای غیرقانونی وارد جامعه میشوند. جدا کردن این ۱۰ درصد از ۹۰درصد اکثریت یک ضرورت غیر قابل انکار است. باید با ریزبینی، محدوده مواجهه با هر کدام از این گروهها را مشخص کرد.
این نماینده مجلس درباره ایجاد دوقطبی در جامعه پیرامون حجاب هشدار میدهد و میگوید: هرکسی در هر جایگاه و مقامی به شکلگیری دوقطبی در هر امری کمک کند، به این کشور و مردمش خیانت کرده است. در هر لباس و جایگاه با هر شأنی؛ در داخل یا خارج کشور نباید زمینه شکلگیری دوقطبیهای مخرب فراهم شود. نباید به بهانه حجاب مردم را در برابر هم قرار داد. ماجرایی که در بیآرتی اتفاق افتاد و دو بانوی ایرانی با هم درگیر شدند، رخدادهایی که در مترو، خیابان و... به وقوع میپیوندد و... خطرناک هستند و باید نسبت به آنها حساس بود. این رویارویی میان ایرانی و ایرانی هیچ برندهای ندارد. این مردم به رغم همه تفاوتها، یک ریشه دارند و سرنوشت هر کدام از آنها بر دیگری اثرگذار است. مسئولیت رسانهها نیز در این زمینه بسیار کلیدی است. من و برخی دیگر از همکارانم در مجلس به دنبال طرح این مسائل و پیگیری این پروندهها هستیم، اگر رسانهها کمک کنند و موضوع را در بستر شفاف و معقول خود دنبال کنند، میتوان دستاوردهای مهمی به نفع منافع ملت کسب کرد، اما اگر با تیترهای جنجالی و فضاسازیهای مخرب به دنبال به انحراف کشیدن بحث باشند، این ظرفیتها دچار اشکال خواهند شد.
رشیدی کوچی درباره پرونده سپیده رشنو میافزاید: احساس میکنم پیگیری پرونده خانم سپیده رشنو باید خارج از فضای روتین رسانهای و تبلیغاتی دنبال شود. در خصوص این پرونده ابهاماتی برای خودم وجود دارد که تا زمان رفع آنها، ابعاد مختلف پرونده را پیگیری خواهم کرد. معتقدم همانطور که من متوجه این ابهامات هستم افکار عمومی نیز پرسشهایی در این زمینه دارد که باید به آنها پاسخ داده شود. بیشک برای خارجنشینها مهم نیست که سرنوشت یک بانوی ایرانی چه خواهد شد، چراکه دلشان برای مردم ایران نمیسوزد. آنها به منافع خود میاندیشند و در این مسیر از قربانی کردن دختران ایرانی ابایی ندارند. مردم مطمئن باشند این پرونده را خارج از فضای رسانهای و تبلیغاتی مرسوم دنبال خواهم کرد تا پاسخی برای ابهامات و پرسشهایی که برای خودم شکل گرفته، پیدا کنم.