پس از گذشت بیش از ۲۰۰ روز از آغاز درگیریهای کم سابقه میان حماس و اسرائیل در غزه حالا اندکاندک صدای پای آتشبس شنیده میشود.
حماسیها از طرح مصر و قطر برای آتشبس استقبال کردهاند و موافقت خود را به شکل رسمی اعلام داشتند، از سوی دیگر مقامهای رژیم اسرائیل نیز با وجود آنکه هنوز این توافق را نپذیرفتهاند؛ اما بر بررسی آن تاکید کردهاند. فارغ از آنکه نتیجهی مذاکرات غیرمستقیم حماس و اسرائیل چه خواهد شد و آیا در نهایت این توافق به سرانجامی خواهد رسید یا خیر، آنچه حائز اهمیت به نظر میآید، آن است که حتی نیروهایی که در منطقه با عنوان جریان مقاومت شناخته میشوند هم در نهایت برای پایان دادن به جنگ گزینهی میز مذاکره را انتخاب میکنند. این یک واقعیت گریزناپذیر است که پایانبخش هر جنگی مذاکره خواهد بود و برای جلوگیری از وقوع جنگ نیز میتوان به ابزار مذاکره پناه برد. همینجاست که سخن از دوگانهی مذاکره-مقاومت دوگانهای جعلی نام میگیرد.
چرا این دوگانه جعلی است؟ سالهاست که در ایرانِ ما برخی جریانهای سیاسی در تلاش هستند تا با همین دوگانهی جعلی برای خود رای جمع کنند و رقبای سیاسی خود را از صحنه خارج سازند.
بخشی از نظام تصمیمگیری کشور نیز بر مبنای همین دوگانهی برساخته و جعلی بررسی و اتخاذ بعضی تصمیمها را به تاخیر میاندازد و یا اساسا به سمت آن نمیرود. شاید محاسبهی هزینه - فایده این تاخیر در تصمیمگیری و یا عدم تصمیمگیری در مواردی که شمار آن هم کم نبوده است، عبرتآموز باشد. واقعیت این است که در مذاکرات منتهی به برجام هم بر خلاف آنچه از سوی رسانهها و تریبونهای دلواپس تبلیغ میشد شاهد دوگانهای میان مذاکره و مقاومت نبودیم و از قضا میتوان آن مذاکرات را به عنوان یکی از نمادهای مقاومت برشمرد.اگر از چارچوب دوگانهی موهوم و جعلی مذاکره- مقاومت خارج شویم مسیرهای تازهای پیشروی نظام تصمیمگیری قرار خواهد گرفت که میتواند منافع ملی با بسیار بیشتر از آنچه امروز شاهدش هستیم، تامین کند.یکی از مهمترین تهدیداتی که هر سیستم سیاسی را تهدید میکند، خطاهای محاسباتی در زمان تصمیمگیری است. خطاهایی که گاه بر اثر غفلت رخ میدهد و گاه به دلیل نفوذ. مشخص نیست دلیل این نوع تصمیمگیریها خطای محاسباتی است یا نفوذ؛ اما هر کدام از این دو دلیل را که بپذیریم در نتیجه تفاوت چندانی ندارد و آنچه شاهدش هستیم آن است که با مقابل هم قرار دادن مذاکره و تعامل با جهان در برابر مقاومت و سازشناپذیری بخشی از منافع ملی که تامین آن میتواند آثار مستقیم بر روی زندگی روزمره و سفرهی مردم داشته باشد یا به سرانجامی نمیرسد و یا با تاخیرها خسارتبار مورد توجه قرار میگیرد. این در حالی است که تجارب مختلفی نشان داده که نه تنها با مذاکره میتوان منافع ملی را تامین کرد بلکه گاهی مذاکره و توافق سیاسی بر ارتقا امنیت ملی نیز اثری مستقیم و ماندگار دارد.