در چهار هفته گذشته بورس روند نزولی چشمگیری داشته و شاخص کل کف قبلی خود را نیز از دست داده است و وارد کانال یک میلیون ۱۰۰ هزار واحدی شده است.
هفته گذشته بود که اعلام شد سیاستگذران و مدیران بورس در پی اعتراضاتی که سهامداران در مقابل مجلس و ساختمان بورس، چندین روز متوالی انجام دادند، جلسهای در دولت برای رسیدگی به این مشکلات برگزار کردند اما گویی کار بازار سرمایه از جلسه و هماندیشی و سیاستگذاری گذشته و باید فکری اساسی برای آن کرد. زمانی که اقتصاددانان هشدار میدادند اعتماد مردم را با این رشدهای شارپی و غیرواقعی که سقوطهای سنگینتری هم در پی خواهد داشت، از بین نبرید گوش شنوایی وجود نداشت و همه در هیجان پولهای تازه واردی بودند که هر روز و هر روز به بازار سرازیر میشد اما از آنجا که این پیشبینیها بر مبنای علم اقتصاد انجام شد، هیچ گریزی از آن نبود و بسیار زودتر از آنچه همه فکر میکردند گریبان بورس را گرفت و مردم را هم سرمایهسوز کرد. مدتهاست که نه دیگر خبری از عرضه اولیه در بازار به چشم میخورد نه رغبتی برای سرمایهگذاران مانده، فقط هر کسی که بتواند از میان انبوه صفهای فروش،سهامش را بفروشد، اگر کلاهش را هم باد ببرد به سمت بورس بازنخواهد گشت! پیش از این بازارگردانان از اصلاح قیمت سهام و ضرورت اصلاح بازار سخن میگفتند تا مردم را با این موارد که هیجانی رفتار نکنید،در بورس نگه دارند اما آنچه این روزها در بازار سرمایه شاهدش هستیم از اصلاح شاخص گذشته است و دیگر این حرفها باعث تداوم حضور سرمایهگذارانی که به امید دریافت سود و پس از تبلیغات آنچنانی قدم به این بازار گذاردند،نخواهند شد.
چرا که از یک سو دلایل زیادی وجود دارد که سهامداران نتوانند چشم انداز روشنی از آینده بورس برای خود ترسیم کنند و از سوی دیگر ریسکهای اقتصادی و غیراقتصادی متعدد باعث شده مسیر صعودی بورس تا حدود زیادی با سنگلاخ مواجه باشد. اما در این میان نکته قابل تاملی وجود دارد که نشان دهنده شرایط کلی اقتصادی کشور است . این روزها چشمانداز سرمایهگذاران در همه بازارها مبهم است. به عبارت دیگر، فعالان بازار ارز، طلا، مسکن و خودرو نیز نمیتوانند تحلیل درستی از روند قیمتها داشته باشند و به گفته فعالان بازار و کارشناسان، همه بازارها در رکود کامل به سر میبرند و کسی سراغ معاملات کلان نمیرود.