چرا از هرمزگان برای تیمداری راهی اهواز شدم
آقایان شفیعزاده در سال ۹۳ که استقلال اهواز در لیگ یک بود، با من تماس گرفتند و پس از چند روز در تهران با آنها جلسهای برگزار کردم و اصرار داشتند که من به باشگاه برگردم که در همان جلسه عنوان کردم دفعه قبل هم که در استقلال اهواز بودم از جیب خودم هزینه کردم. در نهایت همکاری مجدد را پذیرفتم اما دو خواسته داشتم؛ یکی اینکه در اهواز محلی برای اسکان داشته باشم و اینکه پول هزینههای تیم را خودشان بدهند که پذیرفتند و گفتند از این پس، بیمه حافظ به شما پول میدهد. در آن زمان نیز داریوش یزدی سرمربی تیم و افشین کمایی مربی استقلال اهواز بود. به هر حال بیمه حافظ یکی دو بار به ما پول داد که مبلغی را بابت بدهیهای گذشته باشگاه و مبلغی را هم برای تیم هزینه کردیم.
چرا بازیکنان دست به اعتصاب زدند؟
قول داده بودیم که ۳۰ درصد قرارداد بازیکنان را بدهیم که آقایان شفیعزاده پول ندادند و در حالی که تیم صدر جدول بود، بازیکنان اعتصاب کردند. من بندرعباس بودم که این خبر به من داده شد و من نیز با کاپیتان تیم تلفنی صحبت کردم و گفت تیم برای دیدار با یزد حاضر به بازی نمیشود. با آقایان شفیعزاده که تیم متعلق به آنها بود تماس گرفتم که چکار کنیم که به من گفتند زحمت بکش و از خودت چک بده و طی یک هفته چکهای شما را پاس میکنیم. بعد من مجددا تلفنی با کاپیتان تیم صحبت کردم که برای بازی به یزد بروید و من هم از بندرعباس به یزد میآیم.
هفته بعد از اینکه آن چکها را دادم، منتظر بودم که آقایان شفیعزاده پول من را بدهند اما نه تنها پول من را ندادند بلکه جواب تلفن من را هم ندادند. من مانده بودم و ۷۰۰ میلیون تومان چک شخصیام، یا باید تیم را رها میکردم یا به پولم میرسیدم که در چنین وضعیتی دلم برای بازیکنان سوخت و قرار شد تا جایی که میتوانم استقلال اهواز را اداره کنم و از پول خودم برای تیم هزینه کردم. ولی وقتی آقایان شفیعزاده متوجه شدند که اعتصابها دست یکسری آقایان درون تیم است برخی افراد از جمله افشین کمایی را اخراج کردند. او با گفتن یک جمله زشت مانع از آمدن بازیکنان به تمرین میشد و من این را موقعی مطمئن شدم که سالهای قبل هم او این کار را انجام داده بود و توطئه کرده بود.
اینگونه مالک باشگاه شدم
وقتی تیم از یزد برگشت و برادران شفیعزاده دیگر جواب تلفن من را ندادند، من مجبور شدم خرده خرده چکهایی که داده بودم را پاس کنم. بعد از این جریان، دو سه ماه به پایان مسابقات لیگ یک مانده بود که آقای شهرام شفیعزاده با من تماس گرفت و گفت با وجود اینکه این همه هزینه کردی ما پول نداریم به شما بدهیم و تیم را به جای هزینههایی که متحمل شدهای به شما میدهم که من گفتم تیم به درد من نمیخورد و نمیتوانم تیمداری کنم. بعد هم به من گفتند تو چیزی در دستت نیست و درست هم میگفت من حتی قرارداد مالی هم با آنها نداشتم و فقط یک حکم داشتم که “آقای ارسطو جهانداری شما به عنوان مدیرعامل باشگاه، تام الاختیار هستید”. در نهایت به او گفتم اجازه بدهید که فکر کنم و بعد از صحبت کردن با چند نفر از جمله فتحالله زاده، قرار شد تیم را بگیرم. برادران شفیعزاده خودشان قرارداد را نوشته بودند و تیم را در هتل پارسیان به من فروختند و من مالک باشگاه شدم.
استقلال اهواز خودش باید پله پله مسیر را طی کند و به لیگ برتر برسد
مدتی بعد هم آقای شفیعزاده با من تماس گرفت که حاضریم امتیاز تیم فولادنوین را با شما شریکی بخریم که با باشگاه فولاد جلسه گذاشتیم و مقرر شد امتیاز تیم فولاد نوین را شفیعزاده به مبلغ ۶ میلیارد تومان بخرد. بعد متوجه شدم هنوز امتیاز را نخریدیم شفیع زاده حتی سرمربی و مدیر تیم را هم مشخص کرده است که من به او گفتم چطور ممکن است که نظر مالک باشگاه پرسیده نمیشود و بعد هم عنوان کردم شما من را در این جا بدبخت کردهاید و من به هیچ صورتی با شما شریک نمیشوم. بعد هم خودم یک نفر را برای شراکت در خریداری امتیاز فولادنوین پیدا کردم که میگفت باید تیم به کرمانشاه بیاید که با او توافق نرسیدم و تنها مانده بودم.
یک روز به یکی از دوستانم گفتم زمانی باقی نمانده است و نمیدانم باید چکار کنم که با فردی به اسم محمد ملکی تماس گرفت و با او صحبت کردم و قرار شد با هم کار کنیم و شریک شویم. فردای آن روز با مسئولان باشگاه فولاد جلسه گذاشتیم که مسئول حقوقی باشگاه فولاد گفت که ما نمیتوانیم تیم را به آقای ملکی بفروشیم و مصوبه ما این است که تیم را به استقلال اهواز که شما مالک آن هستید بفروشیم و قرارداد را با اسم شما مینویسیم و شما چک بدهید و آقای ملکی نیز پشت چکها را امضا کند و حتی نوشتند که پول را باید ملکی پرداخت کند.
البته من تیم را از ملکی گرفتم اما من بعد از آن ماجراها به خاطر پول باشگاه فولاد بازداشت شدم و زندانی هستم. اکنون به خاطر بیماریام و اینکه پیگیر درمانم هستم، در مرخصی به سر میبرم. به هر حال فعلا بازداشت هستم تا بتوانیم رضایت باشگاه فولاد را جلب کنم. من به باشگاه فولاد هم گفتم به من مهلت دهید تا پول را از ملکی بگیرم و حتی با آقای گرشاسبی هم صحبت کردم اما اتفاق خوبی رقم نخورد.
من در این مسیر خیلی آسیب دیدم و حتی همسرم را از دست دادم و از نظر روحی جسمیتحت فشار قرار گرفتم و مشکلات زیادی متحمل شدم. به هر حال تمام بدبختیها را آقایان شفیعزاده درست کردند و من هم قربانی آنها شدم اما مطمئن هستم استقلال اهواز به میدان فوتبال و روزهای خوبش برمیگردد.