یک اقتصاددان با اشاره به این که بنده از همان ابتدا با تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی مخالف نبودم، گفت: دولت این سیاست را برای این به کار برد که در فروردین ۹۷ بازار ارز از دستش در رفته بود و همان روزی که این سیاست اعلام شد، دو هزار تومان بر روی قیمت دلار رفت و به ۶۵۰۰ تومان رسید، واقعیت تلخ آنجاست که کنترل و نظارتی بر روی این ارز صورت نگرفت، این در حالی است که خود رئیس جمهوری سه بار به صراحت اعلام کرد برای کنترل منابع ارزی، دلار گران شده است.حسین راغفر افزود: با اجرای این سیاست در عمل دلار را سه نرخی کردند، یک قیمت ۴۲۰۰ تومان، ارز نیمایی و ارز در بازار آزاد، که این امر در نهایت باعث ایجاد فساد و رانت شد و مصیبت این موضوع نیز تا به حال ادامه دارد، ما در زمان جنگ نیز در تنگنای ارزی قرار داشتیم، کل درآمد ارزی ۶ میلیارد دلار بود که سه میلیارد دلار آن برای واردات کالاهای اساسی اختصاص مییافت و سه میلیارد دلار آن نیز برای هزینه اداره کشور و جنگ با همان نرخ ۷ تومان، از سویی خرید و فروش ارز نیز ممنوع بود، اما این نرخ نیز برای مردم مهم نبود.راغفر اظهار داشت: اما بعد از جنگ جریانی به وجود آمد که درصدد افزایش نرخ ارز برآمد و همین مافیای قدرت و ثروت نیز است که سالهاست وضعیت مملکت را به این روز درآورده و همین عده نیز هستند که با استفاده از ماشین تبلیغاتی خود در رسانهها و روزنامههای مختلف مدام از رانت ارز دولتی میگویند، اما آنها دلشان برای مردم نمیسوزد، بلکه میخواهند ارز را گرانتر کنند، اما آنها به هیچی راضی نیستند.راغفر با اشاره به اینکه این عده به بنده و سایر اقتصادانان با اشاره به اینکه انگ چپ بودن و کمونیست بودن میزنند، اضافه کرد: ما مخالف خصوصیسازی نیستیم، بلکه میگوییم به تولید توجه شود، این در حالی است که میخواهنــــد به اســم خصــــوصیســـازی، اختصاصیسازی کنند، ما نمیگوییم که اقتصاد را دولتی کنید، بلکه معتقدیم که باید به تولید و بخش مولد اقتصادی توجه شود، اما این جماعت به دلیل اینکه پول در واردات است، تنها میخواهند ارز را از کشو خارج کنند، تنها در سال گذشته ۵۸۰ میلیون دلار از انواع داروهایی که ۱۸ شرکت داخلی توانایی تولید آن را داشتند، وارد شده، این دردی است که ما از آن سخن میگوییم.
این اقتصاددان با اشاره به اینکه به فرض هم ارز ۴۲۰۰ تومانی را حذف کردند، آیا رانت قطع خواهد شد، تصریح کرد: بانک مرکزی نرخ ارز نیمایی را ۱۶ هزار تومان کرده، خوب در چنین شرایطی شما توقع دارد، قیمت بازار آزاد ثابت بماند، چنین خیالی بسیار خام است، چرا که امروز مشاهده میکنید ارز به ۱۸ هزار تومان افزایش یافته است.این استاد دانشگاه گفت: در حال حاضر در شمال تهران برج میسازند، متری ۱۵۰ میلیون تومان، پول این خانه را چه کسی میخواهد پرداخت کند، در حالی که در جنوب شهر افراد برای امرار معاش کودکان خود را میفروشند، معلوم است که در چنین شرایطی جامعه آرام نخواهد بود، روز به روز بر شدت فاصله طبقاتی افزوده شده و طبقه متوسط در حال نابودی و محو شدن است.
راغفر با اشاره به اینکه معلوم است در شرایطی که وضعیت بورس این است، شما نباید توقع تولید ملی و توجه به آن را داشته باشید، افزود: در حال حاضر بیش از ۷۰ درصد شرکتهای بورس ورشکسته و زیانده هستند و سود توزیع نمیکنند در مجامع خود، بعد بر چه اساسی قیمت آنها ظرف یک سال ده برابر شده، قیمتهای امروز بورس تماما حبابی است و این وضعیت نیز تا ابد نمیتواند ادامه پیدا کند، در نهایت یک جا متوقف میشود و آن زمان است که مردم بیچاره باید تاوان و هزینه این موضوع را بپردازند، چرا که تمام سرمایههای آنها نابود شده و از بین خواهد رفت.وی خاطر نشان ساخت: در سال گذشته بورس بیش از ۵۰۰ درصد سود داده، کدام بازار و فعالیت تولیدی میتواند چنین سودی را در پی داشته باشد، معلوم است که دیگر باید در این شرایط فاتحه تولید را خواند، مضحکه داستان نیز آنجاست که یک ریال مالیات از این همه فعالیتهای سفتهبازانه گرفته نمیشود و در مقابل دولت برای جبران کسری بودجه خود و فروش سهام شرکتهایش مردم را تشویق به حضور در بورس میکند، در نهایت نیز برنده این بازی سرمایهدارانی هستند که پولهای هنگفت خود را وارد بورس کرده و آن را چند برابر کردهاند، اما در موقعیت مناسب آن را خارج کرده و در این بین تنها مردم بینوا هستند که باید تاوان این کار را پس بدهند.
قیمتهایی که به حال صاحبخانهها بستگی دارد
« هفته قبل میگفت متری ۹ میلیون؛ حالا میگوید ۹ میلیون و ۵۰۰؛ همین خانه ۵ میلیاردی، اول سال ۳ میلیارد و یک سال و نیم پیش ۸۵۰ میلیون تومان معامله میشد. در اسفند میگفت متری ۱۴ میلیون؛ ۲ هفته پیش با متری ۲۵ میلیون معامله شد. اگر خانهای بپسندیم، باید همان لحظه خریداری کنیم.»
اینها تنها بخشی از جملاتی بود که در بررسی بازار مسکن، از زبان کارشناسان بنگاههای املاک و مشتریان شنیده میشود. الهام اخباری، از شهروندان مشهدی، میگوید: ما ۱۵ اردیبهشت خانهمان در منطقه فرخی به قیمت یک میلیارد و ۲۱۵ میلیون تومان که حدودا متری ۱۰ میلیون میشد، فروختیم تا خانه دیگری بخریم اما شوکه شدیم چراکه قیمتها آنچنان بالا رفته بود که هیچ خانهای نمیتوانستیم بخریم، نهایتا پس از جستجوی فراوان توانستیم در یک چهارراه بالاتر از منزل قبلی، واحدی را به قیمت متری ۱۲ میلیون تومان خریداری کنیم. این در حالی است که همسایه واحد طبقه بالای همان خانه را ۲ هفته بعد از ما به قیمت متری ۱۶ میلیون تومان فروخت. وی ادامه میدهد: نخستین مسکن ما هم ۴ طبقه بود که در طبقه اول ما و در طبقه چهارم مادرم زندگی میکردیم؛ در حالیکه ما در اردیبهشت ماه خانه را به یک میلیارد و ۲۱۵ میلیون تومان فروختیم، اکنون برای مادرم به قیمت یک میلیارد و ۷۷۰ میلیون تومان مشتری خریدار است. این همه تفاوت قیمت تنها در یک ماه و نیم رخ داده است.هیربد میگوید: در ماه رمضان امسال خانه خودمان در خیابان دانشجو که ۱۶۰ متر بود را حدود یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان فروختیم و تصمیم داشتیم منزل دیگری بخریم اما متاسفانه قیمتها در لحظه تغییر پیدا میکرد؛ حتی در چند مورد خریداران پای قولنامه پشیمان شدند و گفتند قرار است طی روزهای آینده قیمتها افزایش یابد؛ بنابراین معامله منتفی است. نهایتا توانستیم خانهای با حدود ۱۰ سال سابقه ساخت را در هنرستان به قیمت ۵ میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان خریداری کنیم. در این معامله فروشنده در ابتدا قیمت را ۴ میلیارد و ۳۰۰ میلیون و سپس ۴ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان اعلام کرد و نهایتا با قیمت ۵ میلیاردی معامله کرد. قیمتها کاملا به حال و روحیه صاحبان ملکها بستگی دارد.امیری با اشاره به افزایش قیمت خانهها عنوان میکند: یکی از دلایل نوسانات شدید و افزایش قیمت مسکن میتواند کاهش نرخ سود بانکی باشد. دولت سود بانکی را کاهش داده است. پدر من که خیلی از بازارهای خودرو، طلا و مسکن اطلاعی نداشت، با قراردادن پساندازش در بانک، سود ماهانه دریافت میکرد اما پس از کاهش نرخ سود، آن پول را وارد بازار خودرو کرده است. در این وضعیت تنها علت ورود پدر من به بازار خودرو، کمبود سرمایه بود وگرنه او نیز پسانداز خویش را وارد بازار مسکن میکرد.