او در مخالفت با سیدعباس عراقچی سخن گفت، فیلمش را در کانال تلگرامیاش گذاشت و متواضعانه، آن را نطق تاریخی خواند که البته نه از نظر غنا و محتوا تاریخی بود و نه حتی از نظر تعداد خلاف واقعهای به کار رفته در نطق که رکوردداران تاریخی در این زمینه بسیارند و از این موضوع در میگذریم. (هر چند که از حق نباید گذشت همین که کسی نطق خود را تاریخی بخواند خودش تاریخی است!)
اما جناب ثابتی نکتهای گفت که هر چند این هم تاریخی نیست ولی حرف درستی است و آن هشدار به نمایندگان بود که بعدش باید تو روی مردم نگاه کنید. او البته این جمله را اینجا گفت که اگر میخواهید به عراقچی رای بدهید، بدهید ولی بعدش باید تو روی مردم نگاه کنید.
این خیلی خوب است که یک نماینده، یک وزیر، یک مدیر و یک سیاستمدار، به فکر این باشد که چگونه میخواهد به روی مردم نگاه کند. به ویژه وقتی کسی در جایگاه وکالت مردم قرار گرفته باید بیش از هر فرد دیگری به فکر چشم در چشم شدن با موکلانش باشد. این طرز فکر آقای ثابتی، ستودنی است اما جسارتاً این سئوال پیش میآید که خود او چگونه میخواهد تو روی مردم نگاه کند وقتی رویکردها و مواضعش با خواستههای دستکم ۸۰ درصد از مردم ایران یا همان موکلان محترم، در تضاد و تقابل است؟!
انتخابات ریاستجمهوری اخیر، یک شاخص تاریخی بود که نشان داد مردم چگونه میاندیشند و چه میخواهند و چه نمی خواهند. آشکار است که هم رأیدهندگان به پزشکیان و هم آن ۵۰درصدی که حتی در مرحله دوم هم رای ندادند، مخالف روشها و سیاستهایی هستند که ثابتی و امثال او در جبهه پایداری و برخی جریانهای سیاسی دیگر بر کشور تحمیل کردهاند.
اگر پایداری چیها این را نفهمیدهاند که وا اسفا که خورشید را میبینند و درکش نمیکنند ولی اگر میفهمند و همچنان خلاف راه مردم میروند که وامصیبتا که به سمت خورشید لجن میافکنند تا به زعم خودشان تاریکش کنند.
فقط کافی است به مطالبات عمومی در زمینههایی مانند سیاست خارجی، برجام، FATA ، آزادیهای اجتماعی، گزینشها، سهمیهها، بررسی صلاحیتها، موضوع زنان، گشت ارشاد، اینترنت و فیلترینگ، صداوسیما، اتباع خارجی، اقتصاد و... بنگرید و سپس مورد به مورد بررسی کنید که جریان جبهه پایداری و جلیلی و مریدانش تا چه اندازه مقابل خواستههای اکثریت مطلق مردم ایران است.
مخالفت با خواستههای ملت
واقعاً کسانی که تقریباً در همه حوزهها، در برابر دیدگاه و خواستههای عموم ملت ایران قرار گرفتهاند چگونه و با چه رویی میتوانند توی روی ملت ایران نگاه کنند؟! جالب اینجاست که همینها جرات این را هم که مسئولیت کارها و رویکردهای خود را بر عهده بگیرند، ندارند. در مناظرههای تلویزیونی دیدیم که هیچکدامشان حاضر نشدند گشت ارشاد را تایید کنند و به گردن بگیرند یا حتی زاکانی که در دوران او حجاببانهای مترو فعال شده بودند، حاضر نشد کارشان را تایید کند و طفره رفت. در زمینه اینترنت نیز همین گونه بود و در عرصه اقتصاد نیز حاضر نشدند بپذیرند محدودسازیهای آنان در عرضه سیاست خارجی و مناسبات بین بانکی معیشت مردم را در مضیقه قرار داده است.
بله! خوب است که سیاستمدار به فکر این باشد که با چه رویی میخواهد توی روی مردم نگاه کند ولی خوبتر آن است که قبل از این فکر، خودش را با مردم هماهنگ کند و گوش به فرمان مردم باشد چرا که سیاستمداران، هویتی ندارند جز اجیر شدگان مردم برای رتق و فتق امور کشور مردم و نوکری و خدمتگزاری مردم در برابر مزد معین. اگر این را بفهمند، این را هم خواهند فهمید که چگونه به عنوان یک خدمتکار توی روی اربابان خود که مردم هستند، نگاه کنند: نگاهی آمیخته با تواضع، ادب، قدرشناسی و انتظار برای اوامر بعدی. غیر این باشد، همان بهتر که نه نگاه کنند و نه ادای آدم خوبها را در بیاورند!