کد خبر: ۱۳۶۰۹۲

سناریوی شنبه

گروه سیاسی کارون: جدیدترین اظهارات دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا درباره برگزاری یک نشست مستقیم با مقامات عالی ایران در روز شنبه، را باید در چارچوب یک عملیات روانی پیچیده و طراحی‌شده با هدف تأثیرگذاری بر افکار عمومی داخلی و خارجی مورد ارزیابی قرار داد.

او که همزمان با حضور بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل این اظهارات را مطرح کرده، مدعی شده است که «مذاکراتی در بالاترین سطوح» میان ایران و ایالات متحده در جریان است و در آستانه سفری رسمی به ریاض، خبر از دیداری مهم و مستقیم با طرف ایرانی داده است؛ دیداری که طبق گزارش رسانه‌هایی، چون الجزیره، رویترز و خبرگزاری فرانسه، به‌زعم ترامپ از سوی مقامات ایرانی نیز مورد پذیرش قرار گرفته است.این در حالی است که سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران و دیگر مقامات دیپلماتیک کشور، این ادعا را به‌طور کامل رد کرده‌اند و تأکید دارند که نه‌تنها تاکنون گفت‌وگویی شکل نگرفته، بلکه در صورت تحقق مذاکره نیز، فرآیند آن صرفابه‌صورت غیرمستقیم خواهد بود. تحرک رسانه‌ای ترامپ را باید در چارچوب جنگ روایت‌ها در عرصه سیاست خارجی ایالات متحده تحلیل کرد. ترامپ می‌کوشد با طرح ادعای مذاکره مستقیم، نه‌تنها ابتکار عمل دیپلماتیک را به نام خود ثبت کند، بلکه ایران را نیز در موضع انفعال قرار دهد؛ موضعی که در آن جمهوری اسلامی به‌عنوان بازیگری غیرمنعطف و مخالف گفت‌و‌گو معرفی می‌شود.
این تاکتیک هم‌زمان واجد کارکرد‌های سیاسی برای ترامپ در صحنه داخلی آمریکاست و هم ابزاری برای اعمال فشار سیاسی در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی بویژه پس از فشار‌های جهانی به آمریکا در جریان جنگ تعرفه‌ها به‌شمار می‌آید.
در چنین چارچوبی، هدف اصلی نه دستیابی به توافق، بلکه تثبیت موقعیت ایالات متحده به‌عنوان طرف «پیش‌قدم» و «مبتکر» در حل منازعات معرفی می‌شود؛ روایتی که از طریق پوشش گسترده رسانه‌ای و با بهره‌گیری از منابع خبری نزدیک به کاخ سفید منتشر می‌شود و با واکنش سنجیده مقامات ایرانی، به‌ویژه در سطح وزارت خارجه، مواجه شده است.
در کنار این تحرک رسانه‌ای، سخنان بنیامین نتانیاهو در واشنگتن و بدنبال اظهارات ترامپ مبنی بر امکان دستیابی به توافقی «مشابه لیبی» با ایران، معنای خاصی در فضای تحلیل‌های راهبردی دارد.
اشاره به مدل لیبی به‌وضوح نشان‌دهنده برداشت غیرصادقانه طرف آمریکایی و متحدانش از مفهوم توافق است. تجربه سال ۲۰۰۳ لیبی که در آن دولت معمر قذافی پس از پذیرش خلع سلاح کامل، نظارت بین‌المللی گسترده و باز شدن ساختار دفاعی کشورش، در نهایت با دخالت نظامی ناتو و فروپاشی مواجه شد در حافظه راهبردی بسیاری از کشور‌های مستقل باقی مانده است.در این چارچوب، اشاره به چنین مدلی نه‌تنها حامل پیام دیپلماتیک نیست، بلکه نشانگر رویکرد تهدیدآمیز و مبتنی بر اجبار در سیاست آمریکا و متحدانش است.
در سطح راهبردی، آنچه ترامپ در پی آن است، نه آغاز یک مسیر دیپلماتیک قابل اتکا، بلکه آزمودن واکنش ایران در برابر فشار‌های ترکیبی روانی، رسانه‌ای و سیاسی است. چنین اقدامی با هدف ارزیابی میزان آمادگی جمهوری اسلامی برای ورود به فرآیند چانه‌زنی صورت می‌گیرد؛ فرآیندی که اگر با همراهی و سکوت تهران مواجه شود، می‌تواند به‌عنوان زمینه‌ای برای تحمیل مطالبات یک‌طرفه ایالات متحده مورد بهره‌برداری قرار گیرد.در مقابل، موضع روشن و مستدل وزارت خارجه ایران، که صراحتاً هرگونه مذاکره مستقیم را رد و امکان مذاکره غیرمستقیم را منوط به شرایط ویژه‌ای دانسته، از حفظ انسجام در راهبرد دیپلماسی مقاومت حکایت دارد. تا زمانی که ایالات متحده نه تنها تغییری در رفتار واقعی خود اعمال نکرده، بلکه همچنان با تهدید، تحریم و عملیات روانی در پی تغییر محاسبات طرف مقابل است، هیچ‌گونه مذاکره‌  مستقیم یا غیرمستقیم نمی‌تواند مبنای حل‌وفصل واقعی مسائل قرار گیرد.

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1404/1/20 -  شماره 5793
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۳۶۰۹۲

سناریوی شنبه

گروه سیاسی کارون: جدیدترین اظهارات دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا درباره برگزاری یک نشست مستقیم با مقامات عالی ایران در روز شنبه، را باید در چارچوب یک عملیات روانی پیچیده و طراحی‌شده با هدف تأثیرگذاری بر افکار عمومی داخلی و خارجی مورد ارزیابی قرار داد.

او که همزمان با حضور بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل این اظهارات را مطرح کرده، مدعی شده است که «مذاکراتی در بالاترین سطوح» میان ایران و ایالات متحده در جریان است و در آستانه سفری رسمی به ریاض، خبر از دیداری مهم و مستقیم با طرف ایرانی داده است؛ دیداری که طبق گزارش رسانه‌هایی، چون الجزیره، رویترز و خبرگزاری فرانسه، به‌زعم ترامپ از سوی مقامات ایرانی نیز مورد پذیرش قرار گرفته است.این در حالی است که سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران و دیگر مقامات دیپلماتیک کشور، این ادعا را به‌طور کامل رد کرده‌اند و تأکید دارند که نه‌تنها تاکنون گفت‌وگویی شکل نگرفته، بلکه در صورت تحقق مذاکره نیز، فرآیند آن صرفابه‌صورت غیرمستقیم خواهد بود. تحرک رسانه‌ای ترامپ را باید در چارچوب جنگ روایت‌ها در عرصه سیاست خارجی ایالات متحده تحلیل کرد. ترامپ می‌کوشد با طرح ادعای مذاکره مستقیم، نه‌تنها ابتکار عمل دیپلماتیک را به نام خود ثبت کند، بلکه ایران را نیز در موضع انفعال قرار دهد؛ موضعی که در آن جمهوری اسلامی به‌عنوان بازیگری غیرمنعطف و مخالف گفت‌و‌گو معرفی می‌شود.
این تاکتیک هم‌زمان واجد کارکرد‌های سیاسی برای ترامپ در صحنه داخلی آمریکاست و هم ابزاری برای اعمال فشار سیاسی در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی بویژه پس از فشار‌های جهانی به آمریکا در جریان جنگ تعرفه‌ها به‌شمار می‌آید.
در چنین چارچوبی، هدف اصلی نه دستیابی به توافق، بلکه تثبیت موقعیت ایالات متحده به‌عنوان طرف «پیش‌قدم» و «مبتکر» در حل منازعات معرفی می‌شود؛ روایتی که از طریق پوشش گسترده رسانه‌ای و با بهره‌گیری از منابع خبری نزدیک به کاخ سفید منتشر می‌شود و با واکنش سنجیده مقامات ایرانی، به‌ویژه در سطح وزارت خارجه، مواجه شده است.
در کنار این تحرک رسانه‌ای، سخنان بنیامین نتانیاهو در واشنگتن و بدنبال اظهارات ترامپ مبنی بر امکان دستیابی به توافقی «مشابه لیبی» با ایران، معنای خاصی در فضای تحلیل‌های راهبردی دارد.
اشاره به مدل لیبی به‌وضوح نشان‌دهنده برداشت غیرصادقانه طرف آمریکایی و متحدانش از مفهوم توافق است. تجربه سال ۲۰۰۳ لیبی که در آن دولت معمر قذافی پس از پذیرش خلع سلاح کامل، نظارت بین‌المللی گسترده و باز شدن ساختار دفاعی کشورش، در نهایت با دخالت نظامی ناتو و فروپاشی مواجه شد در حافظه راهبردی بسیاری از کشور‌های مستقل باقی مانده است.در این چارچوب، اشاره به چنین مدلی نه‌تنها حامل پیام دیپلماتیک نیست، بلکه نشانگر رویکرد تهدیدآمیز و مبتنی بر اجبار در سیاست آمریکا و متحدانش است.
در سطح راهبردی، آنچه ترامپ در پی آن است، نه آغاز یک مسیر دیپلماتیک قابل اتکا، بلکه آزمودن واکنش ایران در برابر فشار‌های ترکیبی روانی، رسانه‌ای و سیاسی است. چنین اقدامی با هدف ارزیابی میزان آمادگی جمهوری اسلامی برای ورود به فرآیند چانه‌زنی صورت می‌گیرد؛ فرآیندی که اگر با همراهی و سکوت تهران مواجه شود، می‌تواند به‌عنوان زمینه‌ای برای تحمیل مطالبات یک‌طرفه ایالات متحده مورد بهره‌برداری قرار گیرد.در مقابل، موضع روشن و مستدل وزارت خارجه ایران، که صراحتاً هرگونه مذاکره مستقیم را رد و امکان مذاکره غیرمستقیم را منوط به شرایط ویژه‌ای دانسته، از حفظ انسجام در راهبرد دیپلماسی مقاومت حکایت دارد. تا زمانی که ایالات متحده نه تنها تغییری در رفتار واقعی خود اعمال نکرده، بلکه همچنان با تهدید، تحریم و عملیات روانی در پی تغییر محاسبات طرف مقابل است، هیچ‌گونه مذاکره‌  مستقیم یا غیرمستقیم نمی‌تواند مبنای حل‌وفصل واقعی مسائل قرار گیرد.

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد