انواری درباره اقدامات گروههای فشار که اغلب خشونت آمیز است مانند خشونت علیه خانمها، خشونت علیه کسانی که مخالف و یا اپوزیسیون پنداشته میشوند و عجیبتر از آن که خشونت علیه کسانی که حتی خودی تلقی میشوند، مانند حمله به سخنرانی علی لاریجانی رئیس مجلس وقت در قم، حمله به سید حسن خمینی در مراسم سالگرد رحلت امام خمینی(ره) و همچنین حمله به مراسم سخنرانی مسیح مهاجری در یزد. میگوید: کسانی که اخیرا مجامع را بر هم زدند، شناسایی و دستگیر شدند. اینها مسایل پیچیدهای هستند. مساله نخست ما شیوه حکمرانی اسلامی است که اگر بتوانیم بر اساس منویات حضرت امام(ره) و تاکیدات مقام معظم رهبری متحقق کنیم، مشکلمان حل میشود. ضمن این که باید بگویم مقتضیات جمهوری اسلامی با توطئه از جانب هیچ کس مماشات ندارد ولی از نقد مصلحانه و منصفانه استقبال میکند. نکته دوم وقتی مبانی ارزشی انقلاب اسلامی تلفیق سیاست با دیانت است، یعنی ما دارای حکومت مردم سالاری از نوع دینیاش هستیم، نه حکومتهای دموکراسی از نوع غربیاش. این جزو اصول و مبنای فکری ما است. اینها اگر کمرنگ شوند، به جایی نمیرسیم. در این میان یک سری اسناد مثل قانون اساسی هم وجود دارد که جزو شناسنامه و محکمات ما هست و باید به آن عمل کنیم. عدول از این مسایل به هر شکلی جایز نیست. یا به تعبیر دیگر اگر عدول کردیم، پیامدهای بسیار زیادی ایجاد خواهد کرد. وی درباره چرایی بروز این رفتار میگوید: یک عده باباشمل که هیچ کسی هم آنها را تایید نمیکند و ممکن است در هر جناح و گروهی هم باشند به چنین رفتارهایی اقدام میکنند. بنابراین سخنانی که در مرقد حضرت امام رضوانالله تعالی علیه سیدحسن خمینی مطرح شد بسیار زشت بود. ما اگر مذهبی هستیم به حرم امامزادگان هم که میرویم آهسته صحبت میکنیم تا حرمت امامزاده حفظ شود. چگونه ممکن است که در سالگرد امام خمینی در مرقد و در محضر مقام معظم رهبری به فردی از بیت امام که موید هم هست بیحرمتی بشود. من باورم نمیشود که اینها حقوق دریافت نکنند. او درباره اینکه چرا عدهای نمیخواهند این رفتارها خاتمه پیدا کند، میگوید: کارگزاری نظام میخواهد قدرت یک دست شود. نفوذیهای چپاولگر با عوض کردن چهره در سیستم حضور دارند و هر زمانی خود را با خواست بیرونی هماهنگ میکنند، هرج و مرج و خودسری در شرایطی که آقای رئیسجمهور نیز از قبل تیم منسجم و باتجربه نداشتند، تشدید میشود. با این همه زمان انتخابات مقداری نیرو جمع کردند، ولی سئوال این است آیا این عده صالحین قوم هستند؟ ممکن است دارای تفکر علمی باشند، منتها علماشان را از کجا گرفتهاند؟ از فلان کشور غربی گرفتهاند. اینها دارای مشکل هستند. در دانشگاههای ما چه کسانی تدریس میکنند؟ آیا اقتصاد اسلامی تدریس میکنند؟ همان مسایلی که یاد گرفتهاند تکرار و منتقل میکنند. آیا این عده میتوانند مسایل کشور را حل کنند؟ انوری در دفاع از اینکه چرا تا کنون اطلاعیهای در جهت محکومیت این خودسریها صادر نکرده است، میگوید: من مسئول اطلاعیه نیستم. ولی دبیرکل موتلفه به طور قطع این موضوع را در مواضعاش مطرح کرده است. من این شیوهها را تقبیح میکنم. قبل از این که مقام معظم رهبری در این باره صحبت کنند من منقلب شدم که چرا این اتفاق رخ داده است. به سود چه کسی است؟ داریم برای چه کسی کار میکنیم؟ کاری به دین هم ندارم. یک بقالی وقتی دارد جنسی را عرضه میکند باید فکر کند که این درآمد و هزینه به نفع چه کسی تمام میشود؟ او درباره خشونت علیه زنان در مسئله حجاب با تقبیح اقدامات خشونت آمیز میافزاید: اینها قابل تایید نیست. هیچ عقل سلیمی به این روشها متوسل نمیشود. حدود ۲۵ سال پیش در شهرک غرب ساکن بودم. در آنجا در برابر نوعی بیحجابی از خودم سئوال کردم مبارزه من چگونه باید باشد؟ در تمام اعیاد و شهادتها یک پرچم مشکی یا ریسه زدم با بچههای مسجد تلاش کردیم از خانوادهها و خانمهای مذهبی محل را پر کنیم در آن جا گردش کنند، بستنی بخورند و روابط دوستانه با دیگر خانمها داشته باشند. خوشبختانه جواب داد و به طور نسبی خانمهای دیگر خودشان را وفق دادند. در سال ۶۳ من در هیات مدیره سازمان مسکن که ملی گراها بودند، عضو بودم. آنجا پیشنهاد کردم در محرم چند روز ظهر در حیاط غذا درست کنیم و خیرات بدهیم هر کسی که ظرف آورد با احترام نامش را در ظرفاش بگذارید به او غذا بدهید و رد نکنید. مراسم را برگزار کردیم و با استقبال بسیار خوبی مواجه شدیم، میدانستم چنین اتفاقی میافتد. بخشی از امر به معروف مشروط به شیوه عمل خودمان است.