کد خبر: ۱۳۱۱۶۰

سکوت کرده ایم و به تماشای حال آشفته خوزستان نشسته‌ایم

گروه دیار کارون؛ فرزانه سعیدبسطامی‌| همیشه سکوت علامت رضایت نیست؛ گاهی دلیل آن شدت درد و رنجی است که به ما تحمیل شده است. دردی که از لاقیدی تصمیم‌گیران و تلبیس کردن مجریان‌شان؛ نشأت گرفته و درمان آن نیز که همانا تحقق مطالبات ماست، از سازمانی به سازمان دیگر حواله داده شده است. مطالباتی، که قدر مسلم در هرجایی به جز اینجا، حق شهروندی و از ملزومات زندگی شهری شمرده می‌شود اما برای ما؛ اهالی دیار کارون، آرزویی دور از دسترس است. اینجاست که سکوت می‌کنیم، رنج می‌کشیم و درنهایت تلاش می‌کنیم تا خود را با شرایط موجود تطبیق دهیم. در برابر دیدگان ما نفت و گاز را استحصال و درآمد حاصل از آن را خرج سایر مناطق می‌کنند. از آب و محصولات باکیفیت کشاورزی نیز، سهم چندانی نداریم؛ بدین ترتیب ثروت و برکت، صادرات و در ازای آن تضییق و سختی به ما تحمیل می‌شود.

 بارها گفتیم و نوشتیم از زخم‌های گوشه گوشه‌ی خوزستان، از مشکلات زندگی در مرکز استان تا دورترین نقاط قابل سکونت آن، تا شاید قلم ما صدای مردم نجیب و صبوری باشد که سال‌هاست به سبب بی‌غمی‌و بی‌خیالی برخی از مدیران، سکوت پیشه کرده‌اند. ولیکن این تحریر و ترقیم‌ها هم چاره‌ساز نشد و همچنان به مرحمت بی مهری و جفاپیشگی مدیران استان که بعضا یا غیربومی‌اند یا اینکه تعصب و برنامه‌ای در راستای احقاق حقوق ساکنان دیار کارون ندارند، رسیدیم به جایی که دیگر به دلیل تعدد و تلمبار شدن مشکلات، کمبودها و نواقص بر روی هم، فقط سکوت پیشه کرده و به تماشای حال آشفته خوزستان نشسته‌ایم. خوزستانی که کمترین بهره‌ای از امکانات رفاهی و حمل و نقل شهری نبرده است. اهوازی که زمانی انتظار افتتاح اولین خط مترواش را می‌کشید و حالا کارگاه‌های همان مترو به آینه دق ساکنان این کلانشهر مبدل شده، آبادانی که دلهره ریزش ساختمان‌های ناایمن خود را دارد و خرمشهری که بعد از حدود ۴۰سال نه خرم است و نه شمایل شهر را به خود گرفته است. همان سکوت بهتر است؛ دست روی زخم‌های شادگان، خرمشهر، دشت‌آزادگان، رامشیر، ماهشهر، رامهرمز، حمیدیه، هویزه، اندیمشک، دزفول، مسجدسلیمان، شوش، شوشتر، بهبهان و...نگذارم بهتر است. چه می‌توان گفت و نوشت درباره سرمایه‌هایی که زیر آفتاب داغ و خاک و باد در گوشه گوشه این استان به حال خود رها شده‌اند و در مقابل، جوانانی که در شرایط اقتصادی کنونی در جست و جوی کار چشم‌شان به راه‌اندازی پروژه‌های ناتمام مانده است.
 خوزستانی که با عناوینی چون استان زرخیز، خاستگاه اولین‌ها، سرزمین نخلستان‌ها در کنار فرهنگ، تمدن و تاریخ غنی‌اش شناخته می‌شده از طرفی بخاطر موقعیت خاص استراتژیک، از لحاظ امنیتی برای کشور دارای اهمیت ویژه‌ای بوده، حالا بی‌نصیب‌ترین خطه‌ی ایران است و از اینهمه ثروت و برکت هیچ چیز عاید مردمش نشده است. قطعا مطالبه ساکنان نجیب و صبور دیار کارون ریزگرد و گرما و کیفیت پایین خدمات شهری و رفاهی نیست. این آفتی که سال‌هاست به جان خوزستان افتاده و مشقت و سختی بی‌شماری را متوجه مردم استان ساخته، آفت بی‌تدبیری است، بی‌تدبیری مسوولان و مدیران فراموشکاری که صدقه سر منابع و پتانسیل‌های طبیعی و منحصربفرد همین استان، بالاترین حقوق و مزایا و امکانات را دریافت می‌کنند و در مقابل وظیفه و تکلیف خود را در قبال خوزستان و مردمانش بدرستی بجا نمی‌آورند.

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1401/6/23 -  شماره 5209
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۳۱۱۶۰

سکوت کرده ایم و به تماشای حال آشفته خوزستان نشسته‌ایم

گروه دیار کارون؛ فرزانه سعیدبسطامی‌| همیشه سکوت علامت رضایت نیست؛ گاهی دلیل آن شدت درد و رنجی است که به ما تحمیل شده است. دردی که از لاقیدی تصمیم‌گیران و تلبیس کردن مجریان‌شان؛ نشأت گرفته و درمان آن نیز که همانا تحقق مطالبات ماست، از سازمانی به سازمان دیگر حواله داده شده است. مطالباتی، که قدر مسلم در هرجایی به جز اینجا، حق شهروندی و از ملزومات زندگی شهری شمرده می‌شود اما برای ما؛ اهالی دیار کارون، آرزویی دور از دسترس است. اینجاست که سکوت می‌کنیم، رنج می‌کشیم و درنهایت تلاش می‌کنیم تا خود را با شرایط موجود تطبیق دهیم. در برابر دیدگان ما نفت و گاز را استحصال و درآمد حاصل از آن را خرج سایر مناطق می‌کنند. از آب و محصولات باکیفیت کشاورزی نیز، سهم چندانی نداریم؛ بدین ترتیب ثروت و برکت، صادرات و در ازای آن تضییق و سختی به ما تحمیل می‌شود.

 بارها گفتیم و نوشتیم از زخم‌های گوشه گوشه‌ی خوزستان، از مشکلات زندگی در مرکز استان تا دورترین نقاط قابل سکونت آن، تا شاید قلم ما صدای مردم نجیب و صبوری باشد که سال‌هاست به سبب بی‌غمی‌و بی‌خیالی برخی از مدیران، سکوت پیشه کرده‌اند. ولیکن این تحریر و ترقیم‌ها هم چاره‌ساز نشد و همچنان به مرحمت بی مهری و جفاپیشگی مدیران استان که بعضا یا غیربومی‌اند یا اینکه تعصب و برنامه‌ای در راستای احقاق حقوق ساکنان دیار کارون ندارند، رسیدیم به جایی که دیگر به دلیل تعدد و تلمبار شدن مشکلات، کمبودها و نواقص بر روی هم، فقط سکوت پیشه کرده و به تماشای حال آشفته خوزستان نشسته‌ایم. خوزستانی که کمترین بهره‌ای از امکانات رفاهی و حمل و نقل شهری نبرده است. اهوازی که زمانی انتظار افتتاح اولین خط مترواش را می‌کشید و حالا کارگاه‌های همان مترو به آینه دق ساکنان این کلانشهر مبدل شده، آبادانی که دلهره ریزش ساختمان‌های ناایمن خود را دارد و خرمشهری که بعد از حدود ۴۰سال نه خرم است و نه شمایل شهر را به خود گرفته است. همان سکوت بهتر است؛ دست روی زخم‌های شادگان، خرمشهر، دشت‌آزادگان، رامشیر، ماهشهر، رامهرمز، حمیدیه، هویزه، اندیمشک، دزفول، مسجدسلیمان، شوش، شوشتر، بهبهان و...نگذارم بهتر است. چه می‌توان گفت و نوشت درباره سرمایه‌هایی که زیر آفتاب داغ و خاک و باد در گوشه گوشه این استان به حال خود رها شده‌اند و در مقابل، جوانانی که در شرایط اقتصادی کنونی در جست و جوی کار چشم‌شان به راه‌اندازی پروژه‌های ناتمام مانده است.
 خوزستانی که با عناوینی چون استان زرخیز، خاستگاه اولین‌ها، سرزمین نخلستان‌ها در کنار فرهنگ، تمدن و تاریخ غنی‌اش شناخته می‌شده از طرفی بخاطر موقعیت خاص استراتژیک، از لحاظ امنیتی برای کشور دارای اهمیت ویژه‌ای بوده، حالا بی‌نصیب‌ترین خطه‌ی ایران است و از اینهمه ثروت و برکت هیچ چیز عاید مردمش نشده است. قطعا مطالبه ساکنان نجیب و صبور دیار کارون ریزگرد و گرما و کیفیت پایین خدمات شهری و رفاهی نیست. این آفتی که سال‌هاست به جان خوزستان افتاده و مشقت و سختی بی‌شماری را متوجه مردم استان ساخته، آفت بی‌تدبیری است، بی‌تدبیری مسوولان و مدیران فراموشکاری که صدقه سر منابع و پتانسیل‌های طبیعی و منحصربفرد همین استان، بالاترین حقوق و مزایا و امکانات را دریافت می‌کنند و در مقابل وظیفه و تکلیف خود را در قبال خوزستان و مردمانش بدرستی بجا نمی‌آورند.

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد