احمد زیدآبادی (فعال سیاسی منتقد) در یادداشتی در کانال خود نوشت: محمود احمدینژاد با استناد به کامنتی در یک رسانه مجازی منسوب به تندروهای اصولگرا، احتمال ترور خود را جدی گرفته است؛ او از اقدامات پیشگیرانه خود در این زمینه نیز خبر داده و تأکید کرده است که دستهای پشت پرده چنین توطئهای را پیشاپیش معرفی کرده که در صورت اجرای توطئه به طور اتوماتیک افشا خواهند شد.
احمدینژاد چهرهای است که هر دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا او را عنصری مزاحم و چالشآفرین در صحنه سیاست امروز ایران میدانند و بسیار علاقمندند تا او را نادیده بگیرند. احمدینژاد اما در خنثی کردنِ سیاست نادیدهانگاری اصطلاحاً استاد است و معمولاً بر نکاتی انگشت میگذارد که رسانهها از جمله رسانههای دو جناح مخالفش، ناچارند سخنان و تحرکات او را پوشش دهند. در این میان، بسیاری از مردم عادی هم که از سخنان تکراری و کپکزده و بعضاً بی سر و ته بسیاری از تریبونداران رسمی خسته و ملول شدهاند و در این تنگنایِ مصیبتبار پاندمی و معیشتی و روانی، هر نوع هیجانی را غنیمت میشمرند، با اشتیاق فراوان سخنان احمدینژاد را در رسانههای مجازی دنبال و برای همدیگر ارسال میکنند. احمدینژاد مدعی است؛ در راهی که انتخاب کرده از جانش گذشته است! اگر او به واقع از جانش گذشته باشد، جدیترین چالش دوران اخیر در برابر وضع موجود باید به حساب آید! هر چند که او ظاهراً صاحب تشکیلاتی نیست و حلقه یاران نزدیکش نیز از هم پاشیده و هر دو دست راست و چپش یعنی مشایی و بقایی به زندان محکوم شدهاند، اما او در فضایی که فقدان نهادها سبب برجسته شدن نقش افراد شده است، میتواند یک تنه بخصوص برای متحدان اصولگرای پیشین خود دردسر بیسابقهای پدید آورد.
از همین رو، در حالی که اغلب اصلاحطلبان با ابراز نفرت از رفتار احمدینژاد، نگران گسترش نفوذ سیاسی اصطلاحاً تودهوار و پوپولیستی او در شرایط سرخوردگی و نومیدی اجتماعی هستند، اصولگرایان در برابر احمدینژاد کاملاً مستأصل به نظر میرسند! احمدینژاد در هر حال، برساخته اصولگرایان است. آنها او را در مقابل اکبر هاشمی رفسنجانی در انتخابات سال ۸۴ حمایت کردند و برای تضمین تداوم ریاستجمهوری او در سال ۸۸ در مقابل معترضان به سلامت انتخابات کمترین انعطاف و نرمشی نشان ندادند. آنها حتی بسیاری از چهرههای برآمده از انقلاب ۵۷ و یاران معتمد و نزدیک آیتالله خمینی را عملاً قربانی احمدینژاد کردند و در آن بین، حتی از فدا کردن رؤسای پیشین قوای حاکم مانند شیخ مهدی کروبی و مهندس میرحسین موسوی که چهرههایی میانجی و واسط در شطرنج سیاسی ایران به حساب میآمدند، پرهیز نکردند! بنابراین، اصولگرایان فردی را که تا این اندازه برای او هزینه کردهاند، به راحتی نمیتوانند به اتهام انحراف و وابستگی به حلقهای مشکوک، بیگانه با خود معرفی کنند و یا پیشینه حمایت قاطع و بی چون چرای خود را از او، از یادها حذف کنند. در هر صورت، احمدینژاد روی دست اصولگرایان مانده است! نه میتوانند به بازگشت او به رقابت های انتخاباتی و قدرت گرفتن رسمیاش تن در دهند و نه میتوانند مانع فعالیتهای سیاسی و تبلیغاتی او شوند. ایجاد محدودیت یا حصر خانگی و یا بازداشت او نیز علاوه بر آنکه بمبی خبری است، از یک سو بر محبوبیتش میافزاید و از سوی دیگر، هوادارانش در بین بدنه اصولگرایی را به واکنش میاندازد. در چنین وضعیت بغرنجی است که برخی از افراد عصبانی و ناشناس، به منظور ساکت کردنش، به یادآوری تکرار سرنوشت شاپور بختیار برای او متوسل میشوند؛ اما این نوع تهدیدها جز اینکه به مطرح شدن بیشتر احمدینژاد منجر شود، حاصل دیگری ندارد. در هر صورت ماجرای احمدینژاد خود گواه کوتهبینی سیاسی اصولگرایان است. آنها به خلاف ادعای خود، با چشماندازی به اندازه نوک بینی یا پیش پایشان، بازی سیاسی را پیش میبرند و بعد که اسیر پیامدهای آن میشوند، همگان را مقصر جلوه میدهند جز خودشان را که مقصر واقعیاند!
یك نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی در این باره اظهار کرد: مردم این روزها فشارهای زیادی متحمل میشوند و روزبهروز بیشتر به مشکل برمیخورند. با این اوصاف طبیعی است انگیزهای برای رأی دادن پیدا نکنند. در چنین شرایطی تغییر رویه آقایان در شورای نگهبان بیش از پیش ضرورت دارد چراکه رد صلاحیتهای فلهای اوضاع را سختتر و کشور را وارد بحرانهای هزینهسازی خواهد کرد. محمد اشرفی اصفهانی گفت: البته بنده امید زیادی به شورای نگهبان ندارم و میدانم آنها همچنان با اصرار بر نظارت استصوابی مسیر را فقط برای یک سلیقه سیاسی هموار خواهند کرد که این رویه، با توجه به وضعیتی که در مملکت حاکم است، خطرات زیادی در پی خواهد داشت. نکته تاسفبرانگیز این است که آقایان خودشان را به خواب زدهاند و نسبت به وضعیت فعلی بیتفاوت هستند.او اضافه کرد: ما برای برگزاری انتخاباتی آماده میشویم که نسبت به چند انتخاباتی که در گذشته انجام شده است، اهمیت فوقالعاده بیشتری دارد. نظام امروز به اثبات مشروعیت و قوت خود احتیاج دارد و فقط در انتخاباتی با مشارکت بالا میتوانیم چنین ادعایی داشته باشیم. در واقع دشمنان با انتخابات سرد به این مساله پی میبرند که مردم از حاکمیت ناامید شدهاند. این فعال سیاسی در این باره توضیح داد: آقایانی که در شورای نگهبان مسئولیت دارند شرایط را در نظر بگیرند و به جای اینکه از روز ثبتنام تا بعد از انتخابات از ابزار استصواب برای رد سلیقهای خاص بهره ببرند، با تایید نامزدهای همه گروهها به مردم این پیام را بدهند که رأی و نظر آنها اهمیت دارد. هر تصمیمی غیر از این باعث میشود مشکلات ریز و درشت همچنان پابرجا بمانند.محمد اشرفی اصفهانی در پایان گفت: مردم مأیوس و دلسرد هستند که این موضوع باید دغدغه جدی تصمیمگیران باشد.
از سوی دیگر سید عبدالواحد موسوی لاری عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز گفت: من معتقدم آنچه در اسفند ۹۸ اتفاق افتاد متوجه اصلاح طلبان نبود و متوجه کل مدیریت کشور بود. یعنی قهر مردم از صندوقهای رأی ربطی به اصلاحطلبان نداشت. اصلاح طلبان که کاندیدایی نداشتند تا کسی بگوید اینها از اصلاح طلبان قهر کرده اند. اصلاح طلبان، چون کاندیدا نداشتند، کاندیدایی هم معرفی نکردند و احزابی هم که از بین افراد ثبت نام شده عدهای را شب آخر انتخاب کردند، معلوم بود که تکلیفشان چیست. بنابراین قهری که صورت گرفته از کل مدیریت است و کل مدیریت باید دست به کار شود که این سرخوردگی مردم از بین برود.
هر دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا او را عنصری مزاحم میدانند؛
سایه سنگین احمدینژاد بر بازی سیاست!