نمایندگان دولت و کارفرمایان نه امسال و نه سال گذشته، در تعیین حداقل دستمزد حاضر به پذیرش بند دوم ماده ۴۱ قانون کار یا همان سبد معیشت حداقلی نشدند؛ سال قبل سبد معیشت حدود ۶ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان بود اما حداقل دستمزد حدود ۴ میلیون تومان تعیین شد؛ سبد معیشت ۱۴۰۱ هشت میلیون و ۹۷۹ هزار تومان نرخگذاری شد اما بازهم دستمزد با تمام ملحقات و اضافات، حداکثر روی عدد ۶ میلیون و ۵۰۰ هزارتومان ایستاد. بدون تردید در ماههای اخیر بعد از حذف ارز ترجیحی، فاصله و شکاف دستمزد- معیشت افزایش یافته است؛ دستمزد ثابت مانده است اما سبد معیشت دیگر ۸ میلیون و ۹۷۹ هزار تومان نیست.
در روزهای پایانی اردیبهشت، محاسبات مستقل کمیته دستمزد کانون عالی شوراها نشان داد که سبد خوراکیها و آشامیدنیهای خانوارهای کارگری به تنهایی به اندازهی حداقل دستمزد و مزایای مزدی است؛ رسیدن سبد خوراکیها به ۶ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان در اردیبهشت ماه، یک اخطار جدیست؛ بدون تردید در ماههای بعد از اردیبهشت، زنجیرهی تاثیرگذاری تورم، نرخ سبد خوراکیهای خانوار متوسط ۳.۳ نفره را به ۷میلیون تومان یا بیشتر رسانده است.
فقط محاسبات مستقل سبد معیشت نیست که نشان میدهد دستمزد به شدت ناکافیست بلکه گزارشات رسمی مرکز آمار نیز این ادعا را ثابت میکند؛ «چکیده نتایج طرح آمارگیری درآمد- هزینه خانوار شهری و روستایی سال ۱۴۰۰» که بیست و پنجم مرداد منتشر شده، نشان میدهد که هم دستمزد ۱۴۰۰ بسیار ناکافی بوده و هم سبد معیشت محاسبه شده در شورایعالی کار بسیار محافظهکارانه و حداقلیست. سبد معیشت ۱۴۰۰، حدود ۶ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان بود اما این گزارش نشان میدهد که متوسط هزینهی خانوارها در سال گذشته حداقل در شهرها خیلی بیشتر از این رقم بوده است حداقل دو میلیون تومان بیشتر، یعنی خانوارهای شهری ایران در سال ۱۴۰۰ «مجبور شدهاند» حداقل دو میلیون تومان بیشتر از نرخ سبد معیشت برای گذران امور هزینه کنند و این در حالیست که حتی همان رقم بسیار حداقلی سبد معیشت نیز توسط شورایعالی کار برای تعیین حداقل دستمزد کارگران پذیرفته نشد!
مقایسه قیمت کالاهای اساسی و شاخصهای مالی اقتصادی در مرداد ۱۴۰۰ و مرداد ۱۴۰۱ كاملا موضوع را شرح میدهد.
هزینه متوسط خانوارهای شهری در سال ۱۴۰۰، نُه میلیون و ۲۰۰ هزار تومان بوده است؛ البته این عدد از متوسطگیری وزنیِ هزینه ماهانهی خانوارهای متعلق به دهکهای درآمدی متفاوت به دست آمده است و فقط مختص به کارگران و یا دهکهای کم درآمد نیست؛ در این متوسطگیری، هم خانوادههای ثروتمندتر از کارگران متعلق به دهکهای برخوردارتر گنجانده شدهاند و هم خانوادههای کمدرآمدتر متعلق به پایینترین دهکهای درآمدی. با این حال، متوسط هزینههای خانواده در سال قبل، ۹میلیون و ۲۰۰ هزار تومان بوده است در حالیکه سبد معیشت که معیارهای محاسباتی متفاوتی دارد و تنها نشاندهندهی حداقل مورد نیاز برای بقای یک خانوادهی کارگری متوسط ۳.۳ نفره است، حداقل ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان از این رقم کمتر است و دستمزد ۱۴۰۰ که واقعیت دریافتی کارگران حداقلبگیر (بیش از ۶۰ درصد کارگران شاغل) را نشان میدهد، حدود ۵ میلیون تومان با متوسط هزینههای زندگی فاصله دارد.
حداقل هزینههای زندگی چقدر است؟
حال سئوال این است اگر در سال قبل متوسط هزینههای زندگی ۹ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان بوده، امسال حداقل هزینهی زندگی کارگران چقدر است؛ کارگران ماهی چقدر باید داشته باشند تا بتوانند از پس تمام هزینههای زندگی از جمله اجاره خانه، خوراک، حمل و نقل، آموزش و درمان بربیایند؟برای یافتن پاسخ این سئوال به سراغ چند فعال کارگری در استانهای مختلف رفتیم با این سئوال که امروز یک خانواده کارگری با یک فرزند، چقدر در ماه هزینه دارد؛ شما فکر میکنید با چند میلیون تومان میتوان یک زندگی بسیار ساده داشت و معاش خانواده را تامین کرد.بهرام حسنی نژاد، فعال کارگری میگوید: حداقل درآمد لازم برای یک خانوار در تهران، امروز کمتر از ۱۳ میلیون تومان نیست؛ با کمتر از این مبلغ، یک خانواده نمیتواند زندگی کند، باید تاکید کنم این فقط «هزینهی زیست» است نه هزینهی زندگی.او ادامه میدهد: اجاره خانه در تهران و کلانشهرها یک معضل است؛ الان در تهران، وقتی مبلغ رهن را در نظر بگیریم، متوسط اجاره خانه ده تا ۱۲ میلیون تومان است؛ هزینههای آموزش و درمان و حمل و نقل هم سرسامآور شده؛ بنابراین من فکر میکنم ۱۳ میلیون تومان درآمد، کمترین رقم برای یک زندگی بسیار ساده است. یک زندگی متوسط بیشتر از اینها میخواهد.
پرویز زعیمی، عضو انجمن صنفی کارگران ایران پوپلین رشت میگوید: به نظر من حداقل هزینه زندگی در رشتِ امروز، ده تا دوازده میلیون تومان در ماه است؛ اجاره خانه در بسیاری از نقاط رشت، صد میلیون تومان ودیعه و ماهی ۸۰۰ هزار تومان اجاره میخواهد؛ در جای بهتر ۲۰۰ میلیون تومان رهن و یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان اجاره؛ سبد خوراکی خانوار هم حداقل ۵ میلیون تومان در ماه است؛ کارگران هزینه ایاب و ذهاب هم دارند، کارگری را میشناسم که روزی ۵۰ هزار تومان کرایه حملونقل میدهد یعنی ماهی یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان.خسرو زرگریان، بازنشسته و فعال کارگری در این خصوص میگوید: به رقم «۹ میلیون تومان» اشاره میکند و تاکید میکند این رقم برای شهرستانهاست آنهم شهرستانهای کوچک و البته بسیار خوشبینانه.یک خانواده کارگری که خانه ملکی دارد و یک یا دو فرزند محصل، هزینه خورد و خوراک و آموزش فرزندان و حملونقلش در ماه، حداقل نُه میلیون تومان میشود؛ اگر مستاجر باشد، در هرجای ایران باید دو میلیون تومان به این رقم بیفزایید، یعنی سرراست یازده میلیون تومان!
با این حساب، نظر کارگران در مورد حداقلیترین رقم برای تامین هزینهی ماهانهی زندگی، بین ده تا ۱۳ میلیون تومان است. این در حالیست که سبد معاش خانوار ۱۴۰۱ که بسیار محافظهکارانه ترکیببندی شده بود، رقمی حدود ۹ میلیون تومان داشت اما حتی همان رقم حداقلی را برای حداقل دستمزد نپذیرفتند؛ امروز در حالی که هزینههای زندگی در دورافتادهترین شهرهای کشور حداقل ده میلیون تومان است، حداقل دستمزد و مزایا به ۷ میلیون تومان هم نمیرسد.سال گذشته بسیاری از مردم به طور متوسط ماهی ۹ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان هزینه کردند، باید منتظر بمانیم تا مرکز آمار متوسط هزینه زندگی در سال ۱۴۰۱ را اعلام کند؛ بدون تردید شکاف هزینههای متوسط زندگی و حداقل دستمزد کارگران، عمیقتر از شکاف ۵ میلیون تومانی سال گذشته خواهد بود و بیشک اقلام و خدمات بیشتری از سبد خرید ماهانهی طبقهی کارگر خط خواهد خورد و این یعنی سقوط سنگینتر در نردبان دهکهای درآمدی.