سیانان افزوده است: دوم آن که تنظیم امنیت منطقه برای آمریكا که اکنون در مواجهه با چین است از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود. این بدان خاطر است که شورای همکاری خلیج فارس مهمترین منبع تامین انرژی برای چین محسوب میشود و این نقطه از جهان تنها منطقهای است که چین هنوز جای پای نظامی خود را در آن محکم نکرده است. چین از دریای چین تا شرق آفریقا نشان داده که ابتدا از طریق حضور صنعتی و تجاری در ناحیهای وارد میشود و سپس آن را به حضور نظامی تعمیم میدهد. آمریكا نمیخواهد این سناریو در خلیج فارس تکرار شود. سوم آن که ایران بازیگر مهمی علیه آمریكا است. اگرچه ایران در سطح روسیه و چین دستهبندی نمیشود با این وجود، آن کشور دارای قابلیتهای سیاسی و نظامی است و اثبات کرده که ظرف ۱۵ سال گذشته قادر به ورود به منازعات خاورمیانه بوده است. در نتیجه، توافق با ایران باعث کاهش تهدیدات علیه آمریكا خواهد شد. نکته چهارم آن که آمریكا باور دارد که ایران هم اکنون به دلیل مواجهه با تبعات ناشی از فشار اقتصادی کارزار فشار حداکثری دوره ترامپ آمادگی توافق را دارد.نکته پنجم آنکه ایران بازیگری باهوش است و در کشورهای منطقه حضوری جدی دارد. آمریكا میداند که ایران در مقایسه با دهههای گذشته کمتر ایدئولوژیک است و اکنون با محاسبهگری عملگرایانه تصمیمگیری میکند. هدف جمهوری اسلامی در شرایط فعلی حفط ثبات است. به خصوص آنکه ممکن است به زودی خلاء قدرت در ایران ایجاد شود. هدف دوم ایران حفظ نفوذ خود در کشورهای منطقه است که در سالیان اخیر کسب کرده است. ایران میداند که تنها آمریكا و اسرائیل هستند که میتوانند تهدیدی برای این هدف باشند. نکته ششم آن که ایران میداند روسیه و چین از نظر استراتژیک در جایگاهی نیستند که بتوانند نیازهای اساسی اقتصادی آن کشور به دلیل مشکلات ایجاد شده بر اثر تحریمهای آمریكا را تامین کنند. در نتیجه، ایران نیازمند توافق با آمریكا است.این شبکه خبری در ادامه به موانع و نقاط افتراقی که باعث عدم حصول احتمالی توافق میان ایران و آمریكا میشوند نیز پرداخته و نوشته است: نخست آنکه مشکل اصلی آمریكا با ایران بلندپروازیهای منطقه آن کشور است که آمریكا از آن تحت عنوان توسعهطلبی و جاهطلبی یاد میکند. آمریكا نمیتواند توسعه طلبی ایران و تهدید دائمی از سوی آن کشور علیه اسرائیل در شرق مدیترانه را بپذیرد. این بدان معناست که آمریكا خواستار کاهش حضور ایران در منطقه است.
دوم آنکه نگرانی از آن است که لغو تحریمهای ضدایرانی باعث افزایش نفوذ ایران در منطقه شود. دغدغه آمریكا از منظر و رویکرد امنیتی قابل بررسی است. آمریكا خواستار توافق با ایران برای دستیابی به هدف استراتژیک اصلی خود یعنی معامله با چین است. این وضعیت محاسبه را برای ایران دشوار میسازد.
نکته سوم آن که تجارب شکست خورده آمریكا در قبال خلع تسلیحات هستهای سایر کشورها از جمله کره شمالی سبب میشود تا ایران تمایل جدی برای توافق با آمریكا نداشته باشد. از سوی دیگر، ایران تجربه پاکستان مجهز به سلاح هستهای را پیش روی خود دارد. پاکستان به دلیل در اختیار داشتن سلاح هستهای با تهدید از جانب غرب مواجه نیست و در برابر هندوستان نیز از موضع قدرت وارد میشود.نکته چهارم آن که لابیها و حلقههای صاحب نفوذ تاثیرگذار برای کارشکنی در مسیر هرگونه توافق احتمالی بین ایران و آمریكا مشغول به کار هستند. این فشارها بر دولت بایدن در ماههای آینده افزایش خواهند یافت.نکته پنجم آن که جنبه روانی دیدگاه ایران نسبت به آمریكا را نباید نادیده گرفت. از دید ایران، آمریكا حامی اصلی رژیم شاه تا زمان ساقط شدن آن در سال ۱۹۷۹ میلادی بود. این باور دیدگاهی است که مقامات ایران و مردم آن کشور دارند و آمریكا را مخالف خواستههای خود قلمداد میکنند. مقابله آمریكا با ایران در چهار دهه گذشته نیز به وجهه منفی آمریكا در میان ایرانیان دامن زده است و باعث تشدید موضع مخالف توافق با آمریكا در داخل ایران شده است.
بازی سیاسی برای گرفتن دست بالا در مذاکرات
یک کارشناس سیاست خارجی اعتقاد بر این دارد که آمریکا و ایران وارد یک بازی برای گرفتن دست بالا در مذاکرات علیه یکدیگر شدند که در همین چارچوب میتوان تلاش آمریکا برای ایجاد اجماع حداکثری علیه ایران در شورای حکام و همین طور حمله هوایی به سوریه را توجیه کرد. دیاکو حسینی گفت: آمریکاییها به اقرار خودشان در اعمال فشار حداکثری علیه ایران شکست خوردند و همین مساله باعث میشود که ایران برای ورود به مذاکرات مواضع بهتری داشته باشد. این اما برای طرف مقابل ایران یعنی آمریکا اتفاق خوبی نیست.این کارشناس سیاست خارجی ادامه داد: من اعتقاد دارم که اغلب اتفاقات و اقداماتی که آمریکا طی یک ماه گذشته رقم زده است حتی همین مساله حمله هوایی به سوریه شاید در ظاهر به معنای دیپلماتیک نبوده و برخی آن را خلاف مسیر دیپلماسی بدانند ولی اتفاقا حتی همین حمله هوایی به سوریه را باید از نظر آمریکاییها در مسیر هموارسازی برای موضوعات دیپلماتیک برشمرد.
وی افزود: داستانی که در شورای حکام مطرح است، در راستای همین بازی آغاز شده بین ایران و آمریکاست. آمریکا تلاش دارد تا با ایجاد یک اجماع در کنار خودش بتواند ایران را در یک انزوا قرار بدهد تا در نهایت موفق به تغییر مواضع در جریان مذاکره با ایران شود و بتواند دست بالا را داشته باشد و حالا این مساله بستگی به آن دارد که ایران چگونه میتواند این مسیر و شرایط را کنترل و مدیریت کند تا اجازه وامکان اجماع سازی علیه خودش را فراهم نکند.حسینی همچنین در پاسخ به چرایی تردید ایران در پذیرش پیشنهاد اروپا برای برگزاری جلسه غیر رسمی بین ایران و آمریکا، گفت: علت اول این است که از نظر ایران، بازگشت آمریکا به قطعنامه ۲۲۳۱ بسیار مهمتر از سایر موضوعات مطرح شده در برجام است و این بازگشت به معنای اجرای تعهدات و لغو تحریمهای ایران از جانب آمریکاست. نکته بعدی این است که از نظر ایران انجام قطعنامه لزوما نیازمند مذاکره نیست و پذیرش پیشنهاد مذاکره از جانب ایران یک بدعتگذاری است که بخواهیم درباره اجرای یک قطعنامه اقدام به مذاکره کنیم.این کارشناس سیاست خارجی ادامه داد: نکته بعدی این است که اگر ایران پیشنهاد مذاکره را قبول کند، یعنی آنکه تلویحا حضور آمریکا در برجام را علیرغم عدم اجرای تعهدات برجامی و عدم لغو تحریمها پذیرفته است و نکته بعدی این است که ایران نگران است که شاید با پذیرش پیشنهاد مذاکره، وارد یک سلسله مذاکراتی شود و اگر در این میانه راه متوجه آن شود که پذیرش این مذاکرات باعث شده تا اجرای برجام مدام به تعویق انداخته شود و بر همین اساس تصمیم به خروج از مذاکرات بگیرد، از نظر جامعه جهانی مقصر شناخته خواهد شد و متهم میشود.وی در پاسخ به این پرسش که آیا ایران پیشنهاد مذاکره را قبول خواهد کرد، تصریح کرد: من فکر میکنم که دلایل مختلقی باعث شده تا ایران نسبت به پذیرش این پیشنهاد دچار تردید شود ولی در نهایت به نظر میرسد که ایران احتمالا این پیشنهاد را به صورت مشروط بپذیرد.