اکنون در بسیاری از کشورها ۶۰ تا ۶۵ سال آغاز دوران سالمندی در نظر گرفته شده است. هر چند تعاریف و شاخصههای این حوزه در سالهای اخیر تفاوتهای زیادی کرده است اما با توجه به اینکه سن مولد از حدود ۱۵ سالگی آغاز و در ۶۵ سالگی و ورود اشخاص به سن وابستگی اقتصادی به پایان میرسد، در برخی کشورهای پیشرفته دوران سالمندی نیز از همین سن محاسبه میشود.
رئیس اسبق دبیرخانه شورای ملی سالمندی کشور گفت: «سالمندی جمعیت»، از جمله مولفههای مهم این حوزه محسوب میشود و به تغییر ساختار سنی جمعیت و هرم جمعیتی یک کشور اشاره دارد. به گفته حسامالدین علامه، سالمندی جمعیت بر اساس تعاریف مرکز آمار ایران، درصد جمعیت افراد بالای ۶۰ سال را نسبت به دیگر گروههای سنی به ویژه افراد کمتر از ۱۵ سال نشان میدهد. به عبارت دیگر، مقایسه جمعیت افراد بالای ۶۰ سال نسبت به افراد کمتر از ۱۵ سال، «نسبت سالخوردگی» نام دارد.
علامه ضمن هشدار نسبت به سرعت رشد سالمندی در ایران، بیشترین علت نارضایتی سالمندان را مربوط به وضعیت معیشتی و مالی آنها اعلام کرد و افزود: علیرغم اینکه میانگین تعداد فرزندان سالمندان فعلی کشور «۵ فرزند» است؛ اما شاهد افزایش رهاشدگی سالمندان به دلیل اشتغال فرزندان دختر و پسر هستیم و این در حالیست که میزان «افسردگی» در «خانههای سالمندان» بیش از ۷۰درصد است.علامه توضیح داده است که اگر جمعیت سالمندان در یک جامعه کمتر از ۷ درصد باشد، به معنای «جوانی» آن جامعه است.
به گفته وی، گیلان و مازندران در میان استانهای کشور، بیشترین نسبت جمعیت سالمند را دارند و با توجه به این که عدد اعلام شده بالای ۱۴درصد است، جامعهای «سالمند» محسوب میشوند.سیستان و بلوچستان و هرمزگان نیز کمترین درصد سالمندی را در کشور به خود اختصاص دادهاند؛ بر اساس شاخصهای موجود اولی «جوان» و دومی «میانسال» تعریف میشود، همچنین در کل کشور، حدود هفت میلیون و ۵۰۰ هزار نفر از جمعیت سالمند در شهرها و بیش از دو میلیون و ۳۰۰ هزار نفر نیز در مناطق روستایی زندگی میکنند.در همین رابطه صابر جباری، رئیس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت اسفند سال گذشته به تسنیم گفته بود که گیلان، البرز، مازندران، سمنان، مرکزی و تهران، از جمله سالمندترین و سیستان و بلوچستان و هرمزگان از جمله جوانترین استانهای کشور محسوب میشوند. احمد دلبر به مناسبت روز جهانی سالمندان، با اشاره به سرعت رشد سالمندی در ایران، اظهار کرد: جمعیت کشورهای توسعهیافته طی بیش از ۱۰۰ سال به دو برابر رسیده، به طوری که جمعیت فرانسه پس از ۱۲۰ سال از ۱۰ درصد به ۲۰ درصد رسیده و این درحالیست که اینگونه کشورها براساس وضعیت و آمادگی که از گذشته تاکنون داشتهاند، نسبت به سالخوردگی جمعیتشان چندان نگرانی ندارند، اما ایران با بیشترین سرعت رشد سالمندی نسبت به دنیا و به ویژه کشورهای آسیا روبهروست. طی ۴۵ سال گذشته جمعیت سالمندی از ۵.۳ درصد به ۱۰.۳ درصد رسیده که زمان دو برابر شدن جمعیت سالمندی در مرحله بعدی کمتر از این رقم بوده و در ۲۰ سال آینده اتفاق میافتد، به طوری که در سال ۱۴۲۰، ۲۰ درصد جمعیت ایران را سالمندان تشکیل میدهند؛ این درحالیست که ایران آمادگی ورود به سالخوردگی جمعیت را ندارد.
«زنان» ؛ سالمندان آسیبپذیر
رئیس انجمن علمی سالمندان ایران در پاسخ سئوالی درخصوص برخی اظهارات مبنی بر زنانهشدن جمعیت سالمندی در کشور، توضیح داد: درصد جمعیت سالمندان زن با سالمندان مرد در کشور چندان با یکدیگر متفاوت نیست، اما زنان سالمند معمولا تنهاتر، فقیرتر و بیکارترند و از همین رو، زنان سالمند را جزو سالمندان آسیبپذیر تلقی میکنیم، چراکه براساس آمارها یک سوم سالمندان، همسرشان فوت شده که بخش اعظمی از این جمعیت را زنان تشکیل میدهند، به همین دلیل زنانه شدن سالمندی میتواند با مخاطرات زیادی همراه باشد.
میانگین تعداد فرزندان سالمندان فعلی «۵ فرزند»
دلبری در همین رابطه به رهاشدگی سالمندان پرداخت و افزود: رهاشدگی سالمندان از مصادیق بارز سالمندآزاری تلقی میشود که بررسی آن در کشور نشان از افزایش این موضوع میدهد. در روزگاری که میانگین تعداد فرزندان سالمندان فعلی کشور، ۵ فرزند است، این تعداد از رهاشدگی سالمندان یا سالمندان مجهولالهویه را در سراهای سالمندی مشاهده میکنیم. آنچه نگرانکننده است، بحث تامین منابع مالی، بیمهای و حمایتی برای سالمندان بوده، چراکه متاسفانه بیمهها پوشش کافی و لازم برای خدمات مراقبت در منزلِ سالمندان را ندارند و زمانی هم که هزینهها افزایش یابد خانوادهها مجبور به رها کردن سالمندانشان که در کشور فرآیندی روبه افزایش است، میشوند.
اشتغال فرزندان، از دلایل گسترش رهاشدگی سالمندان
رئیس انجمن علمی سالمندان ایران با تاکید بر اینکه سالمندآزاری با معیشت خانواده ارتباط مستقیم دارد، ادامه داد: نکته دیگری که بر رهاشدگی سالمندان دامن میزند، اشتغال زن و شوهر و فرزندان پسر و دخترِ سالمند است. همین موضوع موجب میشود آنها نتوانند از سالمندشان مراقبت کنند، به ویژه اینکه بسیاری از آنها امکان زندگی به تنهایی برایشان ممکن نیست و به همین دلیل بسیاری از آنها مجبورند به منزل فرزندانشان بروند، از آنجایی که ممکن است این فرزندان هم توان نگهداری والدینشان را نداشته باشند، آنها را رها میکنند.
میزان «افسردگی» در «خانههای سالمندان» بیش از ۷۰ درصد
وی در پاسخ به سئوالی در خصوص نگهداری سالمندان در آسایشگاه و منزل، تصریح کرد: از نظر مطالعات بینالمللی، بهترین سرویس برای مراقبت از سالمندان در خانواده است، چراکه میزان افسردگی که در جامعه ۱۵تا ۲۰ درصد گزارش میشود در خانه سالمندان بیش از ۷۰ درصد گزارش شده است؛ از آنجایی که نمیتوان یک نسخه واحد برای همه داشت و درصدی از جامعه سالمندی کشور که فرزند یا خانوادهای ندارند مجبور به پذیرش در این منازل هستند، در ابتدا توصیه به نگهداری آنها در خانه و در مرحله بعد نگهداری در آسایشگاه است.
وضعیت معیشتی و مالی، بیشترین علت نارضایتی سالمندان
دلبری با اشاره به وضعیت معیشتی و مستمری بازنشستگان بیان کرد: مطالعهای انجام شد و نشان داد که بیشترین نارضایتی سالمندان از وضعیت معیشتی و مالیشان است. از سوی دیگر براساس سرشماری سال ۱۳۹۵ سازمان آمار، میزان فقر در دوره سالمندی دو برابر سایر دورههای عمر است. مشخصا میزان پرداختی به سالمندان نسبت به دوره کارمندی او کمتر است و از سوی دیگر هزینههای بهداشتی، درمانی و شخصی او افزوده میشود و از همین رو میزان فقر در دوره سالمندی افزایش مییابد.
۵۴ درصد سالمندان مستمری ماهیانه دریافت نمیکنند
بنابر اظهارات وی، براساس مطالعات انجام شده حدود ۵۴ درصد سالمندان مستمری ماهیانه دریافت نمیکنند؛ طبق دادههای طرح شهید رجایی نیز بیش از ۲ میلیون سالمند تحت پوشش کمیته امداد یا سازمان بهزیستی هستند که میزان مستمری دریافتی آنها از سوی دستگاههای حمایتی جوابگوی نیازهای آنها نیست و مطمئنا همه این موارد از مصادیق سالمندآزاری است که از سوی خانواده، جامعه و یا سازمانی رخ دهد.
خبری از لایحه حمایت از حقوق سالمندان نیست
رئیس انجمن علمی سالمندان ایران در همین راستا گریزی به آخرین وضعیت اجرای سند ملی سالمندی و پیشنویس لایحه حمایت از حقوق سالمندان زد و ادامه داد: متاسفانه در حوزه، دچار عقبماندگی دانسته و ندانسته هستیم، چراکه از یک سو هنوز هیچ خبری از لایحه حمایت از حقوق سالمندان نیست و از سوی دیگر نیز علی رغم وجود سند ملی سالمندی که جز یکی از مهمترین مسائل برنامه سوم توسعه دولت بوده، هنوز بعد از گذشت ۲۰ سال از تصویب آن، برنامهریزی و تقسیم کار ملی میان نهادها و سازمانها صورت نگرفته است.شورای ملی سالمندی که بعد از ۲۰سال قانون برنامه و بودجه تکلیف کرده بود که هر ۶ ماه به ریاست رئیس جمهور یا معاون اول رئیسجمهور یک جلسه برگزار شود، هنوز برگزار نشده است. بیش از ۲سال است که زنگ خطر سالخوردگی جمعیت به صدا درآمده اما کو گوش شنوا؟.