کد خبر: ۱۳۳۵۹۷

تهران- ریاض؛ دوستی در مرز احتیاط

جلال خوش ‌چهره

 تردید نباید کرد که آشتی تهران  و ریاض، دستاوردی برای هردو سوی بازیگران قدرتمند منطقه خلیج فارس است. با این حال هنوز این گمان به قوت خود باقی است که آیا این آشتی را باید به مثابه چیدن میوه کال از درخت، برحسب اضطرار تفسیر کرد؟ یا ناشی از اراده‌ای مشترک برای انتخاب رویکرد تازه میان دو رقیب نزدیک به دشمنی در خدمت به دوستی و عادی شدن روابط خواند؟ 

هرچه هست، در حال حاضر می‌توان آن را به فال نیک گرفت و برای استمرار و دوری آن از گزند ماجراجویان داخلی و خارجی دعا کرد. روابط دولت‌ها همواره از یک اصل متابعت می‌کند؛ این که خطرات و دشمنان مشترک میان آنها، پایه دوستی‌ها و یا آغاز آن می‌شود. اکنون تهران و ریاض با درک منظومه‌ای از تحولات که منطقه و جامعه جهانی را در برگرفته، ترجیح خود را از ادامه دشمنی و مناقشات فرساینده، بر تنش زدایی و ابراز علاقه برای شروع تازه در روابط تغییر داده‌اند. این تغییر نه به معنای دگردیسی در رویکرد اصولی آنان، بلکه بها دادن بیشتر به دیپلماسی هنجارگرا در روابطی است که اصلاح آن برای دو طرف اهمیت استراتژیک دارد. از این رو با وجود همه بدگمانی‌ها که بخش بزرگی از آن در بستری از واقعیت‌های تاریخی، ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک معنا می‌یابد؛ اما نباید فراموش کرد که هنر دیپلماسی، همواره کوشش برای حل درگیری‌هاست و نه دستاورد کامل در این‌باره. به عبارت دیگر، هیچ‌گاه نمی‌توان همه اختلافات ریشه‌دار میان دولت‌ها را حل کرد. نمونه‌اش روابط حسنه امروز ژاپن با کشورهای آسیای شرقی است که همچنان زخم‌های کهنه نظام استعماری و توسعه‌طلبانه ژاپن نظامی‌گرای گذشته را در دل و ذهن دارند.
مهم این است که روشن شود تهران و ریاض آیا در این دوران شبیه به ماه عسل روابط، اهداف کوتاه مدت، میان مدت و یا بلند مدت را در دستور کار خود دارند؟ هریک از موارد بالا، چشم اندازی متفاوت را پیش‌رو قرار می‌دهند. بسا از همین روست که دو طرف با احتیاط، گام‌های نزدیکی به یکدیگر را برمی‌دارند. اعتماد هنوز گوهر گمشده این نقطه عطف تازه در روابط دو کشور است. سایه سنگین گفت‌وگوهای امنیتی نسبت به گفت‌وگوهایی که لباس منافع اقتصادی را بر تن روابط تازه پوشانده، گواهی بر مدعای اعتماد نیم بندی است که همچنان طرف‌ها به یکدیگر ابراز می‌کنند. جالب این که در همین چهار ارچوب، منطقه خلیج فارس در پهنه خاورمیانه، همچنان با مشکلات ساختاری دست‌وپنجه نرم می‌کند. منطقه هنوز فاقد ساختار بازدارنده مبتنی بر همکاری منطقه‌ای برای امنیت آن است. در این حال اعزام هزاران تفنگدار امریکایی و ناوهای جنگی به منطقه بر شدت وضع ناآرام آن افزوده است. همچنان اختلافات میان دولت‌های منطقه پایدار است. رقابت‌های ایدئولوژیک-  هژمونیک حتی به صورت تعدیل یافته، وجود دارد. کانون مناقشه خاورمیانه؛ یعنی اسراییل یک متغیر اصلی است و احساس تهدید هریک از دولت‌ها نسبت به هم پایان نیافته است. سرانجام این‌که منطقه همچنان با دو رویکرد مناقشه‌زا دست به گریبان است: هواداران نظام سنتی حاکم بر منطقه و آنان که خواستار تجدید نظر براین نظام بوده و در این راه تلاش می‌کنند.
واقعیت‌های جاری در منطقه و آنچه بر گونه تازه روابط تهران و ریاض قابل تفسیر و تحلیل است؛ پرهیز از تزریق بدگمانی و خوش‌بینی انتزاعی است. مرور سفر اخیر «حسین امیر عبداللهیان» وزیر امور خارجه به ریاض و جده و گفت‌و گوهایش با همتای سعودی خود «فیصل بن سلمان» و نیز «محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان، دستمایه‌ای نزدیک به واقعیت در اختیار می‌گذارد. این دستمایه تفسیری - تحلیلی بیرون از این چهارچوب نیست که درحال حاضر و به هردلیل، اکنون طرف‌ها بر سر حداقلی از اشتراک نظر، توافق کرده‌اند؛ این که در رفتارشان از چه چیزی پرهیز کنند. نه این‌که چه کاری را باید انجام دهند. این حداقل هم در نوع خود دستاوردی مهم و راهگشا برای ترمیم اوضاع در آشفتگی منطقه می‌تواند باشد. اگرچه هنوز تا دستاورد ملموس و روشن راه درازی باقی است. 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1402/6/20 -  شماره 5445
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۳۳۵۹۷

تهران- ریاض؛ دوستی در مرز احتیاط

جلال خوش ‌چهره

 تردید نباید کرد که آشتی تهران  و ریاض، دستاوردی برای هردو سوی بازیگران قدرتمند منطقه خلیج فارس است. با این حال هنوز این گمان به قوت خود باقی است که آیا این آشتی را باید به مثابه چیدن میوه کال از درخت، برحسب اضطرار تفسیر کرد؟ یا ناشی از اراده‌ای مشترک برای انتخاب رویکرد تازه میان دو رقیب نزدیک به دشمنی در خدمت به دوستی و عادی شدن روابط خواند؟ 

هرچه هست، در حال حاضر می‌توان آن را به فال نیک گرفت و برای استمرار و دوری آن از گزند ماجراجویان داخلی و خارجی دعا کرد. روابط دولت‌ها همواره از یک اصل متابعت می‌کند؛ این که خطرات و دشمنان مشترک میان آنها، پایه دوستی‌ها و یا آغاز آن می‌شود. اکنون تهران و ریاض با درک منظومه‌ای از تحولات که منطقه و جامعه جهانی را در برگرفته، ترجیح خود را از ادامه دشمنی و مناقشات فرساینده، بر تنش زدایی و ابراز علاقه برای شروع تازه در روابط تغییر داده‌اند. این تغییر نه به معنای دگردیسی در رویکرد اصولی آنان، بلکه بها دادن بیشتر به دیپلماسی هنجارگرا در روابطی است که اصلاح آن برای دو طرف اهمیت استراتژیک دارد. از این رو با وجود همه بدگمانی‌ها که بخش بزرگی از آن در بستری از واقعیت‌های تاریخی، ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک معنا می‌یابد؛ اما نباید فراموش کرد که هنر دیپلماسی، همواره کوشش برای حل درگیری‌هاست و نه دستاورد کامل در این‌باره. به عبارت دیگر، هیچ‌گاه نمی‌توان همه اختلافات ریشه‌دار میان دولت‌ها را حل کرد. نمونه‌اش روابط حسنه امروز ژاپن با کشورهای آسیای شرقی است که همچنان زخم‌های کهنه نظام استعماری و توسعه‌طلبانه ژاپن نظامی‌گرای گذشته را در دل و ذهن دارند.
مهم این است که روشن شود تهران و ریاض آیا در این دوران شبیه به ماه عسل روابط، اهداف کوتاه مدت، میان مدت و یا بلند مدت را در دستور کار خود دارند؟ هریک از موارد بالا، چشم اندازی متفاوت را پیش‌رو قرار می‌دهند. بسا از همین روست که دو طرف با احتیاط، گام‌های نزدیکی به یکدیگر را برمی‌دارند. اعتماد هنوز گوهر گمشده این نقطه عطف تازه در روابط دو کشور است. سایه سنگین گفت‌وگوهای امنیتی نسبت به گفت‌وگوهایی که لباس منافع اقتصادی را بر تن روابط تازه پوشانده، گواهی بر مدعای اعتماد نیم بندی است که همچنان طرف‌ها به یکدیگر ابراز می‌کنند. جالب این که در همین چهار ارچوب، منطقه خلیج فارس در پهنه خاورمیانه، همچنان با مشکلات ساختاری دست‌وپنجه نرم می‌کند. منطقه هنوز فاقد ساختار بازدارنده مبتنی بر همکاری منطقه‌ای برای امنیت آن است. در این حال اعزام هزاران تفنگدار امریکایی و ناوهای جنگی به منطقه بر شدت وضع ناآرام آن افزوده است. همچنان اختلافات میان دولت‌های منطقه پایدار است. رقابت‌های ایدئولوژیک-  هژمونیک حتی به صورت تعدیل یافته، وجود دارد. کانون مناقشه خاورمیانه؛ یعنی اسراییل یک متغیر اصلی است و احساس تهدید هریک از دولت‌ها نسبت به هم پایان نیافته است. سرانجام این‌که منطقه همچنان با دو رویکرد مناقشه‌زا دست به گریبان است: هواداران نظام سنتی حاکم بر منطقه و آنان که خواستار تجدید نظر براین نظام بوده و در این راه تلاش می‌کنند.
واقعیت‌های جاری در منطقه و آنچه بر گونه تازه روابط تهران و ریاض قابل تفسیر و تحلیل است؛ پرهیز از تزریق بدگمانی و خوش‌بینی انتزاعی است. مرور سفر اخیر «حسین امیر عبداللهیان» وزیر امور خارجه به ریاض و جده و گفت‌و گوهایش با همتای سعودی خود «فیصل بن سلمان» و نیز «محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان، دستمایه‌ای نزدیک به واقعیت در اختیار می‌گذارد. این دستمایه تفسیری - تحلیلی بیرون از این چهارچوب نیست که درحال حاضر و به هردلیل، اکنون طرف‌ها بر سر حداقلی از اشتراک نظر، توافق کرده‌اند؛ این که در رفتارشان از چه چیزی پرهیز کنند. نه این‌که چه کاری را باید انجام دهند. این حداقل هم در نوع خود دستاوردی مهم و راهگشا برای ترمیم اوضاع در آشفتگی منطقه می‌تواند باشد. اگرچه هنوز تا دستاورد ملموس و روشن راه درازی باقی است. 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد