علیرضا قیامتی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان مشهد در مراسم چهلمین روز درگذشت استاد شجریان که به همت خردسرای فردوسی و انجمن ادبی سیاوش به صورت مجازی برگزار شد اظهار کرد: همانطور که فردوسی ۳۰ سال رنج را برای بیان اسطورهها، روایتها و تاریخ ما تحمل کرد، شجریان در شکل محدودتر تمام عمر خود را برای اعتلاء فرهنگ موسیقایی ایران صرف کرد.
وی با بیان این مطلب افزود: محمد رضا شجریان در زمانهای این کار را انجام داد که موسیقی سنتی خیلی با اقبال مواجه نبود و جاذبه موسیقیهای روز و به ویژه موسیقی پاپ باعث شده بود که بسیاری از جوانان ما به سمت موسیقی پاپ و موسیقیهای دیگر بروند. در چنین شرایطی شجریان یک تنه پرچمدار موسیقی سنتی و اصیل ایران شد و اجازه نداد که موسیقی سنتی اندک آسیبی ببیند و تبدیل به فریاد اندیشه و مرام ایرانیها شد.
این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی تصریح کرد: استاد شجریان شاید به اندازه صدها پژوهشگر و ادیب بزرگ به گسترش و تعمیق ادبیات، شعر و هنر ما خدمت کرده است. بسیاری از مردم ما بیش از آنکه دیوان شاعران را دیده باشند و با شعر آنها آشنا باشند از طریق آواز استاد شجریان به آن شعرها دسترسی پیدا میکردند و توانستند شعر را بشناسند.
وی بیان کرد: در واقع صدای شجریان، صدای فرهنگ و هویت ایران بوده و است. شجریان با حنجره خود همیشه سربلندی ایران را فراخواند و با حنجره خود فریاد میزند که به گذشته پر از شکوه، عظمت و اعتبار خود برگردند و کسی بهتر از شجریان نتوانسته بود این زمانه را بشناسد. دلیل اینکه او برای اجرا اشعار حافظ را انتخاب میکند نشان دهنده تعهد اجتماعی شجریان است و اینکه متوجه نیاز زمانه است.
این استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان مشهد ادامه داد: شجریان هیچگاه موسیقی را برتر از شعر ندانست و این دو هنر را همراه یکدیگر میدانست. او هیچوقت در آثارش کلام را فدای تحریر و موسیقی نکرد، یعنی کلام کاملا منعقد و واژه ادا میشود و سپس تحریرها به اجرا درمیآید. این نکته را در کمتر کسی میتوانیم پیدا کنیم.
قیامتی عنوان کرد: در نگاه حافظ و شجریان، موسیقی یک برایند بزرگ عرفانی است. صدای حافظ صدای عشق است و شجریان نیز همان نوا را انتخاب میکند. حنجره استاد شجریان حنجرهای است که در خدمت سربلندی و فرهنگ ایران و برگرفته از موسیقی نیاکانی ما است که در شاهنامه آمده است.وی اضافه کرد: استاد شجریان در جایی حسرت میخورد و عنوان میکند که حسرت من این است که اقتضائات موسیقی اجازه نداد که شاهنامه را به اجرا دربیاورم و بخوانم، البته این سفارش را به همایون شجریان کرد و او این کار را انجام داد اما خود استاد این کار را انجام نداد و دریغ و دردی برای او بوده است. البته درست است که او اشعار شاهنامه را نخواند، اما غرور ملی، آزادگی، خردورزی، اندیشمندی و ایران دوستی فردوسی را به زیباترین شکل ممکن را در آوای خود نمایان کرد.
این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی بیان کرد: مردمداری، خردورزی و آزادگی میراثهای بزرگی بود که شجریان از فردوسی و حافظ گرفت و با وصیتی که برای مکان دفنش میکند ادای دینی به فردوسی میکند، یعنی اینکه با آرزوی دفن شدن در کنار حکیم بزرگ ایران به نحوی میخواست ارادت خود به فردوسی و خاکساری خود به فرهنگ ایران را برساند؛ چراکه او خود را متعلق به فرهنگ ایران میدانست.
محمد جعفر یاحقی، عضو پیوسته شورای فرهنگستان زبان و ادب فارسی و مدیر خردسرای فردوسی، در این مراسم اظهار کرد: با جمع آوری و گردآوری سرودهها و نگاشتههای دوستداران شجریان که به اندازه جمعیت ایران و فارسی زبان هستند، برخی از آثار را گلچین کردیم و در مجموعهای که عنوان آن «مهمان مهر» است به چاپ رساندیم.وی افزود: این عنوان به دلیل مهری است که در سخن حافظ و آواز شجریان وجود دارد و اتفاقی که ماه مهر افتاده است. شجریان هم متولد مهرماه است و هم متوفی مهرماه و با مهری که به فردوسی داشت در کنار آرامگاه فردوسی آرام گرفت.
این استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی با اشاره به کنار یکدیگر قرار گرفتن فردوسی و شجریان خاطرنشان کرد: امیدواریم این تجالس و تقارن به نفع فرهنگ ایران باشد و پس از این مجموعه شایستهای از شعر و هنر در آرامگاه فردوسی را داشته باشیم و دوستداران زبان، شعر فارسی و موسیقی اصیل از این مجموعه بیشتر دیدار کنند. به این جهت مجموعه کتاب مهمان مهر را تدارک دیدیم که به یاد چهلمین روز درگذشت شادروان شجریان عرضه کنیم و تا چند روز دیگر این کتاب به بازار میآید.
یاحقی با بیان تاریخچهای از تلفیق شعر و موسیقی گفت: این یک سنت دیرینه در فرهنگ و زبان فارسی بوده که همیشه موسیقی و شعر با یکدیگر تلازم داشته است. در گذشتههای دور و در پیش از اسلام، شعر در خدمت موسیقی بود، موسیقی بیشتر خود را نشان میداد و زبان، بیان و کلام در واقع بستر القای موسیقی بود. به طوری که ما از شعرهای پیش از اسلام خیلی خبری نداریم اما از موسیقی آن آگاه هستیم. باربد، نکیسا، رامتین و سرکش شخصیتهای برجستهای بودند که در عصر ساسانیان فضای فرهنگ ایران را با کمک ادبیات و شعر تلطیف میکردند. البته آنقدر موسیقی در آن زمان پررنگ بود که شعر خیلی جلوهای نداشت.
این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی عنوان کرد: در بسیاری از دورهها خود شاعران، موسیقیدان بودهاند و با هنرشان به تبلیغ اندیشههای شعری خود میپرداختند، مانند رودکی و منوچهری، اما برخی از شاعران که توانایی ابلاغ موسیقی را نداشتند معمولا برای تبلیغ سخن خود موسیقیدان استخدام میکردند و از آنها برای خواندن آهنگین شعر خود استفاده میکردند و به اصطلاح به این افراد راوی میگفتند. چون شعر شاعران را روایت میکردند. به همین جهت بود که تاثیر زیادی بر مخاطب گذاشته میشد، وگرنه شاید نفس شعر و کلام تاثیر مستقیم، عمیق و ژرف را بر افراد نمیگذاشت و با موسیقی بود این که این تاثیر ایجاد میشد.
وی تصریح کرد: متاسفانه بعدها این کار سستی گرفت و ارتباط بین موسیقی و شعر کمرنگ شد. اما باید درود فرستاد بر روان پاک محمدرضا شجریان که این سنت را در روزگار ما احیاء کرد. برپایی سنت همپایی، هماهنگی و همدوشی شعر و موسیقی کاری بود که شادروان شجریان در کار خود عرضه کرد و امیدواریم که این سنت همچنان ادامه داشته باشد. یقینا این سنت از طریق نسلهای بعد و به خصوص از طریق همایون شجریان که جانشین به حق پدرش است باید ادامه پیدا کند و تلازم و همراهی را به خصوص با ادب سنتی خود شاهد باشیم.
این عضو شورای فرهنگستان زبان و ادب فارسی خاطرنشان کرد: همیشه موسیقی با ترانه و سخن همراه بوده است، اما در برخی دورهها سخنان کوچه بازاری خیلی در تبلیغ اندیشه و ابلاغ سخن نقش نداشته است. سخنان ژرف و اشعار وسیع و پرمغز مولوی، عطار، حافظ و خیام که شجریان آنها را انتخاب میکرد هنری است که میتواند در تبلیغ مفاهیم و معانی بلند ادبیات موثر باشد و ما یقین داریم که این سنت در همایون شجریان نیز تجلی خواهد داشت. ما بسیار خرسندیم که نسلهای باخلفی در هنر ما وجود دارند که راه پدران خود را ادامه میدهند.