صلح و ثبات از ارکان اساسی توسعه پایدار در جوامع انسانی هستند. تجربه تاریخی ایران نشان میدهد که دورههایی از صلح سیاسی و اجتماعی بستر مناسبی برای شکوفایی اقتصادی، فرهنگی و علمی فراهم آوردهاند، در حالی که جنگها و بیثباتیها اغلب موجب فروپاشی ساختارها و زوال تمدنی شدهاند.
این مقاله با تکیه بر منابع تاریخی و پژوهشهای معتبر، به بررسی تطبیقی دورانهای صلح و پیشرفت در برابر دورههای جنگ و انحطاط در تاریخ ایران میپردازد.
۱. مقدمه
در طول تاریخ ایران، همواره رابطهای معنادار میان ثبات سیاسی و توسعه از یکسو و بیثباتی و زوال از سوی دیگر برقرار بوده است. توسعه پایدار به منابع، برنامهریزی و نیروی انسانی نیاز دارد که تنها در بستر صلح و امنیت قابل دستیابی است (گالتونگ، ۱۹۶۹). جنگ و درگیری، علاوه بر از بین بردن منابع فیزیکی و انسانی، موجب قطع روند یادگیری، تحقیق و نوآوری در جامعه میشود.
۲. دورههای صلح و توسعه در تاریخ ایران
۱-۲. امپراتوری هخامنشی (۵۵۰-۳۳۰ ق.م)
کوروش کبیر با بنیانگذاری یک امپراتوری مبتنی بر تساهل دینی و اداری، نظم گستردهای در منطقه ایجاد کرد. داریوش بزرگ نیز با تدوین قوانین، ایجاد راه شاهی، سیستم پستی و ضرب سکههای متحد، زیرساختهای اقتصادی پیشرفتهای فراهم آورد (بریانت، ۲۰۰۹؛ گیرشمن، ۱۳۷۲). دوران اوج هخامنشیان همزمان با ثبات داخلی و صلح منطقهای بود.
۲-۲. دوران صفوی بهویژه در عصر شاه عباس اول (۱۵۸۸-۱۶۲۹ م)
شاه عباس با مقابله با شورشهای داخلی، اتحاد سیاسی را برقرار کرد و با انتقال پایتخت به اصفهان، رونق اقتصادی و فرهنگی عظیمی ایجاد نمود. تجارت ابریشم، ارتباط بازرگانی با اروپا و توسعه هنر و معماری از نتایج این دوره است (روملو، ۱۳۵۲؛ متیوز، ۲۰۰۱).
۳-۲. دوران پهلوی اول (۱۹۲۵-۱۹۴۱ م)
رضاشاه با تثبیت قدرت مرکزی و ایجاد دولت مدرن، بستر اصلاحات اداری، نظام آموزشی، قضایی و زیربنایی را فراهم کرد. ساخت راهآهن سراسری، دانشگاه تهران، و اصلاحات ارضی از مهمترین دستاوردهای این دوره باثبات هستند (آبراهامیان، ۱۳۸۳).
۳. دورههای جنگ و انحطاط در تاریخ ایران
۱-۳. حمله اسکندر مقدونی (۳۳۰ ق.م)
سقوط امپراتوری هخامنشی بهدنبال حمله اسکندر منجر به نابودی ساختارهای حکومتی و فرهنگی ایران شد. کتابخانهها به آتش کشیده شدند و حکومت سلوکیان جایگزین شد که بیگانه با سنتهای ایرانی بودند (دیاکونوف، ۱۳۶۴).
۲-۳. حملات مغولان (قرن ۱۳ م)
حمله چنگیز و هولاکو به ایران، نابودی شهرهایی چون نیشابور، ری و همدان را در پی داشت. طبق تخمین منابع تاریخی، میلیونها نفر کشته شدند و ساختار اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور برای چندین قرن دچار اختلال شد (واصفی، ۱۳۵۰؛ اشپولر، ۱۳۷۶).
۳-۳. جنگ ایران و عراق (۱۹۸۰-۱۹۸۸ م)
این جنگ هشت ساله، یکی از پرهزینهترین جنگهای مدرن برای ایران بود. طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، حدود ۱۰۰۰ میلیارد دلار خسارت مستقیم و غیرمستقیم وارد شد و توسعه اقتصادی کشور با تأخیر مواجه گردید (مرکز پژوهشهای مجلس، ۱۳۸۰). رشد صنایع دفاعی در این دوره استثناء است، اما برآیند کلی آن رکود در بخشهای آموزشی، بهداشتی و زیربنایی بود.
نتیجهگیری: بررسی تاریخی توسعه در ایران نشان میدهد که ثبات و صلح داخلی و خارجی، زمینهساز رشد علمی، فرهنگی و اقتصادی بودهاند. در مقابل، جنگها نهتنها موجب ویرانی فیزیکی کشور شدهاند، بلکه وقفههای جدی در روند تمدنی ایجاد کردهاند. این تجربه تاریخی اهمیت سیاستگذاری مبتنی بر صلحگرایی، دیپلماسی فعال و ثبات داخلی را در برنامهریزی برای توسعه پایدار ایران بهخوبی نشان میدهد.