در این راستا، با بیت ا... ستاریان، استاد دانشگاه تهران و کارشناس مسکن به گفت و گو نشستیم تا ببینیم اولا این طرح چقدر توانست بر بازار مسکن تاثیر مثبت داشته باشد و بعد اینکه چقدر خانه خالی در کشور پُر شد؛ این استاد دانشگاه در ابتدا با اشاره به اینکه اصلا تا به حال گزارش روشنی از مجلس و وزارت مسکن، راه و شهرسازی در خصوص این مهم ارائه نشده است، گفت: از اول هم مشخص بود این طرح شکست میخورد و فقط یک فرافکنی بود. طرح مالیات بر خانههای خالی، یک توهم بیش نبود. آماری هم که از تعداد خانههای خالی داده بودند با استناد به سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵ بود. در واقع وقتی در سال ۱۳۹۴ برجام به نتیجه رسید، اکثر کسانی که در کار ساخت و ساز بودند، پروژههایی که بیشتر از ۷۰ درصد پیشرفت داشتند را تکمیل و برای عرضه، وارد بازار کردند و بدین شکل، خانههایی که برای عرضه به بازار فروش گذاشته شده بودند را با عنوان خانه خالی شناسایی کردند. ستاریان در ادامه تاکید کرد: در سال ۱۳۹۵، تعداد این خانهها، حدود ۷۰۰ الی ۸۰۰ هزار تا بیشتر از تعداد معمول بود. این واحدها یا مسئولان را به اشتباه انداخت یا اینکه از آمار سوء استفاده کردند. کارشناسان، بارها گفتند که چیزی با عنوان مسکن خالی نداریم و اصلا به این سمت حرکت نکنید. در حال حاضر حدود ۶ میلیون واحد مسکن کسری داریم؛ چگونه دو میلیون مسکن خالی میتوانست دردی را دوا کند؟ چگونه به این صورت قیمت مسکن کاهش پیدا میکرد؟ این کارشناس حوزه مسکن با اشاره به اینکه این یک ضرورت در هر شهر است که حدود پنج الی ۱۰ درصد از خانههایش (به ویژه در شهرهای توریستی) خالی است و امکان وارد کردن آنها به بازار نیست، گفت: در هر لحظه، از هر شهری آمار بگیرید، حدود ۵ درصد از خانهها خالی هستند. در دنیا، زمانی برای خانههای خالی مالیات در نظر میگیرند که اجاره بهای مسکن با هزینه اجاره داری در یک سطح باشد؛ در چنین شرایطی موجر رغبتی به اجاره دادن نخواهد داشت؛ یعنی خانه آنچنان ارزان میشود که با هزینههای اجاره داری مساوی میشود. در چنین شرایطی دولتها مالیات وضع میکنند تا موجران برای فرار از مالیات هم که شده است خانههای خود را اجاره دهند.
وی با اشاره به وضعیت ایران افزود: حالا در ایران مگر چنین چیزی اتفاق افتاده است؟ هزینه اجاره یک واحد مسکونی در ایران معادل کارکرد دو نفر در یک ماه است؛ یعنی دو نفر ۸ ساعت در روز کار میکنند تا بتوانند اجاره خانه خود را پرداخت کنند. در این شرایط گرانی، چه دلیلی دارد که صاحب خانه، این خانه را خالی نگه دارد؟ از خانه لوکس با اجاره ماهیانه ۱۵۰ میلیون گرفته تا خانه ای در پایین شهر با اجاره ۱۵ میلیون تومان برای صاحب خانه میصرفد که خانه اش خالی نماند.
ستاریان در ادامه تاکید کرد: مشکل اینجاست که مجلس، اطلاعات کافی در خصوص بازار مسکن ندارد و ۴۰ سال است که طرحهای روزمره ارائه میدهند. جالب اینجاست که نمایندگان مجلس، آن چنان هم قرص و محکم و مدعی طرح خود را مطرح میکنند که نمایندگان و مدیرانی که آشنا نیستند نیز فریب میخورند. مشکل مسکن کشور در ساختار اقتصادی است. برای مثال دولت طرح میدهد که سالیانه یک میلیون واحد مسکونی تحویل دهد؛ این یعنی یک نقدینگی بسیار بالایی برای این پروژه باید جذب شود. در ایران پروژه ای با این عظمت نداریم که نقدینگی معادل نقدینگی کل کشور لازم داشته باشد. این نیازمند ابزارهای مالی است و همه این ابزارهای مالی باید در کشور فعال باشند تا بتوان سالیانه یک میلیون واحد مسکونی ساخته شود که از طرف دولت امکان پذیر نیست. برای چنین کارهایی باید بخش خصوصی تولید کننده باشد. هیچ دولتی، در هیچ جای دنیا، نتوانسته مسکن تولید کند.