ابرها سرخ رنگ شده بودند و رعد و برقهایی کم صدا اما پرنور نوید آغاز بارندگیها در اهواز را میدهد... دقایقی پس از باران هم، هوای شهر رو به شرجی دلپذیری میرفت. اما...
باران زیبا، باران دلپذیر. شاید پس از آرامش و زیبایی شب، باران زیباترین لطف خدا به بندگانش بوده و هست. رویا پردازی نکنم اما حال و هوای لحظات قبل و حین بارندگی گواه است، ترنم قطرات باران و سپس پدید آوردن رنگین کمان، خاطرانگیزترین و آرامبخش ترین لحظات برای هر انسان است. صدای باران، صدای رعد و برق، برخورد ابرها با یکدیگر، صدای شُر شُر باران و تکه تکههایی که به شیشهها میزنند، برای نگارنده زیباترین هارمونی موسیقیایی است. اگرچه یک دهه با بارش اولین باران پاییزی دچار عارضه ای همچنان ناشناخته میشوم اما به جان میخرم و همه دقایق بارش را به تماشا مینشینم و لذتش را میبرم. در این میان من از روزهای قبل تر به مانند هر سال و طی یک دهه اخیر، پس از اعلام آنکه بارانهای پاییزی شروع به باریدن خواهد کرد، دچار استرس شدم که به زودی همان همیشگی را خواهم داشت؛ من نیز به مانند هزاران خوزستانی، با نزول قطرات رحمت الهی به یک باره از حالت عادی خارج و نفسم تنگ میشود. در کنارش سرفههای ممتد. به گمان خود زرنگم، به گمان خود میتوانم پیش دستی کنم، به پیش از ۱۰ داروخانه مراجعه کردم تا اسپری تنگی نفس تهیه کنم، در کمال ناباوری، نبود...نبود یا ندادند، نمیدانم اما استرسم دو چندان شد. اینکه لحظات سخت تنگی نفس و سرفه تا صبح انتظارم را میکشند.
به هر حال، اینکه برخی مردم با اولین بارشهای پاییزی دچار چنین عارضه ای میشوند، بدون شک ضعف کار در جای دیگری است، مانند درختان کونوکارپوس و یا صنایع و یا میدانهای نفتی که به دلیل عدم وجود فرآوری نزدیک به ۳۰ هزار بشکه نفت خام ترش را پشت ورزشگاه غدیر اهواز رها میکردند و یا انباشت ۵ میلیون لیتر بنزین پتروشیمی! لذا خدمات رایگان و وجود داروهای مورد نیاز بدون شک یک تعهد و رسالت است که دست کم مردم را به حضور متولیان دلسوز امیدوار میکند. از سویی دیگر، شرایط اقتصادی شهروندان مشخص است؛ کمبود دارو و عدم امکان تهیه اسپری نیز توسط نگارنده تجربه شده، به همین سبب رایگان کردن خدمات به مردم در این شرایط که به واسطه سوء مدیریتها منجر به بروز چنین رخدادی شده، بدون شک ساده ترین رسالت و تعهد به بیماران است. علاوه بر این، ابلاغ و یا عدم ابلاغ از سوی استانداری و ستاد بحران و تامین یا عدم تامین اعتبار مورد نیاز از سوی استانداری و... به واقع بهانه جویی است. جان و حال مردم بسیار پر اهمیت تر است. اینکه یک دهه از وجود چنین پدیده ای میگذرد، اما همچنان راه حلی برای درمان آن و یا برنامه ریزی برای پیشگیری و عدم بروز آن وجود ندارد، قابل توجیه نیست. چرا که در هر حوزه ای و در هر دستگاهی با بروز شرایط بحرانی و یا ویژه از مهمترین وظایف مدیر قطعا ارایه راه حل است. ابلاغ و تامین اعتبار پاک کردن صورت مساله است.
به عنوان نمونه کرونا، تا کنون و در عصر جدید، شاید ناشناختهترین و کشنده ترین بیماری بود که سراسر جهان را غافلگیر کرد و فرا گرفت. ظرف دو سال راه حل و واکسن مورد نیاز آن تهیه و به صورت رایگان میان مردمان جهان توزیع شد. ایران نیز واکسن برکت را تولید کرد. بنابراین توان مقابله با چنین بیماریهایی وجود دارد، اما نکته این است، اولویت و عزم برای حل آن وجود ندارد، چرا که خوزستان همچنان پس از گذشت یک دهه مصاحبه محور است و ما هنوز در جستجوی راه حلها و دلایلیم و اصل که مردمند اندر خم کوچه بن بست!
در انتها اینکه، روزهایی بود که درختان خوش قامت آکالیپتوس در جای جای شهر رخ مینمایاندند و وظیفه تصویه هوا را نیز به دوش میکشیدند، حالا نسل شان رو به انقراض میرود. به طوری که برای یافتن این «گونه» باید به دقت معابر و پارکها را زیر نظر گرفت. با همه اینها، از جمله شنیدههایی که وجود دارد و باید شهرداری و علوم پزشکی اهواز در مقام پاسخگویی برآیند، این است که کاشت انبوه کونوکارپوسها در سطح شهر، آیا قراری است بر افزایش درآمدهای درمانگاهها و بیمارستانهای خودگردانِ ناشی از بیماری شهروندان؟